آفتابنیوز : تکرار محوریت جامعتین در تصمیمات انتخاباتی اصولگرایان؟ این سوالی است که با سخنان اخیر سیدکمالالدین سجادی سخنگوی جبهه پیروان
در اذهان سیاسیون نقش بسته است، مدلی که براساس آن بار دیگر سنتیهای اصولگرا با محوریت روحانیت قرار است صحنه گردان انتخابات در جریان راست سیاسی کشور باشند و حال بسیاری منتظرند که از مدل جدید ائتلاف اصولگرایان به شکلی عملیاتی رونمایی شود.
اینبار گویا داستان کمی متفاوت از گذشته است و تنها قرار است یکی از این دو ضلع جامعتین یعنی جامعه روحانیت مبارز در ائتلاف اصولگرایان ایفای نقش کند. امری که اولین گام آن در انتخابات مجلس دهم هم مشاهده شد، چه آنکه جامعه مدرسین در انتخابات مجلس سال 94 عملا خود را از دایره تصمیمات عملیاتی جریان اصولگرا کنار کشید و تنها جامعه روحانیت بود که در جلسات انتخاباتی اصولگرایان حضور داشت تا شاید بتواند واسطه خروج دود سفید وحدت از دودکش اتاقهای جلسات اصولگرایان باشد. امری که با تک روی طیف جدید اصولگرایان محقق نشد تا حال امروز بزرگان اصولگرا در قامت جبهه پیروان و جامعه روحانیت در اندیشه رونمایی از مدلی جدید از ائتلاف باشند، مدلی که باز هم بزرگان را میدان دار تحرکات انتخاباتی راست گراها کند نه جوانترهای تک رو را.
مثنوی دو دهه ائتلاف اصولگرایانه
ائتلاف اصولگرایان در عرصه سیاسی ایران داستانی طولانی است که میتوان آن را در قالب مثنوی هفتاد من کاغذ نگاشت؛ از تشکیل شورای هماهنگی نیروهای اصولگرا در اواخر دهه ۷۰، همان روزهایی که حاکمیت اصلاحطلبان بر دولت و مجلس خودنمایی میکرد تا سالهای اخیری که همچنان زمزمه ائتلاف شنیده می شود اما تن دادن به آن کمرنگ شده است.
اصولگرایان اما در همه این سالها هیچگاه امید خود را برای رسیدن به وحدت از دست ندادهاند؛ خواه وحدتی حداکثری همچون انتخابات شوراهای دوم و مجلس هفتم، خواه وحدت حداقلی و رقابت درونگفتمانی در انتخابات مجلس نهم که در غیاب اصلاحطلبان، فضا به سمت وزنکشی میان اصولگرایان بدل شد.
تدبیر وحدت گرای شیخ اصولگرا در روزهای انزوای راستگرایان
در سالهای پایانی دهه هفتاد و درحالیکه پس از شکست نامزد جناح راست در انتخابات دوم خرداد ۷۶، سایه یاس و ناامیدی بر سر این جریان سنگینی میکرد، بزرگان جناح راست به رهبری علیاکبر ناطق نوری طرحی نو درانداختند و شورایی تحتعنوان «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی» تشکیل دادند. در آن برهه اساس کار اینگونه بنا شد که هر جریانی به چهار اصل اسلام، انقلاب، امام و رهبری علاقهمند است به این جریان بپیوندد، شورایی که امید زیادی را برای هم نشینی دوباره راست گرایان و تلاش برای بازگشت به قدرت ایجاد کرده بود، شورای هماهنگی در انتخابات ریاستجمهوری هشتم از دو کاندیدای نزدیک به گفتمان خود یعنی احمد توکلی و علی شمخانی حمایت کرد، اما درعینحال خود نیک میدانست که پایین آوردن رییسجمهوری با جایگاه اجتماعی سید محمد خاتمی از اریکه قدرت دولت به این سادگی هم نبود.
اوج موفقیت این شورا اما در انتخابات شوراهای دوم و انتخابات مجلس هفتم بود که اصولگرایان توانستند مقابل اصلاحطلبان به پیروزی برسند و دو چهره جدید را به نهادهای تاثیرگذار بفرستند؛ یکی محمود احمدینژاد به راس شهرداری تهران و دیگری غلامعلی حدادعادل در راس مجلس هفتم. ماهعسل شورای هماهنگی اما تا سال ۸۳ بیشتر دوام نیاورد. موعد انتخابات ریاست جمهوری نهم که فرارسید، صدای ساز جدایی جوانترها از ریشسفیدهای اصولگرا بلندتر از هر زمان دیگری به گوش رسید.
شورای هماهنگی از درون به دو تشکل تقسیم شد؛ یکی شورایی به رهبری علیاکبر ناطقنوری و دیگری تشکلی نوظهور که شاخصترین چهره آن، حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران بود و حتی زمزمههایی در برخی محافل غیررسمی بهگوش میرسید که او خود عامل تقسیم شورای هماهنگی به دو تشکل است.
در چنین شرایطی که زمان زیادی تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نهم در سال ۸۴ باقی نمانده بود، هریک از این دو طیف درون اصولگرایان، خواهان معرفی نامزد موردنظر خود بهعنوان کاندیدای نهایی ائتلاف اصولگرایان بودند؛ علیاکبر ناطق نوری خواهان حمایت از علی لاریجانی بود و حسین فدایی و یارانش - که لقب تحولخواهان را برای خود برگزیده بودند - بر حمایت از محمدباقر قالیباف تاکید داشتند. در نهایت کاندیدای هیچیک از دو طیف نتوانست حمایت حداکثری را از آن خود کند و کاندیدای نهایی باشد.
اصولگرایان با سه نامزد یعنی علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و محمود احمدینژاد پای در میدان رقابت گذاشتند اما در نهایت این احمدینژاد بود که گوی سبقت را از دو کاندیدای دیگر همجبههایاش ربود و توانست با زیرکی به دور برود و با ایجاد دوقطبی استضعاف - اشرافیگری، انقلابی - لیبرال و تحول - سکون بر آیتالله هاشمی رفسنجانی غلبه کند.
ردپای احمدی نژاد در تصمیمات انتخاباتی اصولگرایان
در انتخابات شوراهای سوم در سال ۸۵ جریانهای اصولگرا بار دیگر دست به ائتلاف زد اما این بار این محمود احمدینژاد بود که علم جدایی برافراشت و با تشکیل گروهی موسوم به «ائتلاف رایحه خوش خدمت» عزم خود را جزم کرد که شهرداری را از آن خود کند اما جز راهیابی چند چهره معدود - که اغلب آنها با فهرست انتخاباتی ائتلاف اصولگرایان مشترک بودند - به توفیق چندانی دست نیافت.
در زمستان ۸۶ انتخابات مجلس هشتم موعدی بود که این دو گروه دست به ائتلاف زدند. جریان اصولگرا نمایندگانی از جریانهای سنتی، نحولخواه و جریان منتسب به محمود احمدینژاد را در شورایی تحتعنوان «جبهه متحد اصولگرایان» بر سر یک میز نشاند تا یک شورای مرضیالطرفین درباره نامزدهای نهایی فهرست انتخاباتی اصولگرایان تصمیم بگیرد. اغلب اصولگرایان وارد این پروسه انتخاباتی شدند و توانستند فهرستی تدوین کنند که اکثریت قریب به اتفاق اصولگرایان از آن حمایت میکردند.
روزهای سرد اصولگرایان با احمدی نژاد /بازی خراب کنی پایداریها
ماه عسل احمدی نژاد و اصولگرایان هم به سرعت به پایان رسید، در انتخابات ریاستجمهوری دهم، اصولگرایان گرچه چندان رابطه گرمی با رییس دولت نهم نداشتند اما در شرایط خاص آن انتخابات، اکثریت پشت احمدی نژاد قرار گرفتند. روی کار آمدن دوباره احمدی نژاد طیفی از حامیان اصولگرای او را برای رقابت با طیف بزرگان اصولگرا جدی تر کرد، آنچنان که در پایان سال ۹۰ و بحبوحه انتخابات مجلس نهم در حالیکه همچنان فضای کشور متاثر از اتفاقات پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال ۸۸ بود، اصولگرایان به رقابت و وزنکشی درونی روی آوردند.
در یکسوی رقابت، چهرههای با سابقه و نسبتا معتدلتر اصولگرایان بودند که البته تمایل داشتند با گروه دیگر ائتلاف کنند و در سوی دیگر میدان، تشکلی نوپا تحتعنوان جبهه پایداری تلاش میکرد با ارائه فهرست انتخاباتی، بازی اصولگرایان را برهم بریزد و درعینحال تنور انتخابات را در غیاب اصلاحطلبان گرم کند.
جریان اصلی اصولگرایان در این انتخابات مدل انتخابات مجلس هشتم را دنبال میکرد و تحتنظارت سران جامعتین فعالیت میکردند. در سوی دیگر میدان، جبهه تازه متولدشده پایداری آیتالله محمدتقی مصباحیزدی را بهعنوان «پدر معنوی» خود معرفی کرده بود و همه تلاشش بر این بود که فهرستی با حضور حداقلی چهرههای حاضر در فهرست ائتلاف اصولگرایان تدوین کند.
آیتالله مهدویکنی و آیتالله محمد یزدی سران جامعه روحانیت تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بارها از پایداری خواستند به روند ائتلاف بپیوندد و حتی با مصباحیزدی نیز جلسات مشترکی برگزار کردند اما هیچ راهی برای ایجاد این ائتلاف اثربخش نبود.
دومینوی ناکامی اصولگرایان در انتخابات
انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و شوراهای چهارم در سال ۹۲ چندان برای اصولگرایان خوشیمن نبود. آنها اگرچه ائتلافی سهنفره با حضور علیاکبر ولایتی، محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل تشکیل داده بودند اما نه تنها آن ائتلاف به خروجی یک نفره نرسید بلکه نامزدهای دیگری همچون محسن رضایی و سعید جلیلی هم به میدان آمدند تا اصولگرایان عملا با چندین کاندیدا وارد صحنه رقابت ریاست جمهوری شوند. کارنامه ناموفق دولت محمود احمدینژاد نیز مزید بر علت شده بود تا مردم اقبالی نسبت به این جریان سیاسی نداشته باشند و کاندیدای مورد حمایت رقیب به پاستور برود. اصولگرایان حتی در انتخابات شورای شهر هم تنها توانستند حدود نیمی از کرسیهای شورای شهر پایتخت را از آن خود کنند.
انتخابات مجلس دهم هم فصلی دیگر از ناکامی اصولگرایان در رسیدن به وحدت بود، انتخاباتیکه در آن صدای بلند و قاطعی از ائتلاف به بیرون درز نکرد، خبرهایی همچون ائتلاف جبهه پایداری، حزب موتلفه اسلامی و طیف تحولخواه که رهپویان و ایثارگران آن را رهبری میکنند، از جمله این خبرها بود. دیگر اصولگرایان هم با سکوت یا اما و اگر از کنار این ائتلاف محدود گذشتند تا در نهایت نتیجه انتخابات آنی نشود که اصولگرایان انتظار داشتند و رقبای اعتدالی و اصلاح طلب پا به پای اصولگرایان کرسی های پارلمان را فتح کنند.
ائتلافی که در زمان شکل گیری هم بسیاری منتقد عدم جامع بودن آن بودند اما گویا بنای سنتی های اصولگرا در سال 94 آن بود که تن به باج خواهی جوانترها بدهند و در مقابل آنها مشی سکوت و همراهی را دنبال کنند تا شاید رنگ اختلافات کمرنگ شود اما نتیجه این همراهی لیست 30 نفره ای در تهران شد که سنتی ها وزنه بسیار پایینی داشتند و از قضا همان لیست، 30 بر صفر در مقابل لیست کم وزنه اصلاح طلبان شکست خورد تا بار دیگر زنگ هشدار در جریان اصولگرا به صدا درآید.
فصل بازگشت بزرگان اصولگرا به میدان تصمیم گیری
آنگونه که سید کمالالدین سجادی سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری اعلام کرده است، ائتلاف جدیدی که در دستورکار اصولگرایان قرار دارد، کاملا متفاوت از شورای ائتلافی در انتخابات اخیر مجلس است: «یکی از این تفاوتها، پذیرش محوریت جامعه روحانیت مبارز است. این قید وجود دارد که جامعه روحانیت مبارز بهدلیل داشتن ساختار حزبی، محوریت شورای مزبور برای انتخابات 96 را به عهده بگیرد.»
او درباره ترکیب شورای موردنظر جبهه پیروان نیز اظهارنظر میکند؛ آنجاییکه میگوید: «یک نظر این است که دبیران کل احزاب و تشکلهایی که محوریت جامعه روحانیت را قبول دارند، دعوت شوند. البته ممکن است از تعدادی اشخاص حقیقی بهدلیل فعالیت و نفوذی که دارند نیز برای حضور در شورا دعوت شود.»
سخنگوی جبهه پیروان، مدل سابق یعنی سه ضلعی پایداری، ایثارگران و رهپویان و رهبری آنها در شورای اصولگرایان را بهطور تلویحی رد میکند و چنین میگوید: «آن ترکیب یک مثلث بود و ما به دایره اعتقاد داریم. آن ترکیب به تاریخ پیوست و ما هم همان موقع چندان روی آن ترکیب نظر نداشتیم و موافق نبودیم. دایره اصولگرایی وسیع است اما چگونگی حضور اشخاص حقیقی و حقوقی، مسالهای است که باید پختهتر شود.»
این اظهارات نشان از آن دارد که این بار اصولگرایان طرحی نو درانداختهاند تا بتوانند ائتلافی فراگیر تشکیل دهند؛ مدل جدیدی که سجادی از آن سخن میگوید بر نقش برجسته جامعه روحانیت تاکید دارد و دیگر سخنی از حضور جامعتین به میان نمیآورد بلکه از محوریت جامعه روحانیت سخن میگوید. شاید چنین اتفاقی از آنرو باشد که در انتخابات مجلس نهم برخی گروههای نوپا همچون جبهه پایداری حرمت ریش سفیدی شیوخ اصولگرا را نگه نداشتند و گویا اکنون جامعه مدرسین ترجیح داده که از دور دستی بر آتش داشته باشد و بهطور علنی و رسمی وارد گود تدوین فهرست انتخاباتی و سازوکار انتخاباتی نشود و شاید با صدور بیانیهای حمایتی به همراه جامعه روحانیت بسنده کنند.
محور قرار گرفتن جامعه روحانیت اما اتفاقی است که میتواند بار دیگر اعتباری وزین برای جامعتین ایجاد کند و شیوخ اصولگرا را بهعنوان اتاق فکر مطرح نماید؛ نه چهرههاییکه در فصل انتخابات وارد سازوکار تعیین نامزد یا تدوین فهرست میشوند. درعین حال این احتمال را نیز نباید نادیده گرفت که دو گروه دیگر اصولگرا - یعنی جریان تحولخواه و پایداری - بار دیگر ممکن است برای آیتالله مصباح یزدی نقش تاثیرگذار در عرصه انتخابات قائل باشند و او را وارد سازوکار ائتلاف اصولگرایان کنند.
نکته دیگر، حضور دبیران احزاب و حتی اشخاص حقیقی در شورای ائتلاف است. این روند میتواند بسیار تاثیرگذارتر از مدلی باشد که سه ضلع تحولخواهان، حزب موتلفه اسلامی و پایداریها بر سر یک میز نشستند و جریانهای دیگر نقش جدی در آن نداشتند.
مدل جدید میتواند با حضور دبیران همه احزاب اصولگرا - علیالخصوص دبیران احزاب اصولگرای سنتی - شکل گیرد و چهرههای موثری نظیر علی لاریجانی، علیاکبر ولایتی، قالیباف و محسن رضایی در آن مشارکت کنند تا جامعیت ویژهای به این ائتلاف ببخشند.
تاثیر چند تشکل محدود و جریان خاص در روند ائتلاف اصولگرایان، روندی است که به تاریخ پیوسته و تکرار آن بسیار دور از ذهن مینماید؛ چراکه این روند با فضا دادن به جریان رادیکال در درون اصولگرایان راه به جایی نبرد و به شکست در دو انتخابات اخیر و از دست دادن نهادهای مهمی همچون دولت، مجلس و بخشی از شوراها انجامید.
منبع: خبرآنلاین