آفتابنیوز : در نگاه اول، حرکت ایران در مقابل غرب و آغاز از سرگیری فعالیت های هسته ای این کشور غیر منطقی به نظر می رسد براستی چرا اخبار در خصوص پرونده ایران تا این حد در جهان گسترش یافته است. اکنون سئوالاتی درخصوص ایران در جهان مطرح است؛ چرا امریکا به عراق حمله کرد ولی در مقابل ایران چنین سیاستی را در پیش نمی گیرد؟ چه اقدامی از سوی ایالات متحده سازمان ملل و اتحادیه اروپا در خصوص حل این بحران به کار گرفته خواهد شود؟ آیا سران ایران دیوانه وار عمل می کنند؟ آیا باید رویدادهای آینده جهان ترسید؟
برای تمامی سئوالات فوق، جواب های نه چندان واضح و مشخص وجود دارد و اکنون دادن پاسخی به این سئوالات بسیار سخت و پیچیده است ولی در این مقاله سعی کرده ایم که برخی از سئوالات پاسخ دهیم و انگیزه ها و دلایل دولت ایران را در خصوص پرونده هسته ای ایران بازگو کنیم:
چرا جنگ عراق آغاز شده ولی در خصوص ایران این اتفاق رخ نداد؟ بحران ایران مسئله ای است که به یکباره جهان با آن روبرو نشده است. از ژانویه سال 2002 از ایران به عنوان یکی از اعضای محور شرارت یاد شد و در سال 2005 میلادی این عبارت به «کانون ظلم» تغییر نام داد. پس از گذشت سالها ایران هنوز از سیاست ضد آمریکایی حمایت می کند و سعی دارد با استفاده از دیپلماسی به اروپایی ها نزدیک شود ولی مذاکره کنندگان اروپای معتقدند که این سیاست نیز با شکست روبرو شده است.
با آغاز جنگ عراق بسیاری بوش را متهم کردند که برای یک انتقام شخصی به عراق حمله کرده است و این سناریو اکنون برای ایران نیز نوشته شده است. چین و روسیه که در سال 2003 مخالف حمله نظامی با ایران بودند هم اکنون نیز با حمله به ایران مخالف هستند. از سوی دیگر صدام حسین درآن زمان به مواردی نظیر نقض حقوق بشر و استفاده از سلاح های کشتار جمعی متهم بود.
دولتمردان ایرانی به چه دلیل به این بحران ادامه می دهند؟ این یک معما بزرگ است و می توان چند نکته را در این خصوص بیان کرد. در مرحله اول می توان گفت که ایران ادعا می کند که برنامه های هسته ای این کشور برای توسعه اقتصادی است. ولی این مسئله تاکنون از سوی جوامع مورد قبول واقع نشده است چون اقتصاد ایران با ادامه این روند و اعمال تحریم اقتصادی بشدت آسیب خواهد دید.
در گام بعدی می توان گفت که رهبران ایرانی سعی دارند از این سیاست برای گسترش تفکرات ضد آمریکایی در ایران و منطقه استفاده کنند و تفکرات اسراییل و آمریکا نیز به همین دلیل همواره در تهران منسوخ می شود.
برخی دیگر معتقدند که ایران بخاطر حمله به اسراییل بدنبال تجهیز ارتش خود است و سران تهران معتقدند که دستیابی اسراییل به سلاح هسته ای در منطقه خطری برای ایران محسوب می شود؛ پس آنان نیز باید به دستگاه های جدید برای مقابله با حمله احتمالی مجهز شوند و از طرفی دیگر اعلام می کنند که آمریکا به دولتی که دارای تجهیزات هسته ای باشد حمله نخواهد کرد.
همچنین می توان گفت که سران تهران از این تهدید برای استفاده از فرصت های اقتصادی غرب استفاده خواهند کرد. این تهدیدها این اجازه را می دهد که آنان بتواند با غرب روابط بهتری را برقرار کنند.
جوامع بین المللی چگونه باید این بحران را حل کنند؟
اروپایی ها همچنان معتقدند که این مناقشه باید از طریق دیپلماسی پایان بپذیرد. ممکن است سران کشورها قبل از نتیجه شورای امنیت با یک توافق کامل، تصمیم جدی را در خصوص ایران اتخاذ کنند؛ البته روسیه و چین با اعمال هر نوع تغییر نظیر تحریم اقتصادی مخالف هستند. چین بشدت به نفت ایران وابسته است و در همین زمان روسیه بدنبال ثبات در آسیای مرکزی است و در صورت خشمگین شدن تهران این اهداف شکست خواهند خورد.
روسیه در این مناقشه نقش اصلی تری را ایفا می کند. پیشنهاد مسکو در خصوص غنی سازی اورانیوم در خاک این کشور می تواند راه حل مناسبی برای پایان دادن به این جدال باشد ولی هنوز این خطر وجود دارد که ایران کار ساخت بمب اتم را ادامه دهد.
همچنین محمود احمدی نژاد رییس جمهوری این کشور در کنفرانسی در اکتبر 2005 تحت عنوان «جهان بودن صهیونیسم» ادعا کرد که همانطور که بنیانگذار جمهوری اسلامی فرمودند اسراییل باید از چهره جهان حذف شود و در دسامبر همان سال احمدی نژاد هولوکاست را یک افسانه دانست. در 16 ژانویه سال جاری میلادی نیز وی مجددا خاطر نشان کرد که تحقیقات برای همه و تمامی ملت ها ضروری است.
بر طبق این گزارش ایران هنوز به تکنولوژی ساخت موشک های دور بعد برای هدف قرار دادن امریکا و اروپا دست نیافته است ولی گسترش مخالفان ایران امنیت منطقه ای خاورمیانه را از بین خواهد برد. در صورت دستیابی ایران به سلاح هسته ای دیگر کشورهای همسایه نیز خواهان تجهیز نیروهای خود خواهند شد. تکثیر مواد هسته ای باعث خواهد شد که نیروهای تروریستی نیز به فعالیت های خود بیفزاید.
اکنون به نظر می رسد که دولتمردان ایرانی بازی شطرنج را آغاز کردند و سران این کشور با دقت مهره های شطرنج خود حرکت می دهند و هیچ کس نمی داند که حرکت بعدی در این بازی شطرنج جهانی چیست؟ غرب هنوز در دو دستگی به سر می برد و بخاطر کمبود امکانات قادر به اتخاذ تصمیم جدی نیست.
چالش ایران این فرصت را به ایالات متحده و اتحادیه اروپا می دهد که در سیاست های خارجی خود طی چند ساله در جوامع بین الملل تجدید نظر کنند و جهان امیدوار است که با هماهنگی و همکاری از گسترش اینگونه فعالیت های جلوگیری کنند.