« «نفس» را دوبار دیدم، فارغ از منظر نقد، که منتقد نیستم، به عنوان یک بیننده میشود با فیلم رفت و لحظاتی برگشت تا نشانههای از یاد رفته تاریخ و وقایع اجتماعی گذشتهای نه خیلی دور را در سادهترین دقایق معصومیت دخترانه مزمزه کرد و ذهن را پرواز داد و من این پرواز را دوست میداشتم.
انقلاب و جنگ را از فرعیترین و پنهانترین روزنههای زندگی مردمان ساده این سرزمین دیدن، بیتحلیل و تفسیر.
عشق و عاطفه، ماندگارترین جوهرههای بشری که در کوران تحولات فرهنگی و اجتماعی و تاریخی همچنان باقی میماند و در عمیقترین لایههای وجود آدمی، انسانها را به پیوندی مشترک میرساند.
«نفس» از هر موقعیتی برای نقب زدن به لایهای دیگر بهره میگیرد،گاه حتا کم ارتباط با موقعیت اصلی اما فیلمساز که منشا حرکتش از ادبیات و رمان نویسی است ابایی از این پرداخت ندارد که مدعی روایت قصهای از شروع تا به پایان با اتکا به محور مختصات فیلمنامه نباشد اما بیننده را با چهل تکهای از یادهای تلخ و شیرین به فراموشی سپرده شده ، همراه کند.
شخصیت مادر بزرگ، با بازی خوب پانته آ پناهی ها " حب نبات " فیلم است. دوست داشتنی اما نه به شیرینی مادر بزرگهای کلیشه و دروغین بر پرده سینما.
پیرزن زحمت کش و سر سپرده به مهر که چهار وروجک آتشپاره بیمادر را که تازه نوههای خودش هم نیستند تر و خشک میکند. محبت و تلخی در هم تنیدهای که تصویر تازهای از یک شخصیت اینچنینی بر پرده است.
دلایل متعددی برای حظ بردن از روابط آدمهای ساده در «نفس» وجود دارد. دنیای سرخوشانه و جذاب پدر ( مهران احمدی ) با بچههایش، مخصوصا دختربچهها و بهانههای کوچک و فقیرانهای که نماد تبلور عشق در خانواده است.
همدل شدن با پرپر زدن زنی که زجر تحمل هووی جوان بر سرش هوار شده با حضور گیرای شبنم مقدمی و سیامک صفری و معصومیت عاشقانههای «نفس» که بیشک خاطرات دور همهمان را به یاد میآورد.
«نفس» را باز هم میتوانم ببینم.»
به گزارش ایسنا، «نفس» جدیدترین ساختهی نرگس آبیار این روزها برپردهی سینماها اکران شده است.