آفتابنیوز : شما براى بسيارى از آدم ها سمبل جنبه مثبت روند جهانى سازى اقتصاد هستيد . چندى پيش گفته بوديدكه جهان نياز دارد تا وارد فاز پسا جهانى سازى (post globalization) شود . منظور شما چيست ؟ جهانى سازى اقتصاد تأثيرات بسيار مثبتى داشته است . اما بسيارى از مردم از آن سود نبرده اند. تصور مى كنم زمان آن رسيده است كه سازمان هاى غيردولتى، شركت ها، انجمن هاى كارگرى و سازمان هاى بين المللى براى پيش گرفتن يك سياست اجتماعى و زيست محيطى مطابق با چالش ها و فرصت هايى كه از طريق جهانى سازى به وجودآمده اند، تلاش كنند.
سيستم اقتصاد جهانى به تنهايى قادر به حل همه مشكلات محلى يا جهانى نيست . با مسائلى نظير محيط زيست و افزايش فقر و نابرابرى نمى توان تنها از طريق قدرت بازار مقابله كرد . بنابراين فكر مى كنم تصور تصويرى از يك اقتصاد جهانى بدون وجود يك رفتار اجتماعى جهانى، خى۲لى واقعگرايانه نباشد . عقيده من عبارت از آن است كه در ايجاد يك جامعه مدنى جهانى شركايى را كه فراتر از مرزهاى ملى و منطقه اى قراردارند نيز سهيم كنيم.
از زمان پايان كمونيزم، جامعه مدنى جهانى بسرعت گسترش يافته است . اگر به آنچه كه پس از فروريزى ديوار برلين در سال ۱۹۸۹ اتفاق افتاد، نگاهى بيندازيد، متوجه خواهيد شد در جهان معاصر، سه پديده بزرگ كه كمتر مورد ستايش بوده اند، شكل گرفته اند . اولين آنها اين واقعيت است كه براى اولين بار در تاريخ، مردم بيشترى تحت حكومت هاى دموكراتيك زندگى مى كنند تا تحت حكومت هاى ديكتاتورى . دوم گسترش تصاعدى اينترنت است . سومى عبارت است از تحكيمNGO ها، تشكل هاى غيردولتى به عنوان سازمان هاى عملگرا با دامنه فعاليت جهانى .
اينترنت به عنوان ابزار شهروندى با اشتياق فراوان مورداستفاده قرارگرفته است. به عنوان مثال چينى ها از اينترنت براى ايجاد فشار بر روى دولت در جدى گرفتن سارس و اتخاذ راهكارهاى لازم در جلوگيرى از پيشرفت آن بيمارى مسرى، بهره گرفتند . پس از وقوع سونامى وحشتناك كه در پايان سال گذشته آسياى جنوب شرقى را ويران كرد، ۳۰ درصد آمريكايى ها به قربانيان كمك اهدا كردند . نيمى از اين كمك ها از طريق اينترنت بود .
چنانچه به اين آمار، شبكه ها و اتصال هاى (linkages) ميان سازمان هاى غيردولتى كشورهاى درحال توسعه و كشورهاى ثروتمند را اضافه كنيم، درآن صورت سناريوى بسيار خوشبينانه اى براى تغيير در پيش رو داريم .
به كدام شبكه ها مى توان به عنوان مثال هاى محكمى در اين زمينه اشاره كرد ؟ اوجNGO ها از مؤسسه بيل گيتس شروع مى شود كه ميلياردها دلار صرف امور بهداشتى و سلامت و درمان در هندوستان و آفريقاكرد تا سازمان هاى كوچكترى كه اعتبارات كوچك به آمريكاى لاتين، آفريقا و آسياى جنوبى اهداكردند. كمكى كه تصور مى كنم مى توانم انجام دهم، ايجاد فرصت براى همه اين آدم ها در تمركز فعاليت هاى آنها براى تأثيرگذارى بيشتر است. اميدوارم محيطى به وجود بياورم كه در آن سرمايه گذاران، رهبران كارگرى و سياسى وNGO ها بتوانند بنشينند و بگويند، «بسيارخوب ، اين، آن كارهايى است كه بايد در طول يك سال شروع كنيم و به انجام برسانيم ؛ اينها، آن حوزه هايى هستند كه براى آينده مشترك ما حياتى هستند» .
با چنين پروژه هاى عظيم و چنين پول زيادى، آيا نگران فساد مالى نيستيد؟ لازم نيست پروژه ها عظيم باشند . بايد كارآمد باشند . به عنوان مثال، برزيل، دست كم دو نمونه موفق داشته است كه بقيه كشورها مى توانند از آنها به عنوان سرمشق بهره بگيرند. يكى از آنها برنامه توزيع دارو براى بيماران مبتلا به ايدز بود . دارو حتى به دورترين نقاط مسكونى از جمله بيمارانى كه حتى به زبان پرتغالى صحبت نمى كنند، رسيد. اين يك مورد غيرعادى است . هيچ كشور ديگرى در جهان پروژه اى كه قابل مقايسه با پروژه برزيل باشد، نداشته است .
پروژه ديگرى كه برزيلى ها بايد به آن افتخار كنند، پروژه مربوط به مادران خانواده هاى فقير است كه به آنها به طور مرتب مقدارى پول داده مى شود تا براى فرستادن فرزندان خود به مدرسه تشويق شوند . معتقدم كه راه هاى زيادى براى تأمين هزينه پروژه ها بدون اين كه خطر ميدان دادن به فساد مالى را درپى داشته باشد، وجود دارد .
به عبارت ديگر، قرار گرفتن مردم خوب در محل مناسب، مى تواند مهم باشد؟ بله حتى در كشورهايى كه سيستم حكومتى كارآمدى ندارند،مردم باهوش اما نا اميدى وجود دارند كه مى توانند گليم خود را از آب بيرون بكشند، حتى اگر همه چيز عليه آنها باشد . وقتى يك شبكه خوب از NGO ها در حوزه اى اين چنين وارد عمل مى شود، مى تواند زندگانيهاى زيادى را نجات دهد ،شركت هايى را تأسيس كند و رشد اقتصادى را ارتقا دهد .
آيا رشد كه استاندارد مصرف را براى ميليون ها نفر در آسيا و آفريقا بالا مى برد، سبب كاهش سريع منابع طبيعى و ايجاد فاجعه زيست محيطى نمى شود ؟
كوتاه ترين پاسخ عبارتست از : بله. اما پاسخ طولانى آن است كه امكان توليد ثروت بدون تخريب محيط زيست وجود دارد . اين يك چالش عمده است . در سراسر دنيا، ذخاير آبى در حال كاهش است، خاك هاى حاصلخيز در حال فرسايش و محصولات بذرى داراى سير نزولى هستند . آمريكاى جنوبى يكى از معدود مناطقى در دنياست كه توانست محصول سويا و ديگر دانه ها را به بركت وجود تكنولوژى و وفور زمين هاى حاصلخيز افزايش دهد. اما اين يك استثناست. قانون كلى عبارت است از كمبود آب و زمين هاى مزروعى .
بنابراين يكى از اهداف مورد علاقه انجمن ما يافتن راههايى براى تبديل حفاظت محيط زيست به راهى براى دستيابى به رونق اقتصادى است . به عبارت ديگر واكنش مردم در، اجازه بدهيد بگويم، چين و هندوستان، احتمالاً بسيار منفى خواهد بود . آنها ممكن است فكر كنند كه حفاظت محيط زيست، دامى از سوى آمريكايى ها و اروپايى ها براى جلوگيرى از رشد اقتصادى كشورهايشان است. به همين دليل، ما بايد استفاده از انرژى خورشيدى را تشويق كنيم، به عمومى كردن تكنيك هاى زراعى كه به حفاظت از آب و خاك به مقدار زياد كمك كند يارى رسانيم . در اين صورت مردم خواهند فهميدكه حفاظت از محيط زيست آنهارا ثروتمندتر مى كند، نه فقيرتر .
ديگر آثار سودمند افزايش سطح استاندارد زندگى و مصرف مردم در نمودارها نشان داده شده است . با ثروتمندترشدن كشورها، رشد جمعيت در آنها كاهش مى يابد . وقتى متوجه مى شويم كه بزرگترين تأثير جمعيتى بر روى سياره زمين در كشورهايى است كه در ذخيره گاههاى بزرگ جنگلى سرپناه دارند، اهميت كمك به افزايش ثروت آنها روشن مى شود .