آفتابنیوز : قضات دیوان این پسر را 70 درصد و تیم پزشکی را 30 درصد در مرگ دختر جوان مقصر دانستهاند.
24 اسفندماه سال 90، صدای جیغهای زنانهای سکوت شامگاهی را در یک کارگاه پلاستیکسازی در محدوده جوادیه تهرانپارس شکست و کارگران با شنیدن این فریادهای زنانه بیرون ریختند و با صحنه هولناکی روبهرو شدند و این در حالی بود که پسر چاقوکش از صحنه گریخته بود.
همزمان پیکر خونآلود دختر جوان به نام معصومه با آمبولانس اورژانس به نزدیکترین بیمارستان انتقال یافت. نیم ساعت بعد وقتی پلیس پای در محل حادثه گذاشت در جریان بررسیهای میدانی پی برد که معصومه از کارمندان کارگاه پلاستیکسازی است که شب حادثه نامزدش به نام پویا به محل کار وی رفته و پس از مشاجره وی را هدف ضربات چاقو قرار داده است. همین کافی بود تا نامزد خشن تحت تعقیب قرار گیرد. وقتی معصومه یک هفته بعد تسلیم مرگ شد پویا در برابر اتهام قتل قرار گرفت و خیلی زود در مخفیگاهش در همدان دستگیر شد. پویا انگیزهاش از جنایت را ناسزاگوییهای معصومه دانست تا اینکه نخستین بار در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و با مجازات قصاص مواجه شد.
در حالی که مجازات مرگ پویا در شعبه یازدهم دیوانعالی کشور تأیید شده بود اما روند قضایی پرونده طوری پیش رفت که قضات شعبه 35 دیوانعالی کشور در اعاده دادرسی حکم را نقض کردند و با اشاره به اینکه پویا در مرگ معصومه 70 درصد مقصر بوده و 30 درصد نیز قصور پزشکی باعث مرگ این دختر شده است پرونده را به شعبه همعرض فرستادند. صبح دیروز پویا در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک تهران به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار برای بار دوم محاکمه شد.
پویا در آخرین دفاع گفت: دو سالی بود که با معصومه آشنا شده بودم. ابتدا چند جلسه با هم تلفنی حرف زدیم بعد با هم ملاقات کردیم تا اینکه به هم علاقهمند شدیم و من به وی پیشنهاد ازدواج دادم او نیز پذیرفت؛ اما چون به لحاظ مالی مشکل داشتم از او خواستم به من فرصت دهد تا کار کنم. من در همدان مشغول کار ساختمانی شدم، یک روز پیش از درگیری زنگ تلفن موبایلم به صدا درآمد، وقتی گوشی را برداشتم معصومه بود و اصرار کرد که برای دیدنش به تهران بروم. با همان لباس کارم به تهران سفر کردم شب چهارشنبه سوری بود او گفت که برای دیدنش به محل کارش بروم. جا خوردم چرا که شب بود و باید به خانهشان میرفت. وقتی به کارگاه رفتم، دیدم تنها در آنجا است. تعجب کردم و گفتم که چرا تنهایی؟ همزمان دستش را روی دهانم گذاشت و گفت آرام صاحبکارم اینجا است. بعد اعتراض کرد که چرا از او پرسوجو میکنم. همین رفتارش باعث خشم من شد و با چاقویی که روی میز کارش بود چند ضربه به او زدم.
به گزارش ایران، وقتی به خودم آمدم پیکر خونآلود وی را دیدم و از ترس پا به فرار گذاشتم. باور کنید هیچ وقت قصد کشتن وی را نداشتم. من معصومه را برای زندگی میخواستم. شب حادثه هم چون به من توهین و ناسزاگویی کرد در یک لحظه عصبی شدم و نفهمیدم که دست به چه کاری زدهام.بزودی حکم عامل مرگ دختر جوان صادر خواهد شد.