آفتابنیوز : «رزیدنت» نوشته آشوت آقابابیان با ترجمه حسین طباطبایی را انتشارات ثالث منتشر کرده و یکی از خواندنیترین رمان های ادبیات روسیه است. رمانی خواندنی از ماجراجویی های مستند یک جاسوس کهنه کار اتحاد جماهیر شوروی. رمان تاریخی رزیدنت، شرح ماجرای جذاب و پرکشش دستیابی اتحاد جماهیر شوروی به اسرار هستهای ایالات متحده آمریکاست. علاوه بر این در رمان رزیدنت خواننده با وقایع پرنشیب و فراز اتحاد جماهیر شوروی از جمله تسویههای خونین استالینی و فعالیتهای سرویسهای جاسوسی شوروی در آلمان، انگلستان و آمریکا آشنا میشود. رمان تاریخی رزیدنت در سال 2004 و بر اساس اسناد فاش شده سرویس امنیتی اتحاد جماهیر شوروی در ارمنستان چاپ شده و توسط سید حسین طباطبایی از ارمنی به فارسی ترجمه شده است.
به گزارش خبرآنلاین، این کتاب در قالبی داستانی و کاملا مستند، به شرح زندگی و فعالیت های یکی از نامدارترین جاسوسان قرن می پردازد و نویسنده در پرداخت ماجراهای تاریخی و مستند آن بسیار حرفه ای عمل کرده است.
در پشت جلد کتاب می خوانیم: «در سال 1996 به فرمان بوریس یلتسین شش جاسوس روس نشان « قهرمان فدارسیون روسیه» را دریافت کردند. در فرمان رییس جمهور نام هایک هواکیمیان به چشم نمی خورد، نام برجسته ترین جاسوس اتحاد جماهیر شوروی که زندگی و دستاوردهایش، از جمله در دستیابی به اسرار سلاح اتمی، صفحات ناگشوده تاریخ این کشور است. «رزیدنت» داستان زندگی این جاسوس افسانه ای است، رمانی مستند که به محص آغاز خواندن نمی توان ناتمامش گذاشت.»
باهم بخشهایی از رمان را مرور می کنیم:
«زنی از روبرو با عجله به سمت هایک آمد. وقتی به او رسید ناگهان برگشت و عذرخواهی کرد و پرسید: آقا ساعت من کار نمی کند، این اطراف ساعت سازی هست؟
فرائو هستم بله! سمت راست خیابانی به موازات این خیابان ساعت ساز پیری هست. هواکیمیان جمله ای را به ذهن سپرده یود و با چنان صدای بلندی به زبان آورد که زن زیبا رو شگفت زده پاسخ داد: ببخشید فرائو! من شهر را خوب نمی شناسم...و از عرض خیابان گذشت و به سرعت ناپدید شد. عصر سر ساعت موعود بوریس برمان را دید و به او گفت که یوا پاسخ از پیش تعیین شده را به او نداده است. جاسوس کارآزموده با تعجب پرسید: تعریف کن رفیق گنادی، ماجرا چه بود؟
من محض احتیاط یک ربع زودتر به محل قرار رفتم. به آن پس کوچه رفتم، برای رعایت تمام جوانب روز قبل با محل آشنا شده بودم. و می دانستم در پارک کافه ای قرار دارد که از آنجا می توان کسانی را که از خیابان می گذرند، دید. به کافه رفتم. وقتی آن زن از دور پیدا شد، احساس کردم دو مرد او را تعقیب می کنند. او یک لحظه به عقب نگاه کرد و به نظرم رسید نه تنها می داند آنها در تعقیب او هستند بلکه حتی با حرکت چشم و ابرو قراری هم با آنان گذاشت. به سرعت از کفاه بیرون آمدم و سریع به محل قرارمان رسیدم و...
بعدازظهر برمان در قهوه خانه سه ویسکی سفارش داده بود. پرسیدم مهمان دایم؟ گت بله تا لحظاتی دیگر می رسد...کمی بعد زن جوانی سر رسید. یوا بود. هواکیمیان شکه شد ولی وانمود کرد همه چیز عادی است.
- معرفی می کنم: همکار با تجره ما خانم یوآ مارتن.
معلوم شد که تمام ماجرا، آزمون هوش و فراست هواکیمیان بوده است. رزیدنت نیز اعتراف کرد که انتظار نداشته هایک تا این حد رفتار یوا را زیر نظر بگیرد. یوا با خنده گفت: شما می توانید هنرپیشه خوبی بشوید و ادامه داد: جوری پاسخ دادید و بی تفاوت رفتار کردید که به نظرم آدمی معمولی و بی اطلاع از همه چیز آمدید... »
**
«دسامبر 1941 ایوان مایسکی، سفیر اتحاد جماهیر شوروی در لندن، دکتر کلاوس فوکس، فیزیکدان آلمانی برنده جایزه نوبل و شاگرد ماکس بورن، را به حضور پذیرفت. او در تحقیقات اورانیوم در برلین مشارکت داشت ولی به دلیل گرایش به کمونیسم به انگلستان مهاجرت کرده بود. فوکس در حال حاضر در فعالیت های ساخت و تولید بمب اتمی انگلستان شرکت داشت و از طرح «تیوب الویز» به عنوان عضو هسته اولیه و محرمانه آگاه بود.
دانشمند جوان در ملاقات با سفیر گفته بود: «کشور شما به عنوان یک رقیب، باید بمب اتمی بسازد و من علاقمندم در این کار مفید واقع شوم.»
ژنرال ایوان اسکلیارف، وابسته نظامی اتحاد جماهیر شوروی در لندن، همکاری با فوکس را شروع کرد. او رئیس اداره امنیت ویژه ایستگاه جاسوسی شوروی در لندن و عضو نیروهای ویژه ارتش سرخ بود. آن روزها به واسطه او رمزنامه ای از لندن دریافت شد که در آن اسامی دانشمندان معروف حاضر در پروژه تولید بمب اتمی اعلام شده بود...»
این کتاب در 410 صفحه و با قیمت 12 هزار تومان روانه بازار نشر شد.