کد خبر: ۴۱۵۴۸۴
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۲
انشاء دانش آموز؛ سبحان علی پور
پایگاه خبری-تحلیلی آفتابنیوز قصد دارد در راستای ارج نهادن به تمامی مخاطبان خود، انشاءهای خوب دانشآموزانی را که در مقطع دبستان و دبیرستان تحصیل میکنند، به همراه عکسشان منتشر کند.
آفتابنیوز :



پایگاه خبری-تحلیلی آفتابنیوز قصد دارد در راستای ارج نهادن به تمامی مخاطبان خود، انشاء های خوب دانش آموزانی را که در مقطع دبستان و دبیرستان تحصیل می کنند، به همراه عکس شان منتشر نماید./
سبحان علی پور
کلاس چهارم ابتدایی
دبستان نداءالنبی

داستان باران
مأمون می خواست مردم از امام رضا (ع) دور باشند و به او نزدیک نشود او گفت: «یک زمین خشک شد اگر امام رضا (ع) دعا کند باران بیاید مردم او را دوست دارند». امام به زمین خشک رفتند امام دعا کرد. بعد از چند دقیقه باران بارید و مأمون شکست خورد.

زمستان
هوا در زمستان سرد است و برگ درختان می ریزد. ما لباس گرم می پوشیم. شوفاژها و بخاریها را روشن می کنند. کرسی ها را به راه می اندازیم. غذاهای گرم می خوریم مانند سوپ و آش و ...
شب یلدا
شب یلدا را جشن می گیریم. شب یلدا ۳۰ آذر است. ما در خانهی بزرگتر فامیل یعنی پدربزرگ و مادربزرگ می رویم. پدربزرگ برای همه فال می گیرد همه می خندند و میوه می خورند. راستی میوه های شب یلدا انار و هندوانه و ... است.

گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه انتشار یافته: ۵
انشاي خوبي بود سبحان.. برات ارزوي موفقيت ميكنم
آفرین بر این قلم روان ؛ با آرزوی موفقیت
خیلی خوب بود. من بغل دستیشم.
برای من خیلی یخ کرده بود برای خودش خوب بود شاید انشا های من هم برای شما بیمزه باشد
خوب بود
