آفتابنیوز : روزنامه اعتماد در سرمقاله خود نوشت: «دانشآموز دختر کلاس سوم دبستان به همراه همکلاسیهایش در حیاط مدرسه منتظر ایستاده بود تا مدیر مدرسه یک به یک نام بچهها را صدا کند، جایزهای بدهد و بچهها تشویق کنند و مادرها و پدرها از دور ذوق کنند. اسامی خوانده میشد، دخترک با چشمانی منتظر، به همکلاسیهایش نگاه میکرد که دستانشان از جایزه پر بود و صورتهایشان از خنده. با هر نامی که خوانده میشد دل کوچکش بیشتر میتپید، شاید این یکی باشد. نه، حتما بعدی است و بعدی و بعدی و بعدی... اسامی خوانده شد، جایزهها تمام شدند. دخترک رها شد در میانه هیاهوی همسالانش که غرق شور بودند و شادی. او ماند و چشمان اشکآلود و بغضی در گلو و شاید دلی بیامید.»
این یک داستان و قصه ظهر جمعه نیست، داستانی واقعی است که در شهر تهران و در یک مدرسه با نام و نشان رخ داده است. مدیر مدرسه در جشن روز آخر مدرسه چون پدر قسط شهریه دانشآموز را دیر پرداخت کرده است، به دخترک کلاس سوم مدرسهاش نه جایزه داد، نه تشویقش کرد. پدر هم که از دور شاهد ماجرا بود نتوانست صحنه را تحمل کند و مدرسه را ترک گفت و...
نمیدانم وزیر آموزش و پرورش و رییسجمهور عزیز این داستان غمانگیز را خوانده یا شنیدهاند یا مشغلههای روزمره و مشابه نگذاشته این درد را بفهمند. حتما اگر این دخترک تنبیه بدنی شده بود تا حالا حرفی و سخنی بر زبان همه جاری شده بود، اگر جان کسی گرفته شده بود یا در خطر افتاده بود کمیتهای شکل گرفته بود و اگر شخصیت سیاستمداری با هجمه نابرجامیان روبهرو شده بود، بیانیه و نطقها سرازیر میشد و اگر نشستی و تجمعی برهم خورده بود، داد همگان به هوا رفته بود اما انگار روح و روان دانشآموزان برای هیچکس و حتی ما رسانهایها اهمیت ندارد. لابد طبیعی است، وقتی در برنامههای تلویزیونی ما، مجریان مردمان را به راحتی تحقیر میکنند دیگر این اخبار عادی باشد.
از این دست اخبار که به روح و روان دانشآموزان آسیب وارد شده است، این روزها در آموزش و پرورش زیاد منتشر میشود. بگذریم از رشد خودکشی بین دانشآموزان و کارهای خلاف عرف و شرع و اخلاق و انسانیت اندک معلمان و... بگذریم از مشکلات اقتصادی و رفاهی معلمان و دهها بگذریم دیگر و هر چند که اخبار و رویدادهای بسیار خوب و نیکویی هم در مدارس ما و بین معلمان ما رخ میدهد.
شاید دیگر هر وقت از دخترک معصوم قصه دردناک ما، سوال شود که علم بهتر است یا ثروت، بدون مکث، ثروت را برگزیند و داستانها و دلایل درناک زیادی را برایمان بشمارد. شاید دانشآموز مظلوم و بیگناه ما خدای نکرده درس و مشق و علم را رها کند و به دنبال ثروت برود تا ثابت کند که ثروت بهتر است و شاید دل پر از کینه و غم و غصه، او را به هزاران فکر نامناسب سوق دهد و او را از جاده درست به انحراف بکشاند تا ثابت شود منشأ بسیاری از آسیبهای اجتماعی همین تحقیر و ناسپاسی و کوچک شمردن انسانهاست. خدا نکند دانشآموز عزیز مدیر و معلم و دوست و آشنا نشان دهد که در روی کاغذ و مقابل چشمان همه علم بهتر است اما در پنهان و روابط انسانها و امورات جامعه و زندگی، ثروت حرف نخست را میزند.
در حالی که ماجرای آزار و اذیت «ندا» در یکی از روستاهای استان زنجان به بحث روز مطبوعات تبدیل شده است و هنوز پاسخی قانع کننده به افکار عمومی داده نشده یا ماجراهای تنبیههای بدنی از ابتدای سال جاری در تهران، شوش، بجنورد، انار و کوهدشت و... به بایگانی سپرده شده، این پرسش مطرح میشود که آیا وقت آن نرسیده تا وزارت آموزش و پرورش وضعیت مدیران و معلمان خود را مورد توجه و بازنگری قرار دهد. حال مسوول کیست و چه کسی میخواهد پاسخگو باشد، خدا عالم است و دیگر نباید هیچ امیدی به پاسخگویی و برخورد و تذکر داشت اما ای کاش حداقل وزیر و رییسجمهور یک بار هم شده به طور جدی با این پدیدهها برخورد سفت و سخت میکردند، ای کاش خطر آسیب رسیدن به روح و روان نسل فردای این مرز و بوم خطرناکتر از هجمه به دستاوردهای برجامی و نابرجامی دولت تدبیر و امید بود. ناامید شدن نسل جوان و نوجوان و کودک ما هزاران بار مخربتر از هر مساله دیگری است. شاید شوخی دردناکی باشد که خانوادهها آرزو کنند که ای کاش آموزش و پرورش ما هم مسوولانی مثل دکتر هاشمی، وزیر بهداشت یا دکتر ظریف، وزیر خارجه را داشت که برای هر موضوع و هجمه و اتفاق کوچکی پاسخگو بودند و پیگیر.
آقای روحانی شاید این داستان دردناک را نخوانده باشید، شاید وقتی خواندید، بگویید از این مشکلات فراوان است و من نباید به همه آنها پاسخگو باشم. شاید هم درست بگویید و حق هم داشته باشید و شاید برعکس وقتی خواندید تدبیری به خرج دهید و باز هم از امید برای این دانشآموز بگویید و کاری کنید که اینان ناامید نشوند. ای کاش در کنار تدبیر و امید، اخلاق و مردانگی را نه با شعار و دستور با عمل در بخش بخش دولت رسوخ دهید. کاری کنید که هر وزیر و معاون و مدیری جای شما در پشت میزش پاسخگو باشد و درایت داشته باشد. اخلاق و حرمت آدمیان را رواج دهد و هر کجا ناراستی رخ دهد، حداقل دلجویی کند. بگذارید باز هم بنویسند علم بهتر از ثروت است. زمان اندک است. نسل دیگر و روزگاری دیگر، مردم ما را قضاوت خواهند کرد.
*شرح ماجرای تنبیه روحی دانشآموز در روزنامه شهروند چهارشنبه پیش درج شده است.»