آفتابنیوز : ایران همه ی پلمب ها و دوربین های اضافی سازمان بین المللی انرژی هسته ای تاسیسات هسته ای اش را درنطنز و اصفهان برداشت و برنامه ی غنی سازی اورانیوم را در مقیاس بسیار کوچک از سر گرفت. در عین حال تهران تایید کرد که هیاتی را در روز 20 فوریه برای گفت و گو درباره ی طرح روسیه مبنی بر غنی سازی اورانیوم برای تاسیسات هسته ای ایران در خاک روسیه خواهد فرستاد.
در روزهای اخیر پنتاگون طرح گسترش نیروهای نظامی امریکا را در چهار سال آینده منتشر کرد. پس از آن دونالد رامسفلد هم گفته بود که واشنگتن آماده ی کاربرد زور در برابر ایران است.
گمان می شود که گزارش روز 6 مارس دبیر کل سازمان بین المللی انرژی هسته ای درباره ی فعالیت های هسته ای ایران نیز مثبت نخواهد بود و سرانجام پرونده ی هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع خواهد شد. اما واکنش تهران چه خواهد بود؟ بر پایه ی اظهارات مکرر مقامات ایران در گام نخست بلافاصله لایحه ای که در نوامبر سال گذشته در مجلس به تصویب رسید اجرایی شده و ایران از آژانس بین المللی هسته ای خارج خواهد شد. این اقدام ایران به نوبه ی خود پایان دیپلماسی و طبیعتا پایان بازرسی های کارشناسان آژانس بین المللی هسته ای است. در گام بعدی ایران به تعلیق فعالیت های هسته ای اش پایان داده و برنامه ی هسته ای اش از جمله غنی سازی صنعتی را با شدت تمام پی خواهد گرفت.
پیش بینی می شود شورای امنیت سازمان ملل با دست پاچگی نشستی را ترتیب داده و تحریم هایی را در رابطه با ایران به اجرا بگذارد. اگر هم شورای امنیت چنین اقدامی نکند امریکا و متحدانش چنانکه قبلا هم قولش را داده اند با دور زدن سازمان ملل دست به تحریم ایران خواهند زد. اما مساله اینجاست که این تحریم ها به هر شکلی که باشند برای ایران فاجعه ای اتفاق نخواهد افتاد. چرا که جمهوری اسلامی ایران مدت مدیدی در حال انزوا به سر برده است. دولت های غربی به بهانه های گوناگون نه تنها از دست رسی ایران به دستگاه ها و فناوری های پیشرفته جلوگیری کرده اند، بلکه از تحویل مواد و دستگاه های پزشکی نیز خودداری کرده اند. اما نظام نوپای جمهوری اسلامی توانست با تکیه بر دارایی ها و منابع خود سر پا بایستد.
به این ترتیب مساله ی اصلی چیز دیگری است. ایرانی ها احساس می کنند به شدت مورد استثمار قرار گرفته اند. بی دلیل نیست که در ایران مردم می گویند: چرا بعضی کشورها حق انجام هر کاری را دارند اما برخی دیگر نه. ایرانی ها به ویژه از سیاست های یک بام و دو هوای غرب در برخورد با مسایل و حقوق بین الملل خشمگین اند.
همانطور که پیش بینی می شود ایران در پاسخ به اعمال تحریم ها از کلیه ی پیمان های بین المللی از جمله از پیمان منع گسترش خارج شده، آغاز به گسترش همه جانبه ی فعالیت های هسته ای اش کرده، عرضه ی نفت و گاز خود را در بازارهای جهانی به شدت کاهش می دهد و به بسیج همه جانبه ی نیروهای نظامی اش روی می آورد. اعلام وضع فوق العاده در کشور نیز بعید نیست. در حالی که ایران از کلیه ی تعدات بین المللی خارج شده باشد، جامعه ی جهانی نیز هیچ حربه ی سیاسی و حقوقی برای وارد کردن فشار به ایران را نخواهد داشت. در چنین حالتی صرفا توافقات دوجانبه ی ایران با کشورهای دیگر باقی خواهد ماند. این دورنما مقدمه ی هولناکی هم برای جامعه ی جهانی هم برای سازمان ملل خواهد بود.
بعید به نظر می رسد ایران تحت فشار امریکا عقب نشینی کرده و از این زورآزمایی شانه خالی کند. در این هنگام دور از انتظار نیست که امریکایی ها آماده ی حل به اصطلاح مساله ی ایران از طریق نظامی بشوند. در این راه ممکن است امریکا «کمک های لازم» را برای حمله های هوایی دقیق به مراکز هسته ای و نظامی ایران انجام دهد. در حالی که اسراییل از وارد شدن به جنگ مستقیم با ایران به دلایل گوناگون ناتوان است. در حال حاضر تنها امریکا است که در تئوری ممکن است این توانایی را داشته باشد. درباره ی ائتلاف علیه ایران هم اصلا نباید صحبتی بشود. چرا که نه تنها جامعه ی جهانی این را نمی پذیرد، بلکه بسیاری از شرکای بسیار صمیمی غربی امریکا نیز از آن حمایت نمی کنند.
از همه ی اینها گذشته خود امریکا هم تمایل چندانی به حل قضیه با شیوه ی نظامی ندارد. امریکا در حال حاضر نه امکان و نه منابع چنین اقدامی را در اختیار ندارد. این کشور در حال حاضر در باتلاق های افغانستان و عراق کاملا گیر افتاده است. از طرفی بیش از 60 درصد جمعیت عراق را شیعیان تشکیل می دهند و ایران به عنوان تنها دولت شیعی جهان تاثیر بسیار جدی بر این جمعیت دارد. تهاجم نظامی امریکا به یکی از بزرگ ترین کشورهای اسلامی نیز می تواند موج نو و بزرگی از امریکا ستیزی را در جهان اسلام برانگیزد.
فرض کنیم عملیات هوایی علیه مراکز و تاسیسات هسته ای ایران انجام شده و اهداف نابود شدند. اما بعد چه؟ آیا می توانیم انتظار داشته باشیم که مردم ایران دست روی دست خواهند گذاشت و اتفاقی نخواهد افتاد؟
درست ترین پیش بینی در این باره این است که مردم ایران گرد رهبر و رئیس جمهور کشور جمع و متحد خواهند شد و در حالی که 65 درصد این مردم جوانان کم تر از 30 سال هستند و با حس میهن دوستی بالایی که ایرانیان دارند به نیروی ویرانگری تبدیل خواهند شد.
ایران دارای موشک های پیشرفته ای است که می تواند در برابر امید امریکا به همکاری کشورهای خلیج فارس در حمله ی نظامی به ایران نقش بازدارنده ی بزرگی را بازی کنند. چرا که همه ی کشورهای عرب و تمام خاک اسراییل در برد موشک های شهاب-3 و شهاب-4 قرار دارند. ایران همچنین با دریافت نخستین ضربه ی نظامی می تواند تنگه ی هرمز را ببندد و ضربات ویرانگری را بر اسراییل وارد کند. از طرفی ایران با کمک به نیروهای مخالف اشغال در عراق و تقویت نیروهای اسلامی امریکاستیز در نقاط گوناگون جهان اسلام قادر است هزینه ی هرگونه اقدام نظامی امریکا را تا چند برابر تصور کارشناسان این کشور افزایش دهد.
صادرات نفت از منطقه به کلی قطع شده و در نتیجه قیمت جهانی نفت تا 150 دلار افزایش می یابد. اگر فقط در نظر داشته باشیم که بسیاری از کشورها توانایی خرید نفت 100 دلاری را هم ندارند، به راحتی می توان پیش بینی کرد که چه چیزی در انتظار اقتصاد آنهاست: فروپاشی کامل.