آفتابنیوز : مرتضی
بانک، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه، معاون پژوهشکده و معاون دفتر و
مشاور مرکز تحقیقات استراتژیک را در کارنامه فعالیتهای خود دارد. او این
روزها معاون کل سرپرست نهاد ریاستجمهوری است.
او در گفتوگو با
اعتمادآنلاین از شکلگیری گفتمان اعتدال صحبت میکند و اینکه چه افرادی
نخستین بار صحبت از ایجاد چنین گفتمانی در کشور کردند.او از محمدباقر
نوبخت، محمود واعظی، اکبر ترکان و محمدرضا نعمتزاده به عنوان افرادی نام
میبرد که در ایده و شکلگیری گفتمان اعتدال و حزب اعتدال و توسعه نقش
داشتهاند و همینطور میگوید که فاطمه خانم هاشمی نیز در جلسات حضور
داشتند.
متن کامل گفت و گو با معاون کل سرپرست نهاد ریاستجمهوری در ادامه می آید:
*در
انتخابات ریاستجمهوری سال ١٣٩٢، حسن روحانی با شعار اعتدال وارد
رقابتهای انتخاباتی شد. با پیروزی روحانی در آن انتخابات اعتدال و
میانهروی دو محور اساسی و اصلی دولت یازدهم شد. اکنون که بیش از دو سال از
عمر دولت اعتدالی روحانی میگذرد، اعتدال تبدیل به گفتمانی در محافل سیاسی
و دانشجویی شده است. سوال من این است که چه شد اعتدال تبدیل به گفتمان
امروز در عرصه سیاست کشور شده است؟
و در اکثر کشورهای دنیا
نیز وضع به این شکل است و دیگر جریانات سیاسی امکانات کمتری برای ظهور در
فضای سیاسی دارند. همچنین این نکته را باید بگویم که معمولا جریانهای
معتدل و میانهرویی در هر دو طیف وجود دارند که میتوانند از خود در فضای
سیاسی واکنش نشان دهند و حضور شاخصی داشته باشند. اما باید بگویم که گفتمان
اعتدال در دل جامعه وجود داشته و دارد و این گفتمان متفکران و مخاطبان
خودش را دارد. گفتمان اعتدال همواره در کشورمان وجود داشته اما بنا به
شرایطی که عرض کردم مبنی بر اینکه امکانات و شرایط لازم را در مقابل آن دو
قطب جریانهای سیاسی یعنی اصلاحات و اصولگرایان نداشته یا نتوانسته یا کمتر
توانسته است که خودش را در فضای سیاسی کشور نشان دهد اما در عین حال
مخاطبان و متفکران خودش را داشته است.
*با
توجه به رفتار اصولگرایان در طول سالهای گذشته و تندرویهایی که این طیف
سیاسی در کشور داشتهاند آیا بازهم معتقدید که این جریان همچنان بر مدار
عقلگرایی و خردورزی پیش میرود؟
ببینید در درون جریان
اصولگرایی کشورمان، ما یک جریان افراطی خیلی قویای داریم که در سال ١٣٨٤
تا ١٣٩٢ رفتاری در چارچوب منافع ملی نداشتند. باید بگویم که رفتار این گروه
سیاسی بیشتر در قالب تحرکات گروهی و شخصی بود و همین رفتار باعث شد که
کشور دچار مشکلات زیادی بشود. برداشت من این است که اگر آن رفتارها در
سالهای بعدی ادامه پیدا میکرد، موجب ایجاد بنبست در کشور میشد.
بنبستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در کشور ایجاد شد بسیار خطرناک
بود. در دوران ریاست محمود احمدینژاد به واسطه رفتارهای افراطی و
تندرویهایی که صورت گرفت زیربناها و ساختارهای کشور که در دوران اصلاحات و
سازندگی تکمیل شده بود از بین رفت. ایران میتوانست با این ساختارها و
زیرساختهایی که به وجود آمده بود یک پرش و جهش عظیم در جهت توسعه کشور،
رشد اقتصادی و حفظ منافع ملی داشته باشد که متاسفانه اینطور نشد و در
دولتهای نهم و دهم به دلیل حرکتهای شخصی و جهتگیریهای افراطی انشقاق در
جامعه ایجاد شد و تصمیمگیریهای غیرکارشناسی و بدون برنامه بود. در صحنه
اجتماعی نوعی دوگانگی و تفرقه ایجاد شده بود و در صحنه سیاسی تقسیمبندیها
بهقدری حاد بود که به روش یا من یا هیچکس تبدیل شده بود. باید بگویم که
بسیاری از فعالان سیاسی و اقتصادی از صحنه جامعه در آن دوران دور و کنار
گذاشته شدند. بسیاری از آنها افرادی بودند که همراه انقلاب بودند اما به
واسطه برخوردهای سلیقهای و شخصی کنار گذاشته شده بودند. در نتیجه میخواهم
بگویم و اشاره دیگری نیز به صحبت شما بکنم و آن هم اینکه در بخشهایی از
جریان اصولگرایان عقلگرایی و خردورزی وجود داشته اما در دوران هشت ساله
ریاست محمود احمدینژاد این جریان عقلگرای اصولگرا کنار گذاشته شدند یا
نقششان در عرصه سیاست و اقتصاد کشور کمرنگ شد و در مقابل جریان تندرو و
افراطی در سه حوزه با شاخصهایی که در ادامه میگویم، عمل کرد: ١. حوزه
اقتصادی با تصمیمات فردی و بدون کارشناسی. ٢. حوزه اجتماعی با تصمیمهای
تفرقه و خرافهگرایی. ٣. در حوزه سیاست داخلی هم حذف اجباری بسیاری از
جریانات علاقهمند به نظام و در حوزه سیاست خارجی هم تقابل با جهان.
*در
رابطه با گفتمان اعتدال و زمان شکلگیری آن گفتید که این بحث در سال ١٣٧٦
مطرح شد. ایده شکلگیری حزب اعتدال و توسعه از شخص خاصی بود؟
بله.
ایده اولیه همان سالهای ١٣٧٧ – ١٣٧٦ شکل گرفت و در سال ١٣٧٨ بود که
عملیاتی شد. در یکسری جلسات بحث بود که چه حرکت سیاسی الان میتواند مورد
استقبال مردم قرار بگیرد و مورد نیاز کشور است. خدا رحمت کند جناب آقای
دکتر حبیبی را. ایشان از افرادی بود که برای ظهور این ایده در سپهر سیاسی
کشور راهنماییهای زیادی داشتند. همینطور جناب آقای آیتالله اکبر
هاشمیرفسنجانی نیز در شکلگیری این ایده نقش گستردهای داشتند و از آن
حمایت جدی کرده و به نحوی پدر معنوی آن هستند.
جناب آقای دکتر حسن
روحانی هم از شخصیتهایی بودند که از این ایده خیلی استقبال و آن را تبلیغ و
تشویق میکردند. میتوان گفت ایشان نقش عمدهای در شکلگیری این ایده در
کشور داشتند. نهایتا این موضوعات به جمعی رسید که از این جمع بخشی از آنها
همچنان هم هستند، مثل آقای دکتر نوبخت، دکتر واعظی، مهندس اکبر ترکان،
مهندس نعمتزاده و دکتر قاسمی که رییس بانک مرکزی بودند و دوستان دیگری که
از فعالان سیاسی و مدیران کشور بودند، نقش داشتند. به هر حال حزب اعتدال و
توسعه در سال ١٣٧٨ رسما اعلام حضور کرد و وارد صحنه سیاست شد. البته همه
گفتمان اعتدالگرایی فقط در حزب اعتدال و توسعه خلاصه نمیشود. این تفکر،
گفتمان گستردهای است که علاقهمندان فراوان و متفکران زیادی دارد. منتها
عنوان حزب اعتدال و توسعه از همان مشارکت فکری و همراهی بعضی از دوستان
فعال سیاسی گرفته شد و در نتیجه این حزب در عرصه سیاسی کشور متولد شد.
*از فرزندان آیتالله هاشمی هم در جلسات شکلگیری حزب اعتدال و توسعه کسی حضور داشت؟
بله.
فاطمه خانم هاشمی هم بودند. حتی بعضی از دوستانی که بعدا رفتند احزاب
دیگری تشکیل دادند نیز بودند که الان شاید ضرورت نداشته باشد از آنها نام
ببرم.
*شما از چه سالی در حزب اعتدال و توسعه حضور داشتید؟
من
از سال 77 – 78 بودم. منتهی من چون در آن زمان در وزارت امور خارجه بودم و
از آنچایی که کارمند وزارت خارجه بر اساس مقررات استخدامی و تشکیلاتی نمی
تواند رسما عضو هیچ حزب و گروهی باشد، من فقط ایده را دنبال کردم اما در
جلسات بودم اما وقتی حزب تشکیل شد من رسما عضو نشدم. اما به طور غیر رسمی
به این تفکر اعتقاد داشتم و با آن همراهی می کردیم.
*گفتمان
اعتدال انتخابات ریاستجمهوری متعددی را پشت سرگذاشته است. اما این گفتمان
موفق شد که در انتخابات ریاستجمهوری سال ١٣٩٢ بهطور جدی وارد صحنه
رقابتها شود و موفق هم عمل کند. علت چه بود؟
متشکل از
جریانات اصولگرا و اصلاحطلب بود. اما در فرآیند تحولات اجتماعی و سیاسی
کشور زمانی که به سال ١٣٩٢ رسیدیم. تحلیلها نشان میداد که باید اقدام
جدیدی در کشور بروز و ظهور پیدا کند. جریان اصلاحات آنطور که باید و شاید
فعال نبود. به این نتیجه رسیده بود که باید برای انتخابات ریاستجمهوری
بهطور جدی وارد فرآیند انتخابات و رقابت شود. از طرف دیگر حزب اعتدال و
توسعه هم با توجه به اتفاقاتی که در دورههای نهم و دهم ریاستجمهوری و
مشکلات موجود در کشور و برای خارج ساختن آن از بنبستهای سیاسی و اقتصادی
ضرورت حضور فعال در عرصه انتخابات را لمس کرد و شرایط را برای ایفای نقش
اساسی و اثر گذار در کشور فراهم دید. به همین دلیل ما نخستین حزبی بودیم که
از حسن روحانی دعوت کردیم که وارد صحنه انتخابات سال ١٣٩٢ و کارزار
ریاستجمهوری شود و ایشان هم استقبال کرد که در نهایت پیروز شد.
*مرکز
تحقیقات استراتژیک نقش اساسی در فعالیت های گفتمان اعتدال و پیشبرد حزب
اعتدال و توسعه داشته است؟ در آن مرکز چه افرادی حضور داشتند و در بسط
گفتمان اعتدال کمک می کردند؟
ما در مرکز تحقیقات استراتژیک
فعالیت های زیادی داشتیم و می شود گفت که از نظر تبدیل این گفتمان به
برنامه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی از این امکان به نحو
مناسبی استفاده می شد. گرچه مرکز تحقیقات هدفش فرای یک نوع تفکر خاص بود
اما طبیعتا چون تحت تاثیر دیدگاه ها و نظرات حسن روحانی بود و جمعی هم که
کمک می کردند چون باهم همفکر بودند از این جهات، می شود گفت بسیاری از نقطه
نظرات و دیدگاه ها به صورت علمی تر و دقیق تر در بحث های خود مرکز تحقیقات
مطرح می شد. مثلا در حوزه اقتصادی آقای دکتر نوبخت حضور داشتند و برنامه
های اقتصادی دقیقی را تدوین می کردند. و اگر در پیوست های صحبت ها، شعارها
و نطق های آقای رئیس جمهور دقت کنید، می بینید مبانی اقتصادی صحبت های
روحانی بر اساس چهارچوب هایی است که قبلا تدوین شده بود. در بخش سیاست
خارجی دکتر واعظی و تیم ایشان بودند. در بخش فرهنگی و اجتماعی آقای دکتر
صالحی و دوستانشان بودند و بسیاری از شخصیت های علمی در میزگردهایی که در
مرکز تشکیل می شد شرکت می کردند. مثلا مستمرا در جلسات معاون سیاسی بسیاری
از شخصیت های سیاست خارجی را موشکافانه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می
گرفت و در مورد آنها راهکارهایی ارائه می کردند. در رابطه با مسائل مربوط
به حوزه اجتماعی در سیاست اجتماعی تحقیقات خوبی انجام گرفته شد. اینها در
آنجا با قدرت و ریاست مرکز انجام گردیده است.
*میخواهید بگویید که پیروزی حسن روحانی به علت حمایت حزب اعتدال و توسعه بود؟
نمیخواهم
بگویم حسن روحانی به عنوان کاندیدای منحصر به فرد حزب اعتدال و توسعه وارد
صحنه انتخابات شد یا انتخاب ایشان متکی به حزب اعتدال و توسعه بوده است
بلکه میخواهم بگویم پیشنهاد اولیه و اقدام اولیه برای حضور روحانی در
انتخابات سال ٩٢ را حزب اعتدال و توسعه انجام داد و ایشان هم پاسخ مثبت
دادند و اعلام حضور کردند. ما با همه امکاناتی که آن زمان داشتیم در مراسمی
که برگزار کردیم و جمعیت کثیری در آن حضور داشتند از ایشان دعوت کردیم و
ایشان هم استقبال کردند و شروع خوبی بود و بعد از آن فعالیتها ادامه پیدا
کرد تا درنهایت به آن آرایش سیاسی در روزهای نهایی رسیدیم که بسیار
تعیینکننده بود و نشان میداد که منطق اعتدال و خردورزی و عقلگرایی تبدیل
به یک خواسته اجتماعی شده است و در حال تبدیل شدن به یک جریان اجتماعی
است. در نهایت آن ائتلاف نانوشته شکل گرفت که منجر به پیروزی حسن روحانی در
انتخابات ریاستجمهوری شد. باید بگویم که ائتلاف سال ١٣٩٢ از اقدامات موثر
و تاریخی در فضای سیاسی کشور بود.
*با توجه به صحبتهایی که مطرح کردید، به نظر میرسد مرکز تحقیقات استراتژیک پایگاه طراحی تفکر اعتدالی دولت یازدهم بوده است.
بله. میتوان گفت تفکر اعتدال در مرکز تحقیقات استراتژیک پرورده و طراحی شد.
*پیشنهاد یا صحبت خاصی از سمت حسن روحانی قبل از انتخابات ریاستجمهوری راجع به جریان اعتدال در مرکز تحقیقات مطرح میشد؟
آقای
حسن روحانی از سال ٩٠ – ٨٩ با توجه به سمینارها و کارگاههای آموزشی -
پژوهشی که تشکیل میشد هم عناوین مورد نیاز کشور را در حوزههای اقتصادی،
سیاسی و اجتماعی مطرح میکرد و هم مصاحبههای مهمی داشت. در بسیاری از
بحثها اقدامات غیراصولی که در صحنه کشور اتفاق میافتاد را مورد نقد قرار
میداد. آقای روحانی پیشتاز در ابراز نظر و ارایه انتقاد در این زمینهها
بود. در زمینه بحث هستهای وقتی که تحلیل این بود که ما به هیچوجه تحریم
نمیشویم و تحریمها کاغذ پاره خوانده میشد، شاید تنها کسی که خیلی صریح و
مستقیم میگفت که با این شیوه مذاکرات حتما ما با تحریم سازمان ملل
روبهرو میشویم، حسن روحانی بود. یا در بحثهای اقتصادی که نقطهنظرات
روحانی بود که خیلی صریح و شفاف در این رابطه ابراز میشد و به یاد دارم که
ایشان میگفت بحث یارانهها، توزیع عادلانه فقر است و نمیتواند مشکل
مملکت را حل کند
*مرکز تحقیقات
استراتژیک معروف است به ساختمان نیاوران. طبق صحبتهای شما داخل این
ساختمان قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٢، تفکر اعتدال پرورده و طراحی
شده تا بتواند حضور موثری در انتخابات داشته باشد. آیا از سالهای ١٣٨٤ تا
١٣٩٢ ساختمان نیاوران از سمت دولتهایی که در آن زمان روی کار بودند دچار
مشکلاتی شد؟
باید بگویم که در آن دوران مشکلات و معضلات
زیادی ایجاد کردند. از فشارهای جانبی که از سمت گروههای فشار شکل میگرفت
تا تجمع در مقابل ساختمان، از اقداماتی که ارتباط با مقامات و شخصیتهای
تاثیرگذار نظام بود که تقاضا داشتند ساختمان تعطیل شود. حتی اقدام در مورد
برخی از افراد که در مرکز کار میکردند و اتهامهایی را علیه آنها از قبیل
جاسوسی مطرح میکردند.
*از نظر مالی و اعتباری وضعیت ساختمان نیاوران در آن دوران به چه شکل بود؟
محدودیتهای
مالی و اعتباری زیادی در آن دوران برای ما ایجاد کردند. موردی که در آن
دوران خیلی جالب بود، این بود که شخص رییس دولت رسما خودش در بودجه ساختمان
نیاوران دخالت میکرد. یعنی آقای محمود احمدینژاد، آن بودجهای را که
معاون برنامهریزی پیشنهاد میداد را خط میزد و محدودیتهای مالی برای
مرکز ایجاد میکرد. البته با همراهی مجلس کمی بودجه مرکز تعدیل میشد. در ٢
– ٣ سال اعتبارات مرکز تحقیقات بعد از اینکه رییس دولت شخصا در آن دخالت
میکرد و آن را کم میکرد، در هر سال تقریبا بودجهای مشخص داشت و بهتر اگر
بگویم از این قرار است که ساختمان نیاوران در سه سال یک بودجه یکسانی داشت
و به واسطه دخالتهای محمود احمدینژاد یک ریال هم به بودجه ساختمان
نیاوران اضافه نمیکردند. مرکز از طریق مجلس این موضوعات را تا جایی که
میتوانست حل میکرد. در همان زمان برای کسب درآمد، مرکز تحقیقات استراتژیک
یکسری کارهای پژوهشی برای دانشگاه آزاد اسلامی انجام داد و ١٥٠ پروژه
دانشگاه آزاد انجام داد و در مقابل آن ١٥٠ پروژه رقمی حدود ١ میلیارد تومان
دریافت میکرد و بعد هم وقتی احمدینژاد متوجه این ماجرا شد، یک روز آمد
گفت که مرکز تحقیات استراتژیک برای انجام هر پروژه یک میلیارد تومان گرفته
است. در صورتی که مرکز این پروژهها را تبدیل به کتاب کرد و با قیمت بسیار
نازلی برای دانشگاه آزاد اسلامی انجام داد و همانطور که گفتم برای ١٥٠
پروژه یک میلیارد تومان و نه برای هر پروژه. حتی حالا که صحبت این موضوع شد
خوب است بگویم که این پول را هم با کلی دردسر مرکز تحقیقات دریافت کرده
است. از این دست اتفاقات و اتهامها علیه ساختمان نیاوران در طول آن هشت
سال کم نبود اما امری که مسلم بود و مثل روز روشن بود این بود که مبنای
دولتهای نهم و دهم بر پایه دروغ بوده است.
*واکنش حسن روحانی نسبت به این محدودیتهای مالی، بازداشتها، تجمعات و مشکلاتی که برای مرکز ایجاد میشد چه بود؟
رایزنی،
ایجاد ارتباط منطقی، گزارشدهی و منتقل کردن چنین موضوعاتی به مقامات از
جمله اقداماتی بود که صورت میگرفت. اساسا روحیه و روش ساختمان نیاوران این
بود که ضمن حفظ چارچوبها و مقررات باید تلاش کنیم که کار و نظرمان را به
دستگاههای ذیربط برسانیم. در طول آن هشت سال مرکز تحقیقات استراتژیک یک
حرکت بیمنطق و تند که با موازین اصولی مملکت سازگار نباشد، انجام نداد.
*با
وجود این اتفاقاتی که به آنها اشاره کردید، به نظرتان آیا دولتهای نهم و
دهم از ساختمان نیاوران که ساختمان فکر و اندیشه بود، نگرانی داشتند؟
من
نظرم این نیست که تنها جایی را که فکر میکردند در حال ایجاد مشکل برای
آنهاست ساختمان نیاوران بود. دولتهای نهم و دهم فکر میکردند که یکی از
جاهایی که ممکن است در آینده مساله و مشکلی برایشان ایجاد کند، مرکز
تحقیقات استراتژیک است. اما اینکه فکر کنیم آنها تنها به این مرکز توجه
داشتند، درست نیست. در آن دوران هر کسی که سابقهای در انقلاب داشت یا از
فعالان اجتماعی و سیاسی بود، مورد هجمه قرار میگرفت.
*البته شما در نهایت موفق شدید برای دولتهای نهم و دهم مشکل ایجاد کنید اما مشکلی که به نفع مردم بود.
بله.
بحث، بحث اندیشه و تفکر است. تقابل دو تفکر بود که یک بحث علمی و نظری
است. اندیشه و تفکر هر جا که باشند خودشان را نشان میدهند. حال چه در مرکز
تحقیقات باشد و چه در جای دیگری. ما در گوشه گوشه این کشور افرادی را
داریم که میتوانند تولید فکر و اندیشه کنند و کار علمی مورد نیاز جامعه را
انجام دهند. بهتر است این نکته را نیز بگویم که دولتهای نهم و دهم با
اندیشههای مختلفی که در کشور وجود داشت و مثل چشمه میجوشید و برای مردم
بسترهای جدید را باز میکرد مشکل داشتند. یعنی آنها با فکر کردن مشکل
داشتند.
*البته هنوز که هنوز است
محافظهکاران، فکر میکنند که این ساختمان مرموز است و با دید بدبینانهای
به آن نگاه میکنند و انگهای زیادی هم راجع به آن مطرح میکنند. علت چیست؟
والا
من فکر میکنم آنها تا وقتی به این دستاورد نرسند که کل آن مجموعه را در
اختیار داشته باشند این حرفها همچنان ادامه د ارد. چیز مرموزی آنجا وجود
نداشته و ندارد. یک عده از کسانی که در این کشور مسوول بودند و صاحب فکر
بودند و تاثیرگذار بودند و مسائل جاری کشور را لمس میکردند و تجربه داشتند
و از همه جا اینها را کنار گذاشته بودند، بهطور طبیعی در آنجا حضور
داشتند وقتی که چنین بستری وجود دارد که میشود بیشتر فکر کرد و تولید
اندیشه کرد و ارتباطات علمی برقرار کرد، خوب برای بعضیها ممکن است مرموز
باشد اما هیچ رمز و رازی در ساختمان نیاوران وجود ندارد.
*برخی
از محافظهکاران و رسانههای آنها معتقدند که در جلسات مرکز تحقیقات
استراتژیک فرزندان آیتالله هاشمیرفسنجانی شرکت دارند و برخی از آنها در
مرکز تاثیرگذار هستند. آیا محسن هاشمیرفسنجانی یا یاسر هاشمی در ساختمان
رفتوآمد داشتهاند و در جلسات شرکت داشتهاند؟
در هیچ
جلسهای که مربوط به تصمیمات، شوراها و کارگاههای آموزشی بوده است از
فرزندان آیتالله هاشمی شخصی حضور نداشته است و ما آنها را در ساختمان
ندیدهایم. یکی از خصلتهای آقای هاشمی این است که وقتی مسوولیتی را واگذار
میکند دیگر خودش در آن دخالت نمیکند. همچنین این نکته را هم که در رابطه
با آن سوال فرمودید بگویم که آقایان یاسر و محسن در هیچکدام از جلسات هم
آنجا نبودند.
*آیا گفتمان اعتدال بیشتر از گفتمان اصلاحات در جامعه طرفدار دارد؟
ما
چنین ادعایی نداریم که گفتمان اعتدال، دیگر گفتمانها را در جامعه کنار
گذاشته است و خودش غالب شده است. نباید یادمان برود که در سال ١٣٩٢ ما
ترکیبی از یک سری عوامل را داشتیم. آن آرایش سیاسی در ٩٢ که به صورت
نانوشته شکل گرفت در پیروزی آقای روحانی تاثیرگذار بود و نباید آن آرایش
سیاسی قوی را که از درون جامعه الهام گرفته بود فراموش کرد. آن آرایش سیاسی
متوجه شده بود که خواست جامعه چیست و اینطور نبود که یک سری از نخبههای
کشور نشسته باشند و آن را طراحی کنند بلکه خود به خود و با توجه به شناخت
جامعه شکل گرفته بود. پس در جواب سوال شما باید بگویم که گفتمان اعتدال
چنین ادعایی ندارد و معتقد است که هر گفتمانی جایگاه خاص خود را در جامعه
دارد.
*گفتید که آرایش سیاسی سال
1392 خود به خود و با توجه به شناخت جامعه شکل گرفته بود، آیا نخبگان هیچ
دخل و تصرفی در آن نداشتند و تنها مردم بودند که آن آرایش سیاسی را به وجود
آوردند و ادامه این راه را در هفتم اسفندماه 94 به وجود آوردند؟
بله.
در سال 92 از درون جامعه به نخبگان خط داده شد. مردم وقتی که یک پیام واحد
را از نخبگان شنیدند آنچنان وارد صحنه انتخابات شدند و به طور بهتر این
حضور در هفتم اسفندماه صورت گرفت. هفتم اسفند ماه 1394 بهتر از انتخابات
خرداد 1392 بود، چرا که لیست به وجود آمد و دیگر بحث یک فرد نبود. هفتم
اسفندماه هم تبدیل به یک جریان شد و بار دیگر مردم اعتماد کردند. اگر مردم
این پیام واحد را نمی گرفتند ما اینطور مشارکتی نداشتیم. مردم احساس کردند
از سوی نخبگانشان یک پیام واحد می شوند و همین حضور متفاوت مردم در
انتخابات را رقم زد. در هفتم اسفندماه بین نخبگان و جامعه پاس کاری صورت
گرفت که این بسیار ارزشمند بود. جامعه در هفتم اسفندماه بلوغ بیشتری از خود
نشان داد. همچنین اینجا باید این نکته را نیز بگویم که اخلاق سیاسی به شدت
در هفتم اسفندماه مشهودتر بود و خیلی از گروه های سیاسی از خواسته ها و
مطالباتشان گذشتند که چنین حماسه ای رقم بخورد. من می خواهم این را اذعان
کنم که خیلی از گروه های سیاسی از بسیاری از مسائل گروهی، شخصی و حزبی خود
گذشتند که ائتلاف هفتم اسفندماه 94 شکل بگیرد و باید اینها را برای مردم
گفت که همه بر روی مسائل ملی ایستادند. و از طرفی عقل گرایی، خردگرایی و
برنامه ریزی در دستور کار قرار گرفت و همه خواستند که از افراط در کشور
جلوگیری کنند.
*همکاری یا به قول شما پاس کاری مردم و نخبگان به نظرتان در چه مقطع دیگری در کشور صورت می گیرد؟
در
سال 1396 به نظرم شاهد دو اتفاق دیگر خواهیم بود. یعنی هم انتخابات شوراها
و هم انتخابات ریاست جمهوری و من معتقدم کار تازه شروع شده است. شروع این
اتحاد و ائتلاف سال 92 بوده و در 94 تکیمل شده و بلوغش در 96 خواهد بود. ما
در آنجا شاهد یک هماهنگی و انسجام واحد خواهیم بود و من امیدوارم که
اتفاقات خوبی در سال 1396 رخ دهد و جامعه هم همین را می خواهد که اتفاقات
خوبی برای خودش و کشورش رقم بخورد.
*اما ادامه این همکاری بین جامعه و نخبگان نیازمند پایداری اعتماد به وجود آمده است.
جامعه
در این دوره با ما خیلی حرف ها زده است و خواسته هایش را با یک لیست به ما
واگذار کرده است. طبق صحبت شما این اعتماد بسیار مهم است. اگر اعتماد مردم
شکسته شود همه ما شکست می خوریم. بنابراین نباید اجازه دهیم که به اعتماد
مردم به نخبگان خدشه وارد شود. مردم نمی خواهند سالهای 84 تا 92 را بار
دیگر ببینند. باید به یاد داشته باشیم که در آن سه و چهار روز آخر تبلیغات
انتخاباتی سال 1392 بود که آن حضور گسترده مردم در انتخابات رخ داد و در
هفتم اسفندماه هم به همین شکل بود. مردم این پدیده ای را که شکل گرفته است
را می بینند. مردم به ما و مسئولین گفتند که ما هر خواسته ای که داریم از
درون صندوق در می آید و ما راه غیر مدنی را برای رسیدن به خواسته هایمان در
پیش نمی گیریم. گفتند که ما می خواهیم شماها با هم منسجم باشید و اگر
منسجم باشید ما با شما هستیم، تا وضع زندگی و کشورمان روز به روز بهتر شود.
من این را هم بگویم که لیست امید چه ویژگی خالصی داشت که مردم به آن
اعتماد کردند؟ اما دیدیم که به واسطه اعتماد مردم، کل لیست ائتلاف یعنی 30
نفر در تهران رای آوردند و فقط به این لیست از سوی مردم اعتماد شد. برای
همین این اعتماد مبارک است و نباید اجازه دهیم که شکسته شود. حرصی که من می
خورم برای این است که ماهایی که فکر می کنیم شخصیت سیاسی و تاثیرگذار
هستیم کاری نکینم که سال 1396 این اعتماد به وجود آمده از دست برود.
*برخی
چهرهها و فعالان سیاسی معتقدند که برای نمایندگان مجلس دهم که تجربه کار
سیاسی و مشارکت کمتری دارند، نیاز به یک اتاق فکر است. آیا با این نظر
موافق هستید؟
من از دو جنبه میخواهم به این موضوع اشاره
کنم. این نمایندگان هر کدام خودشانگرایش سیاسی دارند و اینطور نیست
کهگرایش سیاسی نداشته باشند. اتفاقی که در مجلس دهم افتاده است، تغییر
نخبگان است که همه معتقدند باید انجام شود. ما نمیتوانیم به یک سری از
شخصیتهایی که همواره در صحنه حضور داشتهاند تکیه کنیم. بالاخره در هر
دورهای شخصیتهای جوان با اخلاق و نشاط وجود دارند که اگر جریانهای سیاسی
به آنها توجه نکنند میرا میشوند و برای اینکه زنده بمانند باید به آنها
توجه شود تا جریان سیاسی شاداب بماند.
*و اگر تجربه نداشته باشند؟
اشکالی
ندارد که تجربه نداشته باشند. تغییر نخبگان باعث میشود تا نخبگان باتجربه
تجربیات خودشان را در اختیار بیتجربهها قرار دهند. ترکیب اینطور میشود
و نتیجه مثبتی در پی خواهد داشت. این اتفاق در سال ٩٤ خود به خود افتاد.
کاری که فعالان سیاسی باید ایجاد میکردند به دلیل محدودیتهایی که اعمال
شد خود به خود ایجاد شد. اکنون نمایندههای جوانی که به مجلس راه پیدا
کردهاند باید با سازوکارهای مجلس و آن مجموعه آشنا شوند. پس، از نظر عقبه
سیاسی اینها تشکیلات خودشان را دارند و از نظر عقبه اجرایی و عملیاتی در
صحن مجلس بر اساس ساز و کار مجلس کار میکنند. لذا در جواب بحثی که شما
مطرح کردید باید بگویم که لازم نیست کارهای پیچیده سیاسی انجام دهیم. اینها
گرچه جوان هستند اما بسیار نخبه هستند و رزومه خوبی هم دارند. این افراد
باید اول از همه به ساز و کارهای خود مجلس پایبند باشند و در درون این
سازو کارهای قانونی عمل کنند. اما برای اینکه بتوانند از امکانات موجود
کشور استفاده کنند به نظر میرسد که بهترین افرادی که میتوانند به آنها
اعتماد کنند دولتیها هستند.
*هفتم اسفندماه ٩٤ را به چه چیزی تشبیه میکنید؟
هفتم اسفندماه به نظرم تکمیل فعالیتهای ٩٢ بود تا مسیر ٩٦ هموار شود.
*به نظرتان مهمترین اتفاق تاریخی که در دولت حسن روحانی افتاده است، چیست؟
از
نظر سیاست خارجی بحث برجام است و از نظر سیاست داخلی ایجاد آرامش و امیدی
است که در مردم و جامعه به وجود آمده است که این موضوع اتفاق کمی نیست.
*بلافاصه بعد از اسم بردن از برجام از امید و آرامش نام بردید. این دو مقوله را از بحث برجام کمتر نمیدانید؟
وجود
امید و آرامش در میان مردم بسیار خوب و مبارک است و از برجام کمتر نیست.
بر مبنای این امید و آرامش بود که دولت یازدهم توانست برجام را پیش ببرد.
اگر مردم به آینده خودشان خوشبین نبودند قطعا ما در بحث برجام دچار
اشکالات زیادی میشدیم. دولت در سالی که پیش رو داریم برای بهبود وضعیت
اقتصادی برنامههای اقتصادی در حد بسیار خوبی دارد که امیدوارم به خوبی
اجرایی شود و شاهد موفقیتهای خوبی در سال ٩٥ باشیم.
*پاشنه آشیل دولت یازدهم ممکن است وضعیت اقتصادی باشد؟
فکر میکنم دولت آقای روحانی از بحث اقتصادی با سربلندی پیروز میشود.
*و شما به عنوان یکی از افرادی که در دولت یازدهم نقش و حضور دارید، فکر میکنید پاشنه آشیل دولت یازدهم چه میتواند باشد؟
عدم
انسجام و یأس مردم میتواند پاشنه آشیل دولت باشد. این امیدی که در حال
حاضر وجود دارد سرمایه بسیار ارزشمند اجتماعی است که برای دولت وجود دارد و
دولت باید از آن به خوبی استفاده کند. شما توجه کنید به تبلیغات منفی طرف
مقابل که به تنها چیزی که در حال ضربه و مشت میزند امید مردم است. اگر
افرادی در داخل کشور از برجام بد میگویند برای این است که بگویند وضعیت
تغییر نمیکند و برجام دروغی بیش نیست، اگر از مسائل اقتصادی میگویند و
ایراد میگیرند برای ناامیدی مردم است. عدهای در داخل کشور طوری رفتار
میکنند که انگار دولت آقای روحانی هیچ کاری نکرده است. حالا که بحثش شد
این را هم بگویم که تفاوت نوع تبلیغات مرکز رسانهای کشور یعنی صدا و سیما
را با دولتهای قبل مقایسه کنید و ببینید که نقطعه اصلی و هدف اصلی همه
ستاد تبلیغاتی طرف مقابل امید و شادی مردم است. این افراد و گروههای مخالف
دولت یازدهم میخواهند امید مردم را از بین ببرند.
در یک کلام بگویم که
اینها امید مردم را هدف قرار دادهاند. اما در یک یا دو سال آینده شاهد
رشد اقتصادی بسیار خوبی در کشور خواهیم بود که در کنار آن معیشت، رفاه و
اشتغال بیشتری در کشور خواهیم داشت و امید مردم هم پابرجا میماند. چرا که
مردم در سال ١٣٩٢ با رای خود کشور را از بنبست خارج کردند و اکنون مردم
کشور ما به شرایط آن هشت سال و تفکر این افراد مخالف به خوبی آشنایی دارند و
میدانند که در آن هشت سال چه درآمدها و موقعیتهایی را از دست دادیم و
دیگر نخواهند گذاشت که آن اتفاقات برای خودشان و کشورشان تکرار شود.