آفتابنیوز : به اعتقاد شیرین عبادی آمریکا نمی تواند مشکل اتمی ایران را از را ه حمله نظامی یا قرار دادن پرونده ایران در شورای امنیت حل کند ، زیرا به رغم آنکه اکثریت مردم ایران با تندروها مخالف هستند اما در عین حال همگی خواهان ادامه برنامه های هسته ای هستند چون آنرا مایه افتخار کشور کهن خود می دانند.
عبادی مقاله خود را با انتقاد از سیاست های آمریکا آغاز ومی نویسد : حقیقت احترام به حقوق بشر ونظام سیاسی دمکراتیک بعنوان مهمترین راهبردهای بازدارندگی فعال در میان هیاهوی تهدیدی که ممکن است توانایی هسته ای کشورها ازجمله ایران ایجاد کند گم شده است. این حقیقت در میان عصبانیت وخشم بین المللی در مورد آغاز مجدد فعالیت های جزئی ومحدود برنامه های هسته ای ونیز سخنان محمود احمدی نژاد درمورد اسرائیل به فراموشی سپرده شد.
زمانیکه که آمریکا وهم پیمانانش در دهه هفتاد شاه را تشویق به آغاز برنامه های هسته ای ایران کردند در واقع سهم عمده ای را در خلق "هیولای فرانکنشتاین" جنجالی امروز ایفا کردند. این در حالی است که اگر آنها شاه را تشویق به اصلاحات سیاسی ، احترام به حقوق بشر وآزادی زندانیان سیاسی می کردند تاریخ به شکل دیگری رقم می خورد.
طی سی سالی که از این آغاز گذشت ، هند ، آفریقای جنوبی ، اسرائیل وپاکستان به کلوپ اتمی پیوستند، اما به اعتراف اکثریت مردم کشورهای دارای دمکراسی در میان آنها کم آزارترین آنها می باشند.
در دهه هشتاد رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی اقدام به ساخت بمب اتمی کرد ، اما دولت دمکرات نلسون ماندلا آنرا تفکیک کرد ، هند نیز زرادخانه هسته ای دارد اما تعداد محدودی این تصور را دارند که بزرگترین دمکراسی جهان تهدیدی برای جهانیان باشد.
به اعتقاد شیرین عبادی در این شرایط هم نمی توان گفت که اسرائیل اولین استفاده کننده از سلاح اتمی درخاور میانه باشد.
اما برنامه اتمی کره شمالی یک تهدید محسوب می شود زیرا برنامه هایش محرمانه ورهبرش منزوی است .
زرادخانه هسته ای پاکستان هم خطرناک است زیرا ساختار حکومتی آن نظامی بوده وکشوری مملو از تندروهای اسلامگرا که سهم عمده ای در تشکیل جنبش طالبان داشتند وبه عبدالقدیر خان اجازه اداره سوپر مارکت اتمی داده بود ، حکومت می کند.
برنامه های اتمی ایران از سال 1997 که محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب به قدرت رسید سرعت بیشتری به خود گرفت این در شرایطی بود که ایران درحال توسعه روزنامه نگاری ومطبوعات مستقل بود در شرایطی که پارلمان اصلاحگرای سال 2000 هنوز انتخاب نشده بود.
اصلاحگراها از انجام برنامه های هسته ای حمایت کردند اما خواهان برنامه هایی شفاف همسو با تعهدات بین المللی ایران شدند واین خود نشانگر ان بود که این برنامه ها تحت کنترل باقی خواهد ماند.
اما به جای آنکه جنبش دمکراتیک نوپای ایران که زمینه شفافیت اتمی را فراهم کرده بود مورد حمایت قرار گرید آمریکا حملات گسترده ای را علیه ایران ترتیب داد.
در شرایطی که خاتمی پیشنهاد گفتگو ی آمریکایی ـ ایرانی را داده بود آمریکادستور ممنوعیت ورود دانشمندان ، هنرمندان ومؤلفین ایرانی را به خاک آمریکا داد ، به رغم کمک دولت خاتمی به آمریکا در افغانستان بوش ایران را یکی از محورهای شرارت توصیف کرد.
با ورود به سال 2003 کاملا مشخص شد که اصلاحات خاتمی متوقف شده لذا جهان اهمیت بیشتری به برنامه های اتمی از خود نشان داد .
حمله به ایران تنها باعث افزایش احساسات ملی مردم ایران خواهد شد ، ایران عراق نیست ، اگر روحیه میهن پرستی شدید ایرانی ها ورویکرد شهادت طلبانه شیعیان را در نظر بگیریم هر نوع اقدام نظامی می تواند واکنشی را در پی داشته باشد که تمامی منطقه را تحت الشعاع خویش قرارداده وباعث مرگ بسیاری وتخریب نه تنها اقتصاد منطقه بلکه تمامی جهان خواهد شد.
اعمال تحریم های سازمان ملل علیه ایران نیز نتایج معکوسی خواهد داشت ومی تواند ایران را تشویق به خروج از معاهده منع تکثیرتسلیحات هسته ای وپروتکل اضافی آن کند . دراینجا این سئوال مطرح می شود که آیا جهان آمادگی زندگی در چنین شرایطی را دارد؟
حال غرب چه کاری می تواند انجام دهد ؟
شیرین عبادی در پاسخ به این سئوال راهکارهایی را مطرح می کند .
براساس پیش بینی های موجود ایران بین شش تا 10 سال دیگر توانمندی دستیابی به بمب اتمی را دارد از این
رو این بحران حتی در سطح یک بحران هم نیست ، ووقت بسیار زیادی برای اختصاص به اصلاحات سیاسی در ایران به جای اندیشیدن به بمب اتمی وجود دارد.
در عین حال غرب باید به ایران اجازه غنی سازی محدود اورانیوم را بدهد. (این مسئله به موجب معاهده منع تکثیر تسلیحات اتمی تضمین شده است).
غنی سازی در چارچوب نظارت دقیق آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام خواهد گرفت ، اما این اجازه هم باید منوط به انجام اصلاحات واقعی در ایران از جمله آزادی زندانیان سیاسی وانجام انتخابات آزاد وشفاف باشد.
دست آخر اینکه آمریکا وایران باید وارد مذاکرات مستقیم با یکدیگر شوند. این یک بی خردی سیاسی برای امریکا است که با مهمترین کشور خاور میانه روابط مستقیمی نداشته باشد.
آمریکا نباید فریب گروهک هایی را بخورد که هیچ پایگاهی در ایران ندارند زیرا برقراری دمکراسی در ایران یک مسئله داخلی است.
ودست آخر اینکه دمکراسی می تواند تضمینی برای عدم وقوع فاجعه اتمی باشد ، زیرا ایران دمکراتیکی که به طور بالفعل مورد حمایت اکثریت ایرانیان باشد می تواند به اندازه ای احساس امنیت کند که دیگر نیازی به ماجراجویی های نظامی نداشته باشد.