کد خبر: ۳۴۲۰۰
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۳۸۴ - ۲۳:۳۱

کلهر مشاور جنجالی احمدی نژاد به سخن آمد

آفتاب‌‌نیوز : احمدي‌نژاد به سياست هاي اعلام شده پايبند است

كلهر در ارتباط با سياست هاي فرهنگي اعلام شده از سوي وي به عنوان حامي احمدي‌نژاد قبل از انتخابات و امكان عملي شدن آن ها درحال حاضر، توضيح خود را اينگونه آغاز مي‌كند:« نظارت تبليغاتي ايشان به خصوص در زمينه برنامه‌هاي صوتي و تصويري به عهده بنده بود ولي درباره محتواي سخنان آقاي دكتر احمدي‌نژاد بايد عرض كنم محتواي تمام گفته‌هاي ايشان چه در سخنراني‌هاي استاني و چه درصحبت‌هاي تلويزيوني و ويديوئي همه متعلق به خودشان است.اساسا شخصيت آقاي احمدي‌نژاد به گونه‌اي نيست كه اگر مطلبي بر خلاف اعتقادش باشد بيان كند و اين ويژگي، يعني صداقت و صراحت از خصوصيات برجسته شخصيت وي است؛ به همين جهت لازم است عرض كنم كه اساس و اصول برنامه‌هاي فرهنگي اجتماعي و فرهنگي هنري كه او در مجموعه برنامه‌هاي انتخاباتي بيان كرد، اعتقاد خودش بوده است و تصور مي‌كنم به آن پايبند است.»

كلهر در ادامه گفت:« مثلا در اوايل كه دكتر احمدي‌نژاد در عرصه ي رقابت انتخابات رياست‌جمهوري حضور پيدا كرده بود، عده‌اي در جامعه مطرح مي‌كردند كه اگر وي بيايد در خيابان‌ها ديوار خواهند كشيد يا لباس زنان و مردان را چه و چه مي‌كند و از اين قبيل،. او در يكي دو برنامه گفت مسأله كشور لباس نيست. مسأله كشور بي‌عدالتي‌هاي مالي و اقتصادي و امكانات است. من به لباس مردم كاري ندارم و دولت هم نشان داد كه سعي مي‌كند به وعدها‌ي خود در اين امور از جمله عدالت‌گستري پايبند باشد و اين سفرهاي استاني نيز در اين ارتباط است؛ البته عده‌اي با اين سفرها مخالف هستند؛ چون احساس مي‌كنند شريان‌هاي چپاول و مفت‌خواري‌ها يكي يكي قطع خواهد شد و اين به ضرر آن‌هاست.»


دولت به سر و وضع مردم كاري نداشته و ندارد

كلهر گفت :« دولت به سر و وضع مردم كاري نداشته و ندارد؛ چراكه بسياري از آسيب‌هاي فرهنگي اجتماعي را ناشي از مظالم اقتصادي و چپاول بيت‌المال مي‌داند و اين يك نظر كارشناسي و درست است؛ زيرا كارشناسان خبره مسائل فرهنگي و اجتماعي نيز بسياري از ناهنجاري‌ها و نمايش‌هاي رفتاري نامناسب را حاكي از لجبازي و حالت اعتراض مي‌دانند نه ظاهري برخاسته از اعتقاد و باطن افراد. هميشه در جوامعي كه اعتراض مردم يا خواست و مطالبات مردم يا قشري از جامعه ناديده و ناشنيده گرفته شود به صورت‌هاي گوناگون عكس‌العمل‌هاي به ظاهر غيرمرتبط اما در ريشه كاملا مربوط خودنمايي مي‌كند.»


ديدگاههاي اصولي احمدي‌نژاد نسبت به آسيب‌هاي فرهنگي مرا جلب كرد

وي ادامه داد:« درست كه چهره‌ سياسي جناب دكتر احمدي‌نژاد در جامعه بيشتر يك چهره‌ي سازنده و مجري تواناست، تا چهره‌ فرهنگي، اما اين بدين معني نيست كه وي مسائل فرهنگي، اجتماعي و به خصوص ريشه‌هاي آن را نمي شناسد. آنچه مرا به سمت وي جلب كرد همين ديدگاههاي اصولي او به آسيب‌هاي فرهنگي جامعه بود. من تقريبا اكثر شخصيت‌هاي سياسي، اجرايي، فرهنگي كشور را كه بعضا بسيار صاحب‌نام هم هستند مي‌شناسم. بعضا ديدگاههاي صحيحي دارند؛ اما در مقام اجرا بسيار محتاط يا بهتر است بگويم عافيت‌جويانه عمل مي‌كنند و حاضر نيستند از مقام و منصب يا شخصيت شان هزينه كنند، يا آنقدر به لحاظ شناخت مسائل فرهنگي، اجتماعي و به خصوص شناخت عمق و ريشه‌ها و تعاملات حوزه‌هاي ديگر با امر فرهنگ كم اطلاع هستند كه جز چند سخنراني تكراري، عتيقه و قديمي كار ديگري از آنان ساخته نيست.»

وي با اشاره به صحبت هاي قبلي خود در اين زمينه ادامه داد:« آنچه دكتر احمدي‌نژاد را از ديگران متمايز مي‌سازد. شناخت او از آسيب‌هاي فرهنگي اجتماعي و رديابي علل و عوامل و دستيابي به راهكارهاي به ظاهر غيرفرهنگي ؛ مثلا اقتصادي است كه اين عامل بسيار كارساز و مؤثر نيز هست. از قديم در اين ارتباط گفته‌اند "شكم گرسنه دين و ايمان سرش نمي‌شود" مسأله شكم و سرپناه و يك حداقل زيست و رفاه مقدم بر هر چيز است. ايران فقط تهران نيست و تهران فقط ولنجك، نياوران، سعادت‌آباد و شهرك غرب نيست. دكتر احمدي‌نژاد به درستي و كاملا علمي و تجربي يافته است كه بسياري از آسيب‌هاي فرهنگي كه به خصوص نسل جوان را نشانه رفته از ناكارآمدي مديران و اگر نگوييم بي‌عدالتي آنان سرچشمه گرفته است نه از بي‌ايماني جوانان. او واقعا معتقد است كه ايران داراي بهترين نيروي جوان جهان به لحاظ ايماني و سلامت رواني است.»


جوان آسيب‌ديده فرهنگي را نبايد تنبيه و مؤاخذه كرد

مشاور ارشد تبليغاتي احمدي نژاد در زمان انتخابات گفت :« دكتر احمدي نژاد معتقد است كه جوان آسيب‌ديده فرهنگي را نبايد تنبيه و مؤاخذه كرد. مانند اين كه پزشكي به جاي آنكه با بيماري مبارزه كند با بيمار مبارزه كند! به جاي اينكه با ميكروب مبارزه كند با مريض مبارزه كند! ما سالها توسط همان مديران فرهنگي بيشتر نمايشگر فرهنگي! با آسيب‌ديده فرهنگي مبارزه كرديم يا به عنوان واقعيت گفتيم اصلا جهان به اين سمت رفته پس بهتر است ما هم اين واقعيات را بپذيريم. هر دو جواب خطا بود و هر دو شيوه جواب نداد. اين مطالبي را كه بنده به اين صورت مشروح برايتان بيان مي‌كنم به لحاظ محتوا و مضمون سخنان دكتر احمدي‌نژاد پيش از انتخابات است و اين ديدگاه كاملا علمي و تجربي و آسيب‌شناسي شده‌ي مديريتي او بود كه افرادي چون من را به سمت ايشان كشيد.»

كلهر در ارتباط با ميزان عملي شدن ديدگاههاي فرهنگي احمدي نژاد از زمان استقرار دولت تاكنون گفت: « قطعا در اين سه ماه و اندي آن ديدگاههاي درست و مهرورزانه او جامه عمل نپوشيده، ولي گامهاي بلندي برداشته شده است .هر سفر استاني دكتر احمدي‌نژاد دهها هزار جوان پاك و با نيروي ايراني را كه در آستانه آسيب‌هاي فرهنگي اجتماعي است حداقل براي مدتي نگه مي‌دارد. شما فقط به خودتان و جوانان تهراني آن هم گروه كوچكي كه توانسته‌اند نان و آبي و شغلي براي خودشان فراهم كنند نگاه نكنيد. سري به شهرستانها بزنيد. به نقاط دوردست به نقاطي كه پاي يك معاون وزير يا حتي مديركل مركزي به آن نرسيده بود و احمدي‌نژاد يك هيأت دولت را به آنجا برد. اين اقدامات انقلابي در روحيه جوانان گريخته از فرهنگ ملي يا در معرض آسيب، بسيار تأثيرگذار است.»

كلهر خطاب به خبرنگارايسنا گفت:« من خبرگزاري شما را نمي‌دانم چرا خبرگزاري جوانان مي‌بينم. شما بايد بيشتر اين مسائل را چه در زمينه آسيب‌شناسي و چه راههاي درماني شرح و بسط دهيد. باور بفرماييد در برخي از مناطق يأس و نااميدي و حتي انقطاع فرهنگي به وجود آمده بود و اين نبود مگر به خاطر سنگيني گوش بوروكراسي و ديوان‌سالاري كهنه و فرسوده و در برخي نقاط گنديده قديمي كه ديگر توان كشيدن خودش را نداشت، چه رسد به دويدن يا پريدن؛ در صورتي كه ما در جهان مافوق سرعت زندگي مي‌كنيم.»

وي ادامه داد :« در سالهاي اخير شاهد بوديم در مورد بي‌آبي، خشكسالي، زلزله و . . . در مركز تصميم‌سازي و تصويب مي‌شد كه مثلا به كشاورزان فلان قدر كمك شود. چند سال بعد در همين رسانه‌ي ملي ميزگرد برگزار مي‌شد كه هنوز تعهد سال فلان ابلاغ نشده است! اين مسائل اقتصادي است يا ناكارآمدي مديريتي است كه منشأ بسياري از آسيب‌هاي فرهنگي اجتماعي است. اين مباحث را خود دكتر احمدي‌نژاد با سابقه طولاني مديريتي موفق در مناطق محروم و دورافتاده و بعد در تهران به خوبي مي‌شناخت و كاملا به صورت علمي بررسي كرده بود. اكنون هم در همين مسير حركت مي‌كند. شما به عنوان يك رسانه سهم خودتان را به عهده بگيريد. حقايق را بازگو كنيد. از نقاطي كه دكتر احمدي‌نژاد بازديد مي‌كند ديدن كنيد. اين افراد در همين كشوري زندگي مي‌كنند كه به خاطر پودر لباسشويي و پفك و ماكاروني و رب گوجه فرنگي اتومبيل‌هاي 50 ميليون توماني جايزه داده مي‌شود.اما شما خبرنگار هستيد من از خبرگزاري شما مي‌خواهم به نقاطي برويد كه گروه احمدي‌نژاد مي‌رود.چرا بايد اين كشور ثروتمند كه ميلياردها تومان هر روز بنزين و سوخت در شهرهاي آن مي‌سوزد و ميلياردها تومان لاستيك و لوازم موتور و غيره براي جابجايي تعدادي از افرادي كم از بين مي‌رود،با فاصله كمتر از صد كيلومتر.... بهتر است شما برويد و گزارشي واقعي تهيه كنيد.»


عملكرد چند ماهه وزارت ارشاد

وي در مورد عملكرد چند ماهه وزارت ارشاد نيز به خبرنگار ايسنا گفت:« راجع به اينكه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي چقدر مجري طرحهاي فرهنگي آقاي دكتر احمدي‌نژاد بوده اول بهتر است از خود مسئولان آن وزارتخانه سئوال شود؛ اما به نظر بنده به عنوان يك ناظر هم آري و هم نه. آري به خاطر اينكه طبق قولي كه دكتر احمدي‌نژاد داده بود مبني بر اين كه وزراي من به هيچ‌وجه نظريه‌پرداز نيستند، بلكه مجري هستند، عملي شده است. اين دو حوزه نظريه‌پردازي و نظريه سازي را از حوزه اجرا جدا كرده بود كه خود همين سياست نشان از شناخت دقيق ايشان نسبت به آسيب‌هاي مديريتي سالهاي اخير داشت. في‌المثل يك نفر نظريه‌پرداز مسائل فرهنگي براي مدتي وزير ارشاد مي‌شد. مثلا اهل شعر و شاعري بود. همه‌چيز در وزارت ارشاد و جامعه هنري و فرهنگي به سمت شعر و شاعري سوق داده مي‌شد و آن وزير مي‌رفت و وزيري مي‌آمد كه خود را نظريه‌پرداز مباحث فلسفي مي‌دانست. تمام فيلمهاي سينمايي، تئاترها، موسيقي‌ها و . . . همه به سمت فلسفيدن كشيده مي‌شد. اين تغيير آب و هواي ذوقي، سليقه‌اي ضربات جبران‌ناپذيري به جريان‌هاي هنري و فرهنگي زده است. سياست‌هاي هنري فرهنگي بايد درازمدت باشد تا هرچه بيشتر و بهتر هنرمندان و انديشمندان واقعي در صحنه باشند؛ اما با تغييرات آب و هواي ذوقي و سليقه‌اي مسوولان، بيشتر فرصت‌طلبان و شبه هنرمندان و نان به نرخ روزخورها در حول و حوش مسوولان برجسته فرهنگي، هنري وزارت ارشاد جمع مي‌شدند و با توجه به آسيب‌شناسي كه عرض كردم وزير فعلي از اين جهت بارها گفته كه فقط مجري است و اصلا در پي اعمال ذوق و سليقه شخصي يا گروهي و باندي نيست. از اين جهت آن شبه هنرمندان كه شايد با آن روشها سالها عادت كرده و شايد اضافه وزن! هم پيدا كرده باشند از شيوه وزير فعلي خوششان نمي آيد . اما به اين جهت كه يك نفر آشنا با وزارت ارشاد هستم، سرعت كار را كندتر از حد انتظار مي‌بينم اما هنوز زمان زيادي پيش روي ماست و بايد منتظر باشيم.»


سياست هاي دولت در ارتباط با موسيقي

كلهر در ارتباط با سياست هاي دولت در ارتباط با موسيقي نيز مي گويد:« در حوزه موسيقي فكر مي‌كنم حق داشته باشم به عنوان يك علاقه‌مند راجع به اين حوزه اظهارنظر كنم. وضع موسيقي در كشور چه در بخش خصوصي و چه بخش دولتي چند سالي است در وضعيت بلاتكليفي، ركود و شايد باندبازي است و گروهي از كارافتاده اما سوءاستفاده‌چي هر از چندي از اين نمد باج‌خواهي مي‌كنند و اين شيوه‌ي ريش سفيد نوازي! خودش يكي از معضلات هر حيطه‌اي به خصوص عرصه‌ي موسيقي شده است. بايد جوانها را هرچه زودتر و سريعتر به بازي گرفت. يا بهتر است بگويم جدي گرفت و از زياده‌خواهان از اموال، فرصت‌ها و . . . بيت‌المال نهراسيد. حرمت ريش‌سفيدها زماني محترم است كه خودشان، شأن استادي را رعايت كنند. نه اينكه هر بار با ارائه يك كار آنقدر تكراري كه ديگر نخ‌نما شده بازهم تقدير و تشكر و صله و جايزه داده شود و جوانان را نااميد كنيم.»


وضعيت نشر وكتاب

وي در ارتباط با وضعيت نشر وكتاب مي‌گويد:« در حوزه كتاب نيز وزير فعلي مطبوعاتي‌ترين وزير ارشاد از اول انقلاب تا حالاست، او اين حوزه را بسيار خوب مي‌شناسد و حتي راهكارهاي پيدا و پنهان، سهميه‌خواهي و زدوبندهاي نامرئي را خوب مي‌شناسد. در اين حوزه بنا به سابقه وي فكر مي‌كنم بايد به تمام زواياي طرح‌ها و گفته‌هاي او توجه كنيم و نبايد درگير شعارهاي ظاهرا جذاب شويم و طرح‌هاي كارشناسانه را زير سوال ببريم.»


ابلاغيه اخير رييس جمهور به صداوسيما

كلهر كه به تازگي ازسوي احمدي نژاد به عنوان نماينده رييس‌جمهور در شوراي عالي نظارت بر صداوسيما انتخاب شده در ارتباط با ابلاغيه اخير رييس جمهور به اين سازمان و اظهار نظرهايي مبني بر اين كه چون صداوسيما در حوزه ي اختيارات رييس‌جمهور نيست وي نمي تواند براي صداوسيما خط ومشي مشخص كند مي‌گويد:« هركس ديگري به جز جناب آقاي دكتر احمدي‌نژاد هم اگر رييس جمهور بود بايد اين سياست‌ها را كه سالهاست در دستور كار شوراي عالي انقلاب فرهنگي است و كار كارشناسانه روي آن صورت گرفته ابلاغ مي‌كرد. چون رييس جمهور طبق قانون، رييس شوراي عالي فرهنگي است. شايد بهتر باشد راجع به سابقه اين مسأله كمي توضيح دهم. در زمان حضرت امام(ره) اين امر يعني سياستگذاري و تعيين خط ‌مشي توسط شوراي سرپرستي سازمان صدا و سيما صورت مي‌گرفت و به سازمان ابلاغ مي‌شد. در زمان زعامت و رهبري رهبر معظم انقلاب حضرت آيت‌الله خامنه‌اي به جاي شوراي سرپرستي، شوراي عالي سياستگذاري سازمان صدا و سيما تشكيل شد. اين شوراي عالي در هر دوره تا سال 1373 به كار سياستگذاري براي سازمان مشغول بود و بنده از 1368 تا 1373 نيز به عنوان يكي از اعضاي شوراي يادشده بودم. بعدا اين وظايف به عهده شوراي عالي انقلاب فرهنگي نهاده شد. پس اصلا مسأله ادخال وظايف و مسووليت‌ها در بين نيست؛ بلكه اين بي‌توجهي يا عدم شناخت يك رسانه بود كه جايگاه رييس شوراي عالي انقلاب فرهنگي و وظايف آن را در ارتباط با مسووليت سياستگذاريهاي هنري فرهنگي نمي‌دانست؛ وگرنه تمام سياستگذاريهاي فرهنگي در تمام كشور از وظايف شوراي ياد شده است و اين مسأله جديدي نيست. اين شورا نيز زير نظر مقام معظم رهبريست و طبق قانون رييس شورا بايد مصوبات شورا را به نهادهاي ذيربط كه اين بار سازمان صدا و سيما بوده ابلاغ كند. اين سر و صداها و غوغاها به نظر مي‌رسد توسط برخي از رسانه‌ها از بي‌سوژ‌گي است، گويا بعضي به دنبال سوژه‌پردازي و سوژه‌سازي هستند. هيچ خلاف مقررات و قانوني به وقوع نپيوسته است. "هياهوي بسيار براي هيچ". اين‌طور نيست؟»

وي در ادامه توضيح داد:« رياست محترم سازمان صدا و سيما خودشان عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي هستند و بسياري از اين مواد كه كاملا كارشناسي و دقيق طراحي شده توسط رياست قبلي سازمان و رياست فعلي سازمان در دولت هاي قبلي در شورايعالي كامل شده است و ابلاغ اين مواد به سازمان حالت تحكمي نداشته و به اين معني نيست كه هم‌اكنون صدا و سيما خلاف سياست‌هاي ابلاغ‌شده دارد عمل مي‌كند. بلكه همان‌طور كه در تمام جهان، سازمان‌هاي فرهنگي نيازمند سياست‌هاي كلان و رويكردهاي شفاف و روشن هستند، سازمان صدا و سيما نيز از اين قاعده مستثني نيست.»

كلهر در ارتباط با يكي از بندهاي ابلاغيه رييس جمهور به عنوان رييس شوراي عالي انقلاب فرهنگي به صدا وسيما در ارتباط با جلوگيري از ترويج مصرف گرايي در فيلم ها و سريال هاي تلويزيون نيز گفت: « ملاحظه بفرماييد از زماني كه در كشورهاي سرمايه‌داري و غربي تبليغات شروع شده در تمام رسانه‌ها اين مسأله مورد بحث و بررسي است؛ يعني در آغاز تبليغ كالا به همان معني مصرف بيشتر بود كه سازندگان مايل بودند مشتريان بيشتري داشته باشند، اما در همان جوامع هم به دلايل گوناگون از جمله مسائل حفظ محيط زيست، ديدند بايد به دنبال روشها و شيوه‌هايي باشند تا تبليغات فقط مربوط به معرفي كالا و مزيت‌هاي آن باشد نه تحريك و تحريض مردم به مصرف‌هاي غيراصولي چراكه مثلا در مورد شوينده‌ها در ابتدا يك سينك ظرفشويي را پر از كف شوينده به نمايش مي‌گذاشتند و خانم كدبانويي با لبخند ظرفي را داخل آن مي‌كرد و تميز مي‌نمود. اما بعدها كه معلوم شد چقدر پس‌آب‌هاي شوينده‌ها براي محيط زيست، رودخانه‌ها، حتي درياها خطرناك است آمدند و ضوابطي را تعيين كردند كه شكل و پيام و هدف تبليغاتي را محدود و مشخص مي‌كرد. پس چنين رويكردي امروز در امر تبليغات تجاري نيز وجود دارد.»

نماينده رييس جمهور در شوراي عالي نظارت بر صداوسيما معتقد است:« مصرف‌گرايي در صدا و سيماي ما بيشتر برمي‌گردد به فيلمها و سريالها به خصوص در سالهاي پس از جنگ كه بيشتر به صورت الگو براي تمامي شهروندان تلقي مي‌شود؛ مثلا بسياري از شهرستاني‌ها واقعا باور كرده‌اند كه ساكنان تهران در يك ويلاي قصرگونه دوبلكس با مبلماني آنچناني و آن ظروف و غذا و چه چه، زندگي مي‌كنند. اين الگوسازي از چند جنبه بسيار مضر است، اول ايجاد احساس حقارت و سرشكستگي قشر وسيع مردم، دوم عدم احساس رضايت و خوشبختي. سوم ايجاد زمينه براي راههاي غيراخلاقي و غيرقانوني و غيرشرعي براي كسب ثروت و معقول جلوه دادن اين شيوه‌هاي خلاف. چهارم ايجاد يأس و نااميدي براي قشر وسيعي از مردم براي كار و تلاش معقول جهت دستيابي به يك زندگي سالم. پس مسأله تبليغ مصرف‌گرايي فقط مربوط به مسأله تبليغات تجاري نمي‌شود؛ بلكه مربوط به كل برنامه‌هاي صدا و سيما مي‌شود كه به نوعي يك زندگي آرماني را در ذهن مخاطب تصوير مي‌كند كه براي اكثريت از طريق كار و تلاش شرافتمندانه قابل دسترسي نيست.اين نوع آثار از جمله مصاديق بحث مهم مصرف‌گرايي هستند. البته زواياي قابل تأمل ديگري نيز هست.»


وي در ادامه ي اين مبحث خاطرنشان كرد:« بايد در صداوسيما به جاي تبليغ مصرف‌گرايي، كارگرايي و توليدگرايي و سازندگي و اكتشاف و اختراع را تبليغ كنيم.»

كلهر در ارتباط با يكي ديگر از بندهاي اين ابلاغيه مبني بر ممنوعيت پخش موسيقي‌هاي غربي ومبتذل مي گويد :« نكته مهم در اين باره مربوط مي‌شود به عناوين موسيقي‌هايي كه امروز در ايران وجود دارد: 1- موسيقي علمي (كلاسيك) 2- موسيقي علمي (لايت) 3- موسيقي فيلم (غيرايراني) 4- موسيقي توصيفي (افكتيو) 5- موسيقي غربي (پاپ غربي) 6- موسيقي سمفونيك (ايراني) 7- موسيقي سنتي 8- موسيقي ايراني (ملي) 9- موسيقي مقامي (نواحي) و 10- موسيقي (پاپ ايراني).

از تمام موارد فوق به بند 5 اشاره شده يعني موسيقي كه معمولا به عنوان يك ابزار تهاجم فرهنگي مورد استفاده قرار مي‌گيرد و هميشه با خودش موضوع و معنا و مفهومي استثماري و استعماري را به همراه دارد. بقيه موارد از 1 تا 4 شامل عنوان غربي نمي‌شوند بلكه آنها جهاني هستند و از 6 تا 10 نيز موسيقي‌هاي توليدي در كشور هستند. لذا پس از توضيحي كه عرض كردم به نظر بنده حالا هم شايد به صورت نادر موسيقي غربي آن هم بدون كلام پخش مي شود. ولي به صورت عموم من از شبكه‌ها موسيقي غربي نمي‌شنوم. بگذاريد يك سوال از شما بپرسم. آيا در كشورهاي غربي موسيقي ايراني پخش مي‌شود؟ كه بعضي خودباخته توقع مي‌كنند كه ترانه‌هاي روز غربي از صداي ملي پخش شود؟»


مصاحبه جنجالي با يك شبكه ماهوارهاي فارسي زبان

كلهر در ادامه اين گفت‌وگو به مصاحبه چندي پيش خود با يكي از شبكه هاي ماهوارهاي فارسي زبان و انعكاس آن در محافل رسانه اي و فرهنگي اشاره كرد و به خبرنگار ايسنا گفت:« بنده فكر نمي‌كنم ديدگاه فرهنگي بنده مغاير با ديدگاه فرهنگي انقلاب اسلامي و اسلام عزيز باشد. در مورد آن مصاحبه اگر منظورتان واقعا همان مصاحبه باشد كه نوار آن موجود است. در آن مصاحبه چارچوب عرايض بنده قوانين موجود و مصوب نظام بود، اما همان مصاحبه توسط برخي با تغييرات و تبديلات و جلو عقب بردن سوال و جوابها و كارهايي كه در شأن يك رسانه سالم نيست در يك سايت و انتقال همان تحريف‌ها در روزنامه‌ها فضاسازي شد؛ اما به نظر مي‌رسد چندان توفيق نيافته. پس اجازه بفرماييد راجع به همان مصاحبه اصلي مطالبي بيان كنم سوال‌كنندگان در آن مصاحبه ايرانياني بودند كه سالهاست در خارج از كشور زندگي مي‌كردند و كاملا محسوس بود تحت تأثير تبليغات دشمنان تصويري كاملا سياه و خشن و ترسناك از داخل داشتند. بنده سعي كردم بر اساس قوانين جاري واقعيات را برايشان عرض كنم.»

كلهر با اشاره به پرسش هايي كه از وي در اين مصاحبه از سوي ايرانيان خارج از كشور مي‌شد، گفت : « مثلا آنها نمي‌دانستند كه يكي از كارگردان‌ها و هنرپيشه‌هاي قديمي در ايران است و سالهاست مشغول كار است، يا نمي‌دانستند كه بازيگري معروف چند سالي است كه به ايران آمده و در فيلمي بازي كرده و فيلم او نيز جوايزي در جشنواره فجر دريافت كرده. يا از من سئوال شد كه آيا خواننده‌اي كه جرمي مرتكب نشده باشد مي‌تواند به ايران بيايد كه گفتم بله. اين را بنده از روي قوانين موجود عرض كردم. شما مي‌دانيد هم طبق قوانين بين‌المللي و هم قوانين خودمان هر شهروندي حتي مجرم مي‌تواند به كشورش برگردد. تنها تفاوت در اجراي قوانين جزايي در مورد مجرمان است كه در مورد آنان اعمال مي‌شود. بديهي است كسي كه مجرم نيست به راحتي مي‌تواند به كشورش رفت و آمد داشته باشد چنانچه سالهاست همين امر صورت مي‌گيرد. اما فضاي تاريكي كه در ذهن ايرانيان خارج از كشور توسط رسانه‌هاي بيگانه ساخته شده بود در برخي افراد آنقدر غليظ و ترسناك بود كه لازم بود واقعيت و بديهيات را با سوگند و شواهد عرض كنم تا شايد باعث تغيير ديد آنها شوم وگرنه براي كساني كه در داخل كشور هستند مسأله بسيار روشن و شفاف است. البته باز عرض كنم اصل مصاحبه را مي‌گويم؛ نه تحريف شده آن را. اما اين‌كه چقدر مي‌شود قوانين كشور را در مورد حقوق و آزاديهاي فردي، اجتماعي و . . . به اجرا درآورد به غيراز اينكه بايد در اين راستا همت داشته باشيم و بايد سعي كنيم به تمام عرصه هاي آزادي كه يكي از مطالبات انقلاب اسلامي است عاقلانه و عالمانه دست پيدا كنيم، من به عنوان يك شهروند در آرزوي تحقق هرچه بيشتر شعارهاي استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي هستم.»

كلهر در پاسخ به اين سوال كه آيا دولت قصد ندارد شبكه ي تلويزيوني مستقل در جهت پوشش اخبار وفعاليت هاي خود راه اندازي كند گفت :« فعلا چنين مسأله‌اي مطرح نيست.»


رسانه ها و دولت

وي در ارتباط با وضعيت رسانه ها و تعاملشان با دولت گفت:« در اينجا بايد بازهم از رسانه‌ها گله داشته باشم. اكثر رسانه‌هاي ما امروز نقش مخالف، منتقد، ساكت و. . . در برابر دولت مردمي حماسه سوم تير دارند . امروز حتي يك روزنامه در اختيار دولت دكتر احمدي‌نژاد نيست شايد بدين دليل كه اكثر روزنامه‌هاي ما نقش احزاب سياسي را ايفا مي‌كنند و از رسالت اصلي كه نمايندگي افكار و احساسات عمومي است بسيار فاصله گرفته‌اند. هنوز بسياري از آنان در حال و هواي دوران انتخابات قرار دارند و به همان زخم‌زبان‌هاي تبليغاتي و بعضا بداخلاقي‌ها ادامه مي‌دهند؛ بدون اين‌كه به قضاوت افكار عمومي توجه كنند. همانطور كه احزاب مخالف روز به روز در پيش چشم مردم اعتبار خود را از دست مي‌دهند، همين روند براي مطبوعات غيرمسوول نيز قابل پيش‌بيني است.»


احزاب و نگاه دولت نهم

كلهر در ارتباط با وضعيت احزاب و نگاه دولت نهم به آن ها گفت:« يكي از آسيب‌شناسي‌هاي دكتر احمدي‌نژاد نسبت به احزاب سياسي كه در دوره انتخابات نيز بيان كردند اين بود كه احزاب سياسي قدرت‌گرا هستند و نهادها و تشكلهاي سنتي و مردمي خدمت‌گرا هستند. اين دو هدف متضاد معمولا در كنار هم جمع نمي‌شود و مردم هرچه به نهادهاي سنتي تجربه‌شده اعتماد و اعتقاد دارند، نسبت به احزاب وارداتي بيگانه و بي‌اعتماد هستند. قاعدتا بايد احزاب سياسي از اين آسيب‌شناسي عالمانه و واقع‌بينانه جهت اصلاح و تصحيح خود استفاده مي‌كردند. البته تاكنون بنده در اين ارتباط خبري نشنيده‌ام؛ شايد به اين دليل كه حيطه كارم سياست نيست.ان شاءالله همين‌طور باشد.»

وي در مورد آينده احزاب سياسي و راهكارهاي پيش روي آن‌ها افزود :« كسي با احزاب سياسي خصومتي ندارد؛ ولي آزموده را آزمودن خطاست. از روزي كه احزاب سياسي با الگوهاي غربي در كشور ما شكل گرفته تا به امروز هيچ توفيقي نداشته‌اند و سر جمع زيان احزاب سياسي بيشتر از منافعشان بوده. بايد عقلاي آنها جمع شوند و آسيب‌شناسي كنند و واقعا راه چاره‌اي بينديشند و بارها و بارها تجربه شده، هرگاه مردم در برابر نهادهاي سنتي خدمت‌گرا و احزاب قدرت‌گرا قرار مي‌گيرند، بدون درنگ نهادهاي سنتي خدمت‌گرا را ترجيح مي‌دهند. اين امر مهم را بارها و بارها جامعه ما تكرار كرده است. اگر ما به احزاب سياسي نيازمند باشيم حتما بايد اين احزاب سياسي بومي شده و انطباق يافته با نهادهاي اجتماعي خودمان باشد؛ وگرنه وضع به همين منوال است كه بارها شاهدش بوده‌ايم. بومي شدن احزاب سياسي به اين نيست كه دبيركل آن فردي نمازخوان باشد يا شوراي مركزي افرادي مؤمن و متدين باشند؛ اما تمامي روش‌ها و شيوه‌هاي تبليغي، تخريبي و تشريحي آنان طبق الگوهاي غربي باشد؛ مانند چارچوبهاي تحليلي و نظرسنجي‌ها. همان‌طور كه در دوران انتخابات عمل مي‌كردند و تنها با آن نظرسنجي‌ها خودشان را اغفال كردند. در اين باب سخن بسيار است. انشاء الله براي فرصتي ديگر.»
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین