آفتابنیوز : حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحیمقدم در گفتوگویی با اشاره به عملکرد مثبت مجلس نهم در سیاست خارجی و مبارزه با فساد در عین حال غلبه نگاه محلی به نگاه ملی را نقطه ضعف مجلس فعلی دانست و گفت که حدود 70 تا 75 درصد همت نمایندگان متوجه حوزه انتخابیهشان است.
این نماینده اصولگرای مجلس با بیان اینکه احتمالا در ترکیب مجلس آینده تنها 40 درصد چهرهها از مجلس نهم حضور خواهند داشت، اضافه کرد: من ترجیح میدهم مجلس ترکیبی از دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب با وزن بیشتر اصولگرایان باشد چون اصولگرایان میتوانند لنگر ثبات باشند.
این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در بعد اقتصادی با اشاره به اثرات برجام، بر لزوم دقت نظر در قراردادهای بینالمللی تاکید کرد و ضمن حمایت از قراردادهای خرید ایرباس ضرورت پرهیز از خودتحریمی در دوران پسابرجام را مورد اشاره قرار داد و گفت که باید در مراودات اقتصادی در این دوره موازنه بین شرق و غرب رعایت شود.
مشروح گفتوگوی ایسنا با غلامرضا مصباحیمقدم را در زیر میخوانید:
ارزیابی شما از عملکرد مجلس نهم و مهمترین نقاط ضعف و قوت آن چیست؟
اگر بخواهیم نگاهی به عملکرد مجلس فعلی داشته باشیم من عملکرد مجلس را به طور نسبی خوب میدانم. خصوصاً در بعد اقتصادی مجلس قوانین خوبی تصویب کرد و در بعد مبارزه با فساد هم قوانین ضد فساد تصویب کرد و هم کشف فساد توسط مجلس قبل از هر نهاد دیگری صورت گرفت. هم در پرونده مهآفرید خسروی اولین جایی که گزارش داد کمیسیون اصل 90 مجلس بود و هم در قضیه بابک زنجانی نامه 26 نماینده به رئیس قوه قضائیه اولین هشدار بود هم در عملکرد مرتضوی که نوع برخورد مجلس با آن مسأله را به استیضاح وزیر کار کشاند و نهایتاً افتضاحی که رئیس جمهور در روز یکشنبه در مجلس به وجود آورد. این نشاندهنده نوع پیگیری مجلس در مبارزه با فساد بود و من از این جهت خوشحال هستم.
مجلس همچنین در مناسبات بینالمللی مواضع مقتدرانهای را اتخاذ کرد؛ در مقابله با آمریکا قوی و باصلابت برخورد کرد، در حمله اسرائیل به غزه و حزبالله، حمله عربستان به یمن، موضوع داعش و اتفاقاتی که در سوریه و عراق رخ داد مجلس قویاً ورود کرد و تا جایی که از نظر سیاست خارجی مورد تحسین مقام معظم رهبری هم قرار گرفت.
بخش اعظم نمایندگان مجلس نگاه محلی دارند
نقطه ضعف مجلس فعلی به طور عمده در چربیدن نگاه محلی به نگاه ملی است. بخش اعظم نمایندگان مجلس نگاه محلی دارند و بیشتر به حوزه انتخابیهشان توجه میکنند. حدود 70 تا 75 درصد همت نمایندگان متوجه حوزه انتخابیهشان است و آنها میخواهند اول مشکلی از حوزه انتخابیهشان حل کنند و ثانیاً زمینه رأیشان را برای دوره بعد فراهم کنند که این به صلاح کشور نیست. ما معتقدیم نگاه نماینده باید ملی باشد و البته نیمنگاهی هم به مشکلات محلی داشته باشد اما وقت بسیاری از نمایندگان برای مردم حوزه انتخابیهشان صرف میشود و ما شاهدیم که در قانونگذای حضور چشمگیر و فعالی ندارند که این امر برای مجلس زیانبار است. این یک اشکال جدی است. من معتقدم رسانههای عمومی ما باید وظایف نمایندگان مجلس را دائماً به مردم گوشزد کنند و به آنها بفهمانند که چه انتظاری باید از نمایندگان داشته باشند.
شان نماینده زانو زدن کنار وزیر نیست
بخش قابل توجهی از خدماتی که در حوزههای انتخابیه باید از طریق دولتمردان ارائه شود از طریق نمایندگان پیگیری میشود و کار نمایندگان همان چیزی شده که جزو وظایف دستگاههای اجرایی است. یعنی یا خدمات آنها رضایتمندی مردم را به دنبال ندارد و یا اگر هم خدمات میدهند به دلیل اینکه در دسترس نیستند مردم از طریق نمایندگان مسأله را دنبال می کنند. دستگاههای اجرایی خودشان گاهی به مردم میگویند از نمایندهتان نامه بیاورید. چرا آنها نباید بیواسطه به مردم خدمات بدهند؟ متأسفانه این موضوع به فرهنگ تبدیل شده و اصلاً قابل قبول نیست. در حالی که همه رسانهها باید مردم را نسبت به وظیفه نمایندگانشان که قانونگذاری و نظارت است آگاه کنند. نمایندگان هم در زمان تبلیغات باید بگویند که رسیدگی به مشکلات محلی جزو وظایف آنها نیست و بیخود وعده آب و برق و گاز به مردم ندهند. اینها برای مجلسی که جایگاهش ملی است سم مهلک است. پس یک مشکل از ناحیه نوع انتخاب مردم و یک مشکل از ناحیه کاندیداهاست که بیشتر چنین مسائلی را مطرح میکنند تا رأی بیاورند و وقتی رأی آوردند باید به دنبال حل اینها باشند. گاهی نمایندگان به دنبال وزراء میروند یا یک نماینده در صحن مجلس کنار وزیر یا معاون او زانو میزند تا مشکلی را حل کند. در حالی که شأن نماینده بالاتر از این است اما این شأن پایین آمده است. البته قصد نمایندگان خدمت است اما گاهی اولویتها رها میشود و به غیراولویتها پرداخته میشود.
به نظر شما چه تعداد از نمایندگان مجلس فعلی در مجلس آینده هم حضور خواهند داشت؟
شاید خیلی روشن نباشد که چه تعداد از نمایندگان فعلی وارد مجلس بعد میشوند اما به تجربه میگویم که 70 درصد نمایندگان هر دوره در دوره بعد مورد اعتماد مردم قرار نمیگیرند. البته این آمار در مجلس ششم به هفتم بالای 80 درصد بود اما نهایتاً این مردم هستند که انتخاب میکنند و تجربه رفتار یک نماینده و خدماتش را مدنظر قرار میدهند. این مسأله در شهرستانها چشمگیر است و گاهی مردم چهره نویی را ترجیح میدهند.
شاید در ترکیب مجلس آینده 40 درصد چهرهها از مجلس نهم باشد و 60 درصد یا بیشتر ممکن است چهرههای جدید یا نمایندگان ادوار باشند. طبعاً این احتمال بیشتر است که طیف فعلی مجلس یعنی اصولگرایان جزو 40 درصد ابقا شده در مجلس بعد باشند. زیرا اکثریت بالایی از مجلس فعلی از اصولگرایان هستند حدود 180 تا 220 نماینده به شکل روشن از اصولگرایان هستند در حالی که تعداد اصلاحطلبان شاخص مجلس تنها حدود 20 نفر است و مابقی هم افراد بینابینی هستند که جایگاه جناحی روشنی ندارند.
اگر اصلاحطلبان در مجلس نهم وزن بیشتری داشتند چقدر عملکرد مجلس متفاوت میشد؟
اگر اصلاح طلبان وزن بیشتری را در مجلس داشتند لزوماً اینطور نبود که مجلس از نظر کارشناسی با قوت بیشتری روبرو شود. این مبنای روشنی نیست که اگر موازنه اصولگرایان و اصلاحطلبان برقرار بود مجلس وزن بیشتری پیدا میکرد. من ترجیح میدهم مجلس ترکیبی از دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب با وزن بیشتر اصولگرایان باشد چون اصولگرایان میتوانند لنگر ثبات باشند. اکثریت مجلس نباید از اصلاحطلبان باشد زیرا تجربه مجلس ششم تجربه خوبی نبود و نوعی غرور و غفلت حکمفرما شد. غرور اینکه کل نظام را میتوانیم با روش فتح سنگر به سنگر به دست بگیریم و غفلت از مصالح ملی. آن مجلس چالش بین نظام جمهوری اسلامی و استکبار را به چالش داخلی بین قوه مجریه و مجلس در مقابل قوه قضائیه، رهبری و صداوسیما و به تعبیر خودشان نهادهای انتخابی و انتسابی تبدیل کرد.
اگر اصولگرایان اکثریت مجلس را داشته باشند میتوانند به عنوان لنگر ثبات نقشآفرینی کنند در عین میدان دادن به اصلاحطلبان که میتواند نوعی تعدیل برقرار کند. من اصلاً معتقد نیستم که باید نخبگان و کارشناسان جریان اصلاحطلبی را در انزوا قرار داد بلکه آنها جزئی از ملت هستند و باید در صحنه مدیریت کشور نقشآفرینی کنند اما نباید به صورت کامل کار را به آنها واگذار کرد. زیرا نگرانیم که غرور و غفلت غلبه کند و برای ما مشکل ایجاد کند. اما به هر حال در طیف اصلاحطلب صاحبنظران و کارشناسانی هستند که میشود از ظرفیت نخبگی و کارشناسی آنها استفاده کرد.
تحلیل شما از لیست ائتلاف اصولگرایان و ترکیب این لیست چیست؟
ما امیدواریم این لیست تأمین کننده خواسته اکثریت مردم باشد. طبیعتاً این لیست ترکیبی از کاندیداهاست و نشانه چندجانبه بودن آن است. در این لیست همطیفهای رهپویان، ایثارگران و پایداری و هم موتلفه، پیروان خط امام و رهبری و هم حامیان آقایان قالیباف و رضایی پوشش داده شدهاند. این ترکیبی بود که میتوانست مجموعه جریانات و احزاب و شخصیتهای معروف اصولگرایی را گردهم بیاورد اما اینکه آیا این ترکیب متمایل به تندروی است من چنین تحلیلی ندارم. بلکه معتقدم لیست حداکثر جریان اعتدال را مبنا قرار داده است. البته ممکن است تعبیر ما از تندرو و اعتدال با رقبا متفاوت باشد. ما کسانی که از منطق و ادبیات عقلایی بهره میگیرند را مصداق تندروی نمیدانیم و معتقدیم پایبندی به اصول و ارزشها حرف اول را میزند.
خوشبختانه جریان اصولگرا از نظر مبانی و شاخصها خیلی شفاف عمل کرده، مبانیاش را تعریف و منتشر کرده و گفته بر همین اساس دست به انتخاب کاندیدا میزنیم. یکی از شاخصها هم پرهیز از تندروی است و تا اینجا کارگروهی که شاخصها را با کاندیداها تطبیق میدهد این موارد را رعایت کرده است. ما معتقدیم از نظر علمی و کارشناسی وزن لیست بسیار بالاست و کسانی که در لیست هستند تجارب خوبی در مجلس و دولت دارند. چهرههای جدیدی هم که در لیست به چشم میخورند افراد دانشگاهی با سوابق و رزومه درخشان هستند.
چه کسانی از لیست ائتلاف اصولگرایان کنار گذاشته شدند و آیا ردپایی از سهمخواهی در این لیست به چشم میخورد؟
از مجموعه اصولگرایان، جریان انحراف به کلی کنار گذاشته شد و هیچ یک از کسانی که بر اساس خط مشی اصولگرایان تحت عنوان انحرافی تعریف میشدند اجازه حضور نیافتند. کسانی که در لیست هستند هم سابقه تندروی ندارند و ما از این جهت لیست را معتدل میدانیم.
تعهد دوستان ما این بود که سهمخواهی نکنند اما طبعاً اینطور نیست که نتیجه بگیریم ترکیب شکل گرفته توازن کاملاً روشنی را به ما نشان میدهد.
ارزیابی شما از میزان حضور نمایندگان زن در انتخابات چیست و چقدر حضور زنان را در مجلس ضرورت میدانید؟
در لیست ائتلاف اصولگرایان تعداد خانمها نسبت به گذشته افزایش یافته و امید من این است که تعداد خانمهای بیشتری هم از شهرستانها وارد مجلس شوند. من معتقدم تعداد نمایندگان زن از دوره اول مجلس تاکنون بسیار کم بوده و ضرورت افزایش کرسیهای زنان در مجلس احساس میشود. از سویی حضور بیشتر خانمها در مجلس موجب میشود مسائل خاص مربوط به خانمها بیشتر مورد توجه قرار گیرد. البته همین تعداد خانمهایی که در مجلس بودند همت خوبی نشان دادند اما تعداد کمتر طبعاً اثرگذاری کمتری هم دارند.
به اعتقاد من هیچگونه محدودیتی برای حضور زنان در مجلس وجود ندارد. البته از نظر نگاه ارزشگذاری من معتقد نیستم که مجلسی ارزش بالاتری دارد که تعداد خانمها در آن نسبت به آقایان بیشتر باشد اما از سوی دیگر ما با فرهنگی روبرو هستیم که این فرهنگ زمینهای ندارد که مجلس با ظرفیت بالای خانمها شکل بگیرد. من در دیدار برخی هیأتهای خارجی که به ایران سفر میکنند میگویم که در نظام ما میدان برای حضور زنان باز است. همانطور که 60 درصد ورودی دانشگاهها به زنان اختصاص پیدا کرده و این آمار در ورودیهای کارشناسی ارشد ادامه مییابد و کسی نگران آن نیست. اما همین خانمها اکثراً ترجیح میدهند به خانه برگردند و نه اینکه با مردان احساس رقابت کنند که جای آنها را پر کنند یا سهمخواهی کنند و بگویند تعداد کرسیهای مدیریتی زنان باید با مردان برابر باشد. این اقتضای فرهنگ تاریخی، سنتی و ایرانی ماست و حتی وقتی خانمها از نظر علمی جایگاه رفیعی پیدا کردند برای گرفتن پست دست و پا نمیزنند و ترجیح میدهند خدمات آموزشی و بهداشتی را دنبال کنند. اقتضای کار در جامعه ما این است که برخی صحنهها اکثریت مردانه و اقلیت زنانه دارد اما اگر اقلیت زنانه ترجیح دهند حضورشان بیشتر شود این زمینه وجود دارد. مثل مجلس شورای اسلامی که چنین ظرفیتی در آن هست و من معتقدم نیاز است تعداد بیشتری از زنان در مجلس حضور داشته باشند. ما حتماً در قانونگذاری نیازمند حضور خانمها هستیم تا در جنبههایی که به آنها مربوط میشود نقشآفرینی کنند و شاهد بهبود شرایط آنها در آینده باشیم.
میزان مشارکت مردم در انتخابات آینده چه تأثیراتی از نظر وجهه بینالمللی کشور خواهد داشت؟
خوشبختانه حضور مردم پای صندوقهای رأی و نسبت مشارکت مردم در انتخابات در ایران در مقایسه با کشورهای دارای سابقه دموکراسی همیشه بالای 50 و گاهی بالای 60 تا 70 درصد بوده است. گاهی در میان کشورهای با سابقه دیرین دموکراسی ما شاهد حضور کمتر از 50 درصد پای صندوقهای رأی هستیم که خیلی برایشان نگران کننده نیست اما از جهاتی برای ما این موضوع اهمیت دارد. یکی اینکه دموکراسی ما سابقه 37 ساله دارد. البته ما از آغاز مشروطیت انتخابات داشتایم و از این جهت تجربه مان بیش از صدسال است اما میدانیم که بخش اعظمی از مجالس قبل از انقلاب، مجالس فرمایشی و سفارشی بود. در حالی که بعد از پیروزی انقلاب ما مجالس مردمی را داریم که هر چه رأی بیشتری از مردم جذب کنند اعتماد ملی هم بالاتر میرود و این اعتماد از سرمایههای مهم اجتماعی است.
از نظر بینالمللی هم چون به نوعی فعالیتهای سیاسی ما تحت نظر مجامع بینالمللی است و آنها مراقبت میکنند که ببینند ملت پشتیبانی از نظام دارد یا خیر این مسأله اهمیت دارد. توصیه رهبری به مردم هم این است که ولو من و نظام را قبول ندارید برای حمایت از کشور پای صندوق رأی بیایید. اگر این به معنای افزایش اعتبار بینالمللی برای کشور باشد که هست ضرورت دارد مردم هرچه بیشتر پای صندوقهای رأی بیایند. قطعاً مشارکت بالای 70 درصد برای ملت و رهبری شوق آفرین است و اعتبار جهانی ما را بالا میبرد.
افزایش مشارکت مردم و انتخاب نمایندگان با رأی بالای مردم چقدر کمک میکند که فردی بتواند نمایندگی طیف وسیعتری از مردم را به عهده بگیرد.
طبیعی است نمایندهای که با رأی یک میلیون نفر یا بیشتر انتخاب میشود از اعتبار بیشتری هم برخوردار است و کل مجلس اگر آرای بیشتری داشته باشند احساس پشتوانه بیشتری میکنند و با پشتیبانی مردم محکمتر صحبت میکنند.
ضرورت رعایت اخلاق در دوران رقابتهای انتخاباتی و به خصوص زمان تبلیغات را چطور ارزیابی میکنید؟
طبعاً در رقابتی که در کشور شکل میگیرد دو طیف به میدان میآیند. بر اساس خبرهایی که داریم هر دو طیف به اندازه همه کرسیهای مجلس کاندیدا دارند و چند برابر یک کرسی کاندیدا وجود دارد؛ پس ما با رقابت پرشوری روبرو هستیم و انتظار این است که در این شرایط اخلاق انتخاباتی رعایت شود. هر طیف در جریان رقابتها جنبههای مثبت خود را برای مردم بازگو کند و دیدگاه و برنامههای خود را تشریح کند. ضرورتی ندارد ما دست به تخریب دیگران بزنیم و به سایرین برچسب بزنیم. متأسفانه گاهی شاهد این تخریبها و برچسب زدنها هستیم در حالی که اخلاق برای ما از تظاهرات مذهبی مهمتر است و اخلاق حتی مقولهای مهمتر از دین است و پیامبر (ص) هم برای تکمیل مکارم اخلاق به نبوت رسید. ما امیدواریم در این ایام شاهد رعایت اخلاق انتخاباتی باشیم.
برجام امکان رقابت جهانی شرکت های ایرانی را فراهم میکند
اجرای برجام از بعد اقتصادی چه اثراتی میتواند برای کشور داشته باشد؟
با اجرایی شدن برجام فضای جدیدی از نظر مناسبات بینالمللی چه در بعد سیاسی و چه در بعد اقتصادی برای کشور ما به وجود آمده است. به هر حال ما در شرایطی قرار داشتیم که به نوعی تحت تحریم شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای مضاعف آمریکا و اروپا و برخی کشورهای دیگر بودیم و فضا هم از نظر سیاسی و هم اقتصادی برای کشور ما بسیار تنگ شده بود. با اجرایی شدن برجام آن فضا ابتدا متوقف میشود. برخلاف برخی انتظارات ایجاد شده که فضا به یکباره میشکند چنین چیزی تحقق نیافت و نمییابد اما وقفهای در آن حاصل شده و فضای جدیدی به وجود میآید که شرایط سیاسی و اقتصادی بهتری را در مقابل کشور ما پدید میآورد. نشانههای روشنی هم در این زمینه وجود دارد از جمله برقراری سوئیفت که امکان ارتباط بانکی ما را با بانکهای جهان فراهم و نقل و انتقالات وجوه را تسهیل میکند. گرچه حتی همین امر هم به تدریج اتفاق افتاده اما کمک میکند هزینه نقل و انتقال پول در کشور بسیار کاهش یابد.
همچنین امکان اجرایی شدن قراردادها عملاً بهتر از گذشته فراهم خواهد شد. ما قبلاً در این عرصه با بنبست روبرو بودیم. امید و انتظار این است که هم هزینه تجارتمان کاهش یابد و هم بیمههای بینالمللی حمل و نقل دریایی ما را تحت پوشش بیمه قرار دهند و امکان پهلو گرفتن کشتیهای تجاری ما در بنادر کشورهای جهان فراهم باشد.
در شرایط جدید از هزینه تجارت که 20 تا 25 درصد هزینه مبادله را برای ما بالا برده بود کم میشود و هزینه نقل و انتقال پول که 10 تا 11 درصد هزینه اضافی را تحمیل میکرد برداشته میشود. همچنین امکان سرمایهگذاری شرکت های ایرانی و ورود آنها در رقابتهای جهانی فراهم میشود. آنها قبلاً ضمانتنامههای بانکی ما را نمیپذیرفتند اما اکنون این مانع برطرف شده است.
سرمایهگذاری خارجی در کشور نیاز به گذر زمان دارد
اجرایی شدن برجام و رفع تحریمها چقدر میتواند موجب افزایش اعتماد سرمایهگذاران خارجی شود؟
سرمایهگذاری خارجی در کشور ما نیاز به گذر زمان دارد. رفت و آمد دولتمردان و بازرگانان خارجی زودتر شروع شده اما منتهی به قرارداد نشده اما اکنون وقت آن است که منتهی به قرارداد شود.
سفر رئیس جمهور به ایتالیا و فرانسه هم بستر را برای عقد قراردادها فراهم کرده و برخی قراردادها کلید خورده است که اینها نشانگر شرایط جدیدی است که برای کشور بعد از برجام به وجود آمده است.
افزایش مراودات سیاسی و اقتصادی ایران با کشورهای دیگر از جمله با اروپا از سوی برخی مورد انتقاد قرار گرفته و عدهای معتقدند اگر کشوری در تحریم با ایران همکاری لازم را نداشته با رفع تحریمها ایران نباید مبادلات تجاری گستردهای با آن کشور داشته باشد. آیا این استدلال را برای پرهیز از مبادلات تجاری با برخی کشورها قبول دارید؟
واقع مسأله این است که در شرایط تحریمی ما دچار تحریمهای عمومی شورای امنیت بودیم که تعدادی از کشورهای اروپایی هم در آنجا حق رأی دارند از جمله فرانسه و انگلیس که طبعاً در ایجاد تحریمها اثرگذار بودند. علاوه بر این اتحادیه اروپا ما را مشمول تحریمهای اضافی قرار داده بود اما معنایش این نیست که بعد از توافق ایران و گروه 1+5 ما اکنون به تحریم خود اقدام کنیم. اگرچه باید از فضای به وجود آمده استفاده درستی داشته باشیم و نباید اجازه دهیم بازار ما بازار کالاهای وارداتی مصرفی اروپایی شود. آن هم کالاهایی که در داخل امکان تولید آنها وجود دارد. بلکه باید کاری کنیم که هم شرکتهای اروپایی به ایران بیایند و سرمایهگذاری کنند و هم با آمدن سرمایه، بخشی از سرمایه مورد نیاز ما تأمین شود. همچنین با انتقال فناوریهای پیشرفته باید به رشد و پیشرفت فناوری در ایران کمک کنیم و کشورهای دیگر سهمی از صادرات منطقه را به ایران به عنوان هاب منطقه بدهند و قراردادها به گونهای منعقد شود که جلوی اقدامات تحریمی مجدد گرفته شود و به گونهای تنظیم شود که برایشان به صرفه نباشد ما را تحریم کنند. این قراردادها باید با مشاوره حقوقدانان آشنا با حقوق بینالملل منعقد شود و نظارت قوی از دستگاههای ناظر از جمله مجلس و سازمان بازرسی بر روی آن وجود داشته باشد.
قراردادهای بینالمللی منافع طرفین را مدنظر قرار دهد
این قراردادها نباید به گونهای تنظیم شود که یکطرفه منافع بیگانگان را تأمین کند بلکه منافع دو طرف ایرانی و خارجی باید تأمین شود. به هر حال اقتصاد اروپا با شرایط خوبی روبرو نیست و حتماً اوضاع اقتصادی اروپا تا حدی تحت تأثیر روابط تجاری و اقتصادی با ما دستخوش بهبود میشود. ممکن است برای بعضیها این مسأله مهمتر جلوه کند که غربیها به خاطر منافع خود به میدان آمدند. ما هم شکی نداریم ولی باید به خاطر منافع خود پا پیش بگذاریم و منافع دوطرف مبنا قرار گیرد.
بین شرق و غرب موازنه برقرار کنیم
اینکه عدهای ما را زمانی تحریم کردند نباید باعث قهر ما شود اما نباید به گونهای هم پیش برویم که نشانه ذوقزدگی و تسلیم طلبی در قبال آنها باشد. ما باید موازنهای بین رابطه با شرق و غرب برقرار کنیم. در زمان تحریمها شرق روابط خوبی با ما برقرار کرد. حالا هم باید در برخی مسائل مناسبات راهبردی را با شرق از جمله چین و روسیه حفظ کنیم. البته نباید نوعی تعلق خاطر ویژه به شرق یا به غرب نشان دهیم. بلکه برقراری موازنه در مراودات اقتصادی ما با شرق و غرب موجب میشود همواره دو طرف رقابتی احساس کنند و سعی کنند رابطه بهتری را با ما برقرار کنند که پایدار و ماندگار باشد.
قرارداد خرید ایرباس عقلایی است
سفر اخیر رئیس جمهور به ایتالیا و فرانسه و به ویژه انعقاد قرارداد با ایرباس فرانسه از سوی برخی از نمایندگان مورد انتقاد قرار گرفت. آیا شما این انتقادات را وارد میدانید؟
در بررسیهای اولیهای که درباره قراردادهای منعقده در ایتالیا و فرانسه داشتم به این نتیجه رسیدم که اصلاً این قراردادها جای نگرانی ندارد. به هر حال ما تولیدکننده هواپیما نیستیم و ایرباس هم برند قابل توجه حمل و نقل هواپیمایی بینالمللی است. آنها تا دیروز به ما هواپیمای نو نمیدادند. حالا که این امکان در اختیار ماست آن را پس بزنیم؟ یقیناً این موضوع عقلایی نیست. درست است که حمل و نقل هوایی به درصد کمی از ملت متعلق است اما تا دیروز میگفتیم حقوق بشر اقتضا میکند ما را در حمل و نقل هوایی تحریم نکنند. سقوط هواپیماها، مخاطرهآمیز بودن پروازها و به روز نبودن امکانات جای نگرانی داشت. اکنون موانع برای استفاده از امکانات حمل و نقل هوایی بهتر برداشته شده است. آن هم در زمانی که ترکیه، امارات و قطر حمل و نقل گسترده هوایی دارند و بخش اعظمی از حمل و نقلی که ما باید داشته باشیم را در اختیار دارند. چرا نباید این ناوگان را به روز کنیم و خدمات آن را به ملت گسترش دهیم. آن هم به شیوهای که در قراردادها آمده که اجاره به شرط تملیک است. این یعنی ارزی بابت در اختیار گرفتن این هواپیماها بیرون نمیرود بلکه از راه درآمدی که حاصل میشود این سرمایهگذاری برمیگردد. به نظرم این امر عقلایی است و اگر بخواهد مورد مناقشه قرار گیرد پاسخ روشنی دارد.
اروپاییها در مناسبات سیاسی و اقتصادیشان با ایران جدی هستند
با توجه به اینکه پیش از سفر رئیس جمهور به ایتالیا و فرانسه شاهد حضور رئیس جمهور چین در ایران بودیم آیا این موازنه بین شرق و غرب رعایت شده است؟
در سفر رئیس جمهور چین توافق 600 میلیارد دلاری بین ایران و چین منعقد شد که نشانگر ارتباط راهبردی بلندمدت است. توازن وقتی معنا مییابد که ما در مناسباتمان با اروپا هم پیشرفتی داشته باشیم و این مناسبات به نقطهای برسد. فعلاً کفه شرقمان سنگینتر است. غربیها هم از یک زرنگی و هوشمندی بالایی برخوردارند و حتماً باید در قراردادها تأمل و دقت کافی صورت گیرد.
من در دوران تحریم به ایتالیا و آلمان سفر کردم و گفتوگوهایی را با مقامات عمدتاً پارلمانی این کشورها داشتم. اعتراض من این بود که به عنوان نماینده برایم مفهوم نیست شما چرا ایران را تحریم کردید؟ آمریکا قبل از انقلاب با ملت ایران دشمنی داشته و بعد از انقلاب که دموکراسی برقرار شده هم ما مورد بغض و کینه این کشور قرار گرفتهایم اما چرا این دشمنی باید اروپا را تحت تأثیر قرار دهد. جالب اینکه آنها میگفتند ما عضو اتحادیه اروپا و تابع آن هستیم. من هم گفتم شما سران اتحادیه هستید و مناسبات تجاری طولانی مدتی با ایران داشتید. آنها میگفتند مذاکرات به نتیجه میرسد و ما به سمت ایران هجوم میآوریم. همانطور که شاهد بودیم این اتفاق افتاد.
من یقین دارم اروپاییها در مناسبات سیاسی و اقتصادیشان با ایران جدی هستند و مواضع آنها با آمریکاییها متفاوت است. در آمریکا کنگره این کشور تحت تأثیر صهیونیستها، منافقین و برخی کشورهای عرب منطقه است اما اروپاییها کمتر از این عوامل تأثیرپذیرند. حالا هم شرایط فرق کرده و اسرائیل که پیش از ضدیت روشنی با موضوع برجام داشت مشتش باز شده است. زمانی نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل عکس بمبی را نشان داد و گفت که ایران بمب اتم میسازد اما دروغگویی او آشکار شد. او این موضوع را ابزار تهدید علیه ایران قرار داده بود اما اهرم از دستش خارج شد و دیگر نمیتواند با این اهرم کشورهای اروپایی را تحت تأثیر قرار دهد و آنها هم راحتتر با ما رابطه برقرار میکنند.