آفتابنیوز : با این وجود نزدیکی روسیه تحت رهبری یلتسین به غرب در سالهای اولیه بعد از فروپاشی شوروی فرصت چالش جدی چینی ها با این نظریه آمریکایی را از آنها گرفت و رهبران چین نیز تحت تاثیر شرایط موجود ضمن گسترش روابط تجاری و اقتصادی با آمریکا از حملات شدید و مکرر سیاسی و دیپلماتیک به نظام بین المللی مورد ادعای واشنگتن خودداری کردند براساس آخرین آمار منتشره از سوی محافل سیاسی و اقتصادی چین و نهادهای اقتصادی و مالی بین المللی، اقتصاد جمهموری خلق چین همچنان به سرعت به رشد خود ادامه می دهد چنانچه نرخ رشد چین در سال 2001 به بیش از 5/7 درصد بالغ شده بود. این میزان در سال 2002 به 8 درصد رسید و انتظار می رود ماهانه بیش از 9 درصد در حال رشد باشد به گونه ای که به میزان دو برابر اقتصاد آلمان در سال 2010 رسیده و از اقتصاد ژاپن که اکنون دومین اقتصاد بزرگ جهان است تا سال 2020 جلو بیفتد. بدیهی است که این میزان رشد چین را درصدر کشورهای دنیا به لحاظ رشد اقتصادی و در رده ی قدرتهای بزرگ اقتصادی دنیا به دلیل وجود ظرفیتها و توانمندیهای بالفعل و بالقوه قرار داده است. اما بنظر می رسد چین در شرایط فعلی (بعد از حادثه ی یازدهم سپتامبر) خود را در شرایط مقابله با آمریکا نمی بیند و ادامه ی سیاست اصلاحات و دروازه های باز را در صورتی میسر می داند که در دورانی نسبتا طولانی از صلح و آرامش برخوردار باشد در این راستا گفته شده که چین تا سال 2025 ابدا به دریگری با قدرتهای بزرگ نمی اندیشد بلکه به بقا و پیشرفت خود توجه دارد. این مسئله موجب شده چین در فرایند ایجاد روابط استراتژیک با غرب و به خصوص آمریکا قرار گرفته و اولویتهای خود را در سطح جهانی تعیین کند. از اینرو برای توسعه ی اقتصادی، علمی و فنی خود بیش از هر کشوری متوجه آمریکاست. در عین حال چین از سیاستهای مبتنی بر قدرت آمریکا نیز رضایت ندارد و خود را در معرض تهدید می بیند، ولی رهبران چین معتقدند: ایالات متحده برای چندین دهه بر نظام جهانی سلطه خواهد داشت. لذا بهتر آن است که با این وضعیت همگام شوند و برای تداوم توسعه اقتصادی حداکثر همکاری ممکن را با این روند به عمل آوریم بعد نتایج چین رویکردی را خواهیم دید. بنابراین علی رغم روابط استراتژیک چین با آمریکا در شرایط فعلی احتمال تبدیل چین به نیرویی نسبتا قوی در برابر آمریکا بیش از دیگران است....