کد خبر: ۳۹۷۷۵۱
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۶

دو خاطره سعید حجاریان از استاد شجریان

روز اول مهر زادروز استاد محمدرضا شجریان است و ان‌شاءالله سال‌های سال دیگر با اول پاییز در سالروز تولد ایشان همچنان شادخواری کنیم.
آفتاب‌‌نیوز :
سعید حجاریان با این مقدمه در «شرق» نوشت: ایشان به چندین هنر آراسته‌اند از علم به شعر، بحور و الحان و عروض آن، تا پرده‌ها و مقام‌های موسیقی تا تجوید و علم به قرائات که اینها شغل شاغل ایشان طی ٦٠ سال بوده است اما علاوه بر آن دستی هم در ساختن ساز و تربیت گل و خطاطی و گهگاه سیاست هم داشته‌اند. اما به گمان من ایشان که بقیه‌السلف موسیقی‌دانان ایران به شمار می‌رود و تجارب قدمای این فن مانند تاج و قمر و کلنل و ظلی و ادیب خوانساری و اقبال و قوامی و بنان را به همراه نواهای محلی به نسل بعد از خود انتقال داده، کاری کرده است کارستان. چراکه نگذاشته‌اند این چراغ خاموش شود و این زخمه بر کاسه رباب شکسته فرو آید. امیدوارم عارضه‌ای که اخیرا گریبانگیر استاد شده هرچه زودتر بهبود یابد. البته ما در غیاب صدای استاد ناشی از کسالتشان دلمان را به همایون، فرزند برومند ایشان بسته‌ایم که گفته‌اند:

چون که گل بگذشت و گلشن شد خراب

بوی گل را از که جوییم، از گلاب

***

در همین‌جا لازم می‌دانم دو خاطره شخصی را که از ایشان دارم نقل کنم:

اولی مربوط می‌شود به پیش از ترور که به همراه  رئیس دولت اصلاحات به تالار وحدت رفتیم تا کنسرت استاد را ببینیم. کنسرت با ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی اجرا می‌شد. در میانه دو بخش آن، در زمان آنتراکت به اتفاق رئیس‌جمهور به پشت صحنه رفتیم تا از نزدیک با استاد ملاقات کنیم. در اتاقی میز عصرانه‌ای تدارک دیده بودند و ایشان ما را به همراهی در عصرانه دعوت کرد. در حین صرف عصرانه رئیس‌جمهور از احوال همایون پرسیدند و استاد در پاسخ گفتند: ایشان در حال تمرین و ممارست است و ان‌شاءالله به زودی در خوانندگی به من خواهد پیوست. رئیس‌جمهور خوشحال شدند و گفتند: از ما که گذشت، جوانان را باید دریافت.

خاطرم هست در آن کنسرت استاد قطعه‌ای خواند با عنوان موج که بسیار دلنشین و تأثیرگذار بود. آن قطعه از آن پس هرگز شنیده نشد. نمی‌دانم از چه رو آن قطعه در هیچ آلبومی منتشر نشد. امیدوارم این فرصت فراهم شود تا آن قطعه نیز همچون دیگر آثاری که تاکنون مجال نشر نیافته منتشر شود.

خاطره دوم مربوط می‌شود به زمان بعد از ترور که به همراه همسرم به کنسرتی از استاد در تالار بزرگ کشور رفته بودم. در آنجا هم در میانه دو بخش کنسرت، موقع آنتراکت به دیدار ایشان در پشت صحنه رفتم. در آن دیدار کوتاه به ایشان گفتم: استادان بزرگ و مشهور غالبا از خود یادگاری مهمی، سوای آثارشان باقی می‌گذارند و آن مستندی از زندگی‌شان است که می‌تواند سند ارزشمندی برای آیندگان باشد. از زندگی بسیاری از چهره‌های برجسته فیلم مستند ساخته‌اند. نظیر ام‌کلثوم، بهبودف، وودی آلن و دیگران. ایشان با اشاره به پرویز مشکاتیان که آنجا حضور داشت، گفت: از اجراها کلی فیلم در اختیار داریم، می‌توان آنها را تدوین و عرضه کرد. من گفتم: اینها کافی نیست. مردم می‌خواهند از زندگی شما تصویر ببینند. زندگی‌تان برای مردم جذاب است. بگذارید مستندی از شما ساخته شود. گویا ایشان این امر را به مشکاتیان محول کرد و دیگر مطلع نشدم چنین مستندی بالاخره ساخته شد یا نه؟

می‌دانم تصویر استاد، همچون صدایشان همیشه جاودان خواهد ماند؛ تصویری که در حافظه یک ملت حک شده و هرگز فراموش نخواهد شد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین