آفتابنیوز : روزنامه شرق نوشت: این مرد که علیرضا نام دارد بهمنماه دو سال قبل به جرم حمل مواد مخدر پای چوبه دار رفت و در زندان بجنورد به دار آویخته شد.
درحالیکه جسد در کاور پزشکی قانونی قرار گرفته و در سردخانه نگهداری میشد، کارگر سردخانه متوجه حرارتی که از دهان جسد بیرون آمد شد و بلافاصله مسئولان را مطلع کرد. آنها در معاینات خود متوجه شدند این مرد زنده است. سپس جسم بیهوش علیرضا به بیمارستانی در بجنورد برده شد و بعد از بستریشدن در آیسییو و مراقبتهای شبانهروزی پزشکان بههوش آمد.
پرونده علیرضا که یکی از عجیبترین پروندههای قضائی چند سال اخیر است، به یکی از بحثبرانگیزترین پروندهها نیز تبدیل شد و نقطه نظرات متفاوتی بین قضات به وجود آمد؛ برخی بر این عقیده بودند چون اعدام، مجازات این مرد بوده است، باید حکم دوباره درباره او اجرا شود اما برخی بر این باور بودند که حکم یک بار اجرا شده و این مرد از مرگ نجات پیدا کرده است؛ بنابراین نباید او را دوباره مجازات کرد.
درنهایت کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضائیه تشکیل جلسه داد و علیرضا را با توجه به اینکه حکم اعدام در مورد او اجرا شده و ١٢ دقیقه هم بالای چوبه دار نگهداری شده و پزشک قانونی که زمان اجرای حکم در محل بوده، مرگ او را تأیید کرده بود مستحق تخفیف تشخیص داد و حکم اعدام او را به حبس ابد تبدیل کرد.
وقتی خبر زندهشدن علیرضا رسانهای شد، زندگی شخصی این مرد نیز زیر ذرهبین رفت و مشخص شد او سه فرزند دارد و پنج سال قبل از اجرای حکم زندانی شده بود. فرزندان وی به دلیل شرایط بد مالی ترک تحصیل کرده بودند و تحت نظر کمیته امداد قرار داشتند تا اینکه خیرین به سه فرزند علیرضا و همسرش کمکهای مالی زیادی کردند و آنها دوباره به زندگی برگشتند و موفق شدند خانهای کوچک در بجنورد اجاره کرده و زندگی عادی داشته باشند. اما در این میان وضعیت علیرضا چندان فرقی نکرد.
اصغر مماقانی برادر اعدامی زندهشده دراینباره گفت: از روزی که علیرضا اعدام شد و من برای تحویل جسدش به پزشکی قانونی رفتم و همانجا به ما گفتند برادرم زنده مانده است تا همین امروز که با شما صحبت میکنم، سختیهای زیادی کشیدم. در این مدت شکر خدا همسر و فرزندانش وضعیت خوبی پیدا کردند و با کمک خیرین موفق شدند زندگی خوبی برای خودشان درست کنند اما علیرضا وضع خوبی ندارد. او از انجام کارهای روزمره خودش هم ناتوان است. برای اینکه در زندان وضعیتش بدتر نشود، به یک زندانی ماهانه پول میدهم تا کارهای برادرم را انجام دهد. او را به دستشویی و حمام ببرد و به او غذا بدهد. او حواس درستی هم ندارد. هفتهای یک بار به زندان میروم تا او را ملاقات کنم. اول من را نمیشناسد کمی که میگذرد به یاد میآورد چه کسی هستم البته دکترهای زندان به او رسیدگی میکنند و داروهایی به او میدهند که بابت آن از من پولی نمیگیرند و کاملا رایگان است اما برای اینکه بتواند روی پای خودش باشد نیاز به فیزیوتراپی و درمانهای دقیقتر دارد و اگر در بیمارستان بستری شود، حالش بهتر میشود. میخواستم او را با سند آزاد کنم که متوجه شدم مشکل دیگری در پرونده برادرم وجود دارد.
این مرد گفت: آن زمان فهمیدم علیرضا یک پرونده درگیری هم دارد و در آن به پرداخت دیه محکوم شده است. هرچه دراینباره از برادرم میپرسیدم نمیدانست فرد شاکی کیست و اصلا به یاد نداشت چه اتفاقی افتاده است. آدرس شاکی هم عوض شده بود و نمیتوانستم از روی پرونده، آن را پیدا کنم. با سختی زیادی توانستم آن مرد را پیدا کنم و قبول کرد بخشی از دیه که حدود ١٥ میلیون بود را بگیرد و رضایت بدهد. ضمن اینکه مسئولان زندان میگفتند چون علیرضا شاکی خصوصی دارد، نمیتوانند به او مرخصی بدهند. من هرچه پساندازم بود جمع کردم و برای دیه برادرم دادم؛ حالا هم که موفق شدم برای او رضایت بگیرم دیگر برایم پولی نمانده است که برادرم را برای مداوا به تهران بیاورم. یک خانه هم دارم که میخواهم سند آن را برای آزادی برادرم گرو بگذارم. از پزشکان و مردمی که میتوانند به برادرم کمک کنند تا دوباره روی پای خودش بایستد درخواست کمک دارم. من هم نمیتوانم بیشتر از این برای برادرم هزینه کنم چون خودم هم یک کارگر هستم و زن و بچه دارم.
وی درباره آخرین وضعیت پرونده برادرش گفت: علیرضا به خاطر پرونده ضربوجرح نمیتوانست از زندان آزاد شود اما وقتی رضایت را از شاکی خصوصی گرفتیم درخواست تجدیدنظر دادیم و پرونده حالا در دادگاه تجدیدنظر است تا درباره پرونده شاکی خصوصی اظهارنظر کند. با توجه به اینکه هفت سال از ١٠ سال حبسی که به خاطر این پرونده داشت را گذرانده است و در صورتی که دادگاه تجدیدنظر رأی بدهد، میتواند با سند از زندان آزاد شود. پزشکان برادرم گفتهاند اگر روند درمان او در خارج از زندان انجام نشود، وضعیت او روزبهروز بدتر خواهد شد و من برای این کار نیاز به کمک دارم.