آفتابنیوز : جناب آقاي سفير با توجه به اتمام برنامه انتخابات در عراق، و پيروزي شيعيان عراق در اين انتخابات، ، به نظر شما نتيجه اين انتخابات نظر به ارتباط خوب شيعيان دو کشور ،چه تأثيري در ارتباط دو کشور خواهد داشت؟ ما در منطقه خاورميانه همسايگان خوبي داريم و يکي از آنها عراق است که اکثر آنها شيعه هستند. ما خوشحاليم که سرانجام اين ملت توانست از شر يک ديکتاتور خارج شود. به هر حال ما از سقوط صدام و حذف وي از معادلات منطقه اي و حاکميت مردم عراق بر سرنوشت خود خرسنديم.
امروز آنچه که عراق نياز دارد، ثبات، امنيت و يکپارچگي و رفاه اجتماعي است . ما فکر مي کنيم وقتي مردم قدرت را به دست گيرند ثبات و بازسازي عراق با سرعت بيشتري انجام مي گيرد و مسلماً ما و همه همسايگان از اين مسئله خوشحال خواهيم بود.
آنچه که پيروزي شيعيان را در اين انتخابات ارزشمند مي کند اينست که آنها طي يک انتخابات آزاد و سالم برگزيده شدند .آنها با کودتا بر سر کار نيامدند و روند انتخابات کاملاً دمکراتيک بوده و مسلماً قابل دفاع است.
مردم عراق ، برادران و خواهران شيعه، کرد و سني ما در عراق و همه گروهها و اقليتها عراقي با ما دوست بوده و با مردم ايران نزديک هستند.ما سالها ميزبان آنها بوده ايم و هر گروهي که از طريق انتخابات در آنجا بر سر کار بيايد ، مورد قبول ما است. هر چند ممکن است نتيجه اين انتخابات باعث خوشحالي يا عدم خوشحالي برخي شود. اما به هر حال يک واقعيت است و بايد آن را پذيرفت.
با توجه به اينکه ايران و عراق دو کشور بزرگ منطقه هستند و آمريکا همواره سعي داشته از زمانهاي قديم اين دو کشور را از نظر قدرت متوازن قرار دهد . اکنون نيز بنظر مي رسد آمريکا سعي دارد که با تقويت عراق، موضع ايران را تضعيف کند. نظر شما در اين باره چيست ؟ آمريکا ممکن است آرزوهاي زيادي داشته باشد. مثلاً آمريکا در منطقه ما ،به دنبال محدود کردن ايران، در اروپا جلوگيري از قدرتمند شدن اتحاديه اروپايي، در چين محدود کردن قدرت اين کشور و در آمريکاي لاتين محدود کردن دولتها آن است. اما اينها تئوري است و امروز آمريکا در موقعيتي نيست همه آنچه را که مي خواهد به دست آورد و ما گمان نمي کنيم آمريکا بتواند به اين هدف خود يعني محدود کردن توانايي و قدرت ايران دست يابد.
اينک ربع قرن است که در ايران انقلاب شده است و آمريکا مي خواهد ايران را محدود کند اما نمي تواند. ما مي بينيم که ايران عليرغم خواست آمريکا در هر مسئله اي اثرگذار است و هيچ گونه تحولي نمي تواند در منطقه خاورميانه بدون در نظرگرفتن نقش ايران صورت گيرد.
فراموش نکنيم که تاريخ مصرف سياستهاي مهار دوگانه گذشته است. امروزه آنچه مؤثر خواهد بود، سياست همگرايي، همکاري، گفتگو، و تقسيم مسئوليت با يکديگر است و اگر آمريکا اين را نيز نپذيرد، با مشکلات زيادي روبه رو خواهد شد. اشکال آمريکا اين است که نگرانيهاي کشور خود را سعي مي کند تبديل به نگرانيهاي بين المللي کند. امروز هژمون و سلطه ديگر مورد قبول نيست و مردم دنيا آن را نمي پذيرند.
آمريکا بايد در رفتار زورمدارانه و سلطه گرانه خود تجديد نظر کند و بايد به سمت همگرايي و گفتگو روي آورد تا بتواند مسائل بين المللي را حل و فصل کند. ما علاقه اي به تشديد اختلاف با آمريکا نداريم و فکر مي کنيم گفتگو و مذاکره بهترين راه حل براي حل و فصل مسائل منطقه اي و بين المللي است. ما نمي خواهيم با آمريکا درگير شويم ،اما زور، اجبار و يک جانبه گرايي را نيز نمي پذيريم.
ما فکر مي کنيم آمريکا به جاي استفاده از زور و تهديد، بايد با حسن نيت با مسائل بين المللي برخورد کند و به جاي استفاده از ادبيات غيرمتمدانه و قلدرمآبانه يک ادبيات مردم پسند و مورد قبول جامعه بين المللي را سرلوحه سياستهاي خود قرار دهد.
ما خواهان روابط دوستانه با همه کشورها براساس اصول برابري، احترام متقابل، عدم دخالت در امور يکديگر بوده و علاقمند به خاورميانه اي عاري از سلاحهاي هسته اي هستيم. اما ما گمان مي کنيم آمريکاييها اين را قبول ندارند وگرنه بايد پاسخ دهند چرا اسرائيل با داشتن 200 کلاهک هسته اي تحت نظارت سازمان بين المللي انرژي اتمي نباشد ، اما کشورهاي مسلمان و عرب منطقه بايد تحت فشار و زورگويي آمريکا قرار گيرند و حق استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي هم نداشته باشند و اين سؤالي است که بايد توسط آزادانديشان و روشنفکران جهان پاسخ داده شود.
آمريکا در واقع در نگاه به مسئله هسته اي ايران گمان مي کند که ايران همانند عراق درصدد دستيابي به سلاح هسته اي است، سؤال اين است ايران با اتحاديه اروپا در نهايت چه برنامه هايي را براي حل مسئله هسته اي خود دنبال مي کند؟ همانگونه که مي دانيد آمريکاييها در عراق هم اشتباه مي کردند و تاکنون چيزي پيدا نکرده اند! و سازمانهاي اطلاعاتي غربي دروغ گفتند. اما ما گمان مي کنيم طرح مسئله هسته اي ايران يک جنگ رواني است عليه ايران و کشورهاي اسلامي و انحراف افکار عمومي از خطر اسرائيل و در نهايت سلطه بر منطقه و منابع انرژي در اين منطقه.
ما جزو اولين کشورهايي هستيم که به پيمان عدم اشاعه سلاحهاي هسته اي (NPT )پيوستيم وپادمان Safe Guard و پروتکل الحاقي را با آژانس بين المللي انرژي اتمي امضا کرديم و تمامي ضوابط بين المللي را قبول و داوطلبانه آن را اجرا کرديم. بنابراين چه دليلي وجود دارد که ايران از حق مشروع خود محروم شود؟ مسلماً استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي حق مسلم ما بوده و از آن صرفنظر نخواهيم کرد و آن را براي پيشرفت خود لازم مي دانيم.
ما به اتفاق کشورهاي اروپايي، غيرمتعهد، چين و روسيه گفتگو کرديم تا نکات احتمالا مبهم اين قضيه روشن شود . ما هنوز خواهان خاورميانه عاري از سلاحهاي هسته اي هستيم و مسلماً ما عليه سياست خود حرکت نخواهيم کرد و نظارت آژانس بر عملکرد ايران، نشانگر سلامت فعاليتهاي هسته اي ايران است و اين موضوع مورد تأييد اروپاييها نيز هست. البته آمريکاييها سعي مي کنند که در اين زمينه مانع تراشي کنند و نگذارند اين تلاش از سوي دو طرف يعني ايران و اروپا به نتيجه برسد.
مسئله هسته اي عراق را که آمريکا دنبال مي کرد بخاطر اطلاعات نادرستي بود که از سوي سازمان اطلاعاتي خود به دستش مي رسيد. با توجه به اينکه اطلاعات نادرست راجع به مسئله هسته اي ايران توسط گروههاي مخالف ايراني به آمريکا داده مي شود ،آيا بهتر نيست که ايران اين مسئله را براي اروپاييها بيشتر توضيح دهد و واقعيت را براي آنها روشن کند ؟ به جاي اينکه ما از خودمان دفاع کنيم ،آژانس بهترين ناظر و داور مي تواند باشد. آنها هستند که تا امروز بر حرکت درست ايران در فعاليتهاي هسته اي خود صحه گذاشته اند و هر جا که گروههاي مخالف ايراني يا اسرائيليها ادعا کردند ، حتي مکانهاي نظامي که لزومي نداشت بازديد شود ،آژانس بازديد کرده است. ما به هر حال بايد سازمانهاي بين المللي را قبول داشته باشيم. اگر آمريکا سازمانهاي مشروع بين المللي را هم قبول ندارد ما هم به آمريکا نمي توانيم اعتماد داشته باشيم. ملاک حرکت و کار ما در هر حال فقط آژانس است و ما در اين راستا به همکاريهاي خود ادامه خواهيم داد. اما اگر آمريکا بخواهد به جاي وارد شدن از راههاي قانوني و عرف پذيرفته شده بين المللي، سرخود تصميم بگيرد و عليه ايران اقدام کند، آنگاه ما نيز با همان روش با آمريکا برخورد خواهيم کرد.
آقاي البرادعي در جريان مسئله عراق، آن موقع هم به آمريکا گفته بود که نبايد براي حل مسئله عراق به راه حل نظامي متوسل شد. الان هم همين نظر را در ارتباط با ايران دارد. سخنگوي وزارت امورخارجه چين هم گفته است مسئله هسته اي ايران بايد در چارچوب گفتگوهاي آژانس حل شود ، نظر شما چيست؟
چين نيز گفته است که اين مسئله بايد در چارچوب آژانس حل شود و ما هم با اين نظر کاملاً موافقيم و معتقديم که اين مسئله بايد در چارچوب آژآنس حل شود. آمريکا بايد ظرفيتهاي بالاي ديپلماتيک ايران و اتحاديه اروپا و ديگر کشورها را به رسميت بشناسد و بايد به راه حل ديپلماتيک تن در دهد و زبان زور و استفاده از اسلحه را کنار گذارد و ما راه حل ديپلماتيک و سازمانهاي بين المللي را براي حل اين مسئله قبول داريم.
مبحث بعدي ما همکاريهاي ايران و چين است. با توجه به توافقات خوبي که دو کشور داشتند جنابعالي چه گرايشي در آينده روابط ايران و چين مي بينيد؟ قبل از پرداختن به روابط چين و ايران، مايلم دو نکته را به اظهاراتم در ارتباط با آمريکا اضافه کنم. اول اينکه ما معتقديم که آمريکا ظرفيت و مشروعيت لازم را براي يک جانبه گرايي در دنيا ندارد و بايد مشارکت چين، اتحاديه اروپا وديگر کشورها را به رسميت بشناسد . دوم اينکه آمريکا بايد انقلاب ايران را به رسميت بشناسد وگرنه هيچ راهي براي فعاليت آمريکا در منطقه وجود ندارد.
تهديدات امروز کاخ سفيد يک جنگ تبليغاتي به شيوه گوبلز وزير تبليغات هيتلر است و صرفاً يک جنگ رواني بوده و آن را جدي تلقي نمي کنيم.
امروزه روابط ايران و چين نيز از ديدگاه آمريکا، در چارچوب منافع آمريکا ديده نمي شود چون آمريکا مخالف انسجام غرب و شرق آسيا است و ما بايد روابط چين و ايران را از اين زاويه بنگريم.
همکاريهاي ايران و چين دو محور استراتژيک دارد: 1. همکاريهاي دو کشور در عرصه نفت، گاز و انرژي که براي هر دو کشور مهم است و دو کشور مکمل يکديگر هستند و اين يکي از محورهاي اصلي همکاريهاي ايران و چين است. 2. محور دوم همکاري و مشارکت در امنيت توليد و عرضه انرژي است که تهران و پکن همکاريهاي گسترده اي در اين زمينه دارند.
همکاري در زمينه صنايع سنگين و پروژه هاي مهم دو کشور در قالب برنامه هاي توسعه فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي ايران از جمله برنامه هايي است که در حال اجرا است. پروژه هايي همچون راه آهن، مترو، سدسازي و ديگر پروژه هاي بزرگ در اين زمره هستند.
به اطلاع شما برسانم که حدود 100 پروژه از سوي چين در ايران در حال جريان است و چين دومين شريک اقتصادي ايران در سطح بين المللي است. در سال گذشته حجم روابط دو کشور به مرز 7 ميليارد دلار رسيد و با توجه به ظرفيتهاي توسعه دو کشور، ما گمان مي کنيم که به زودي اين همکاري به سطح 10 ميليارد دلار برسد. در حال حاضر شرکتهاي مختلف چيني در ايران مشغول به کار هستند و ضوابط و قوانين ما از سرمايه گذاران چيني حمايت مي کند و ما روند فعلي را کاملاً نتيجه بخش و مثمرثمر مي دانيم.
همکاريهاي ايران و چين در زمينه LNG و توسعه ميادين نفتي ايران يک همکاري بلندمدت و استراتژيک است و پيوند دو ملت را مستحکم خواهد کرد و يک مسئله استراتژيک در مناسبات دو کشور است.
با توجه به اينکه شرکتهاي چيني براي سرمايه گذاري به ايران مي روند، آيا دولت ايران تسهيلات خاصي را براي آنها در نظر گرفته است؟ ايران قوانين تسهيلاتي مناسبي را در ارتباط با سرمايه گذاري خارجي تصويب کرده است و ما تسهيلاتي همچون معافيت مالياتي، تعرفه اي و اجتناب از ماليات مضاعف داريم و سياست پکن و تهران حمايت از بخشهاي خصوصي دو کشور از جمله اتاق بازرگاني ايران – چين براي پيشبرد همکاريهاي اقتصادي دو کشور است.
در خصوص تامين امنيت براي همکاريهاي تجاري و سرمايه گذاري ، چه تدابيري انديشيده شده است؟ ايران برخلاف تبليغات مغرضانه، مکاني کاملاً امن است و قوانين حمايتي از سرمايه گذاران خارجي وجود دارد.سرمايه گذاري در ايران هيچ ريسکي ندارد و شرکتهايي که سرمايه گذاري آنها در ايران رو به گسترش است اين روند را تأييد مي کنند.
با توجه به حادثه 11 سپتامبر و بحثهايي که به طور کلان پيش آمد و مسئله درگيري تمدنها مطرح شد، ايران چه ملاحظاتي در اين زمينه دارد؟ ايران مبتکر و مطرح کننده طرح گفتگوي تمدنها به جاي جنگ تمدنها است و اين از سوي تمامي انديشمندان و نيز سازمان ملل مورد تأييد قرار گرفته است . ما معتقديم گفتگو بايد جايگزين جنگ شود و هميشه گفتگو زيباتر و قشنگ تر از جنگ و درگيري مي باشد.
شما ببينيد عامل به وجود آورنده 11 سپتامبر چه کساني بودند؟ آيا مسلمانان بودند يا گروههايي که بدست آمريکا درست شده بود تا با کمونيستها مقابله کنند؟کاملا روشن است که آمريکا بوجود آورنده القاعده و مسبب اصلي 11 سپتامبر است. اسلام دين دوستي و مودت است و عامل اصلي 11 سپتامبر به دست سازمان سيا بوجود آمده و هيچ ارتباطي به مسلمانان ندارد. چرا که اسلام هيچگاه خشونت و ترور را تأييد نمي کند.
بنابراين ما همچنان برگفتگو، تنش زدايي و همکاري جمعي و تلاش براي ايجاد اعتماد تأکيد مي کنيم و آن را تضمين کننده سعادت بشر مي دانيم.
.