آفتابنیوز : به گزارش روزنامه «بهار»، فارغ از تعداد و کمیت مهاجران که عاملی مهم در برنامه ریزیهای جوامع به شمار میرود، نکتهای که در سیاستگذاریهای کلان کشورهای در حال توسعه، مانند ایران، اهمیت بسیاری دارد، ارزیابی مهارت، دانش و جایگاه علمی و اجتماعی مهاجران و توجه به شاخصهای کیفی سرمایه انسانی از دست رفته است. هرچه این شاخصهای کیفی وزن بیشتری به خود بگیرند، احتمال اینکه فرد خارج شده از چرخه رشد و توسعه کشور، فردی نخبه باشد افزایش مییابد. مهاجرت نخبگان آسیبهای فراوانی به کشور وارد میکند و علاوه بر ایجاد خلا و فقدان نیروی متخصص و ماهر و اخلال در نظام شایسته سالاری در مدیریت کشور، زمینه بهره برداری و خوشهچینی کشورهای میزبان را از ماحصل آموزش و تعلیم این نخبگان فراهم میکند.
شاید نیاز به توضیح نباشد که آسیب و خُسران ناشی از مهاجرت نخبگان پزشکی بسیار بیشتر از سایر حرف و تخصصها باشد، چراکه نظام آموزشی کشور از نظر هزینه و کیفیت، برایتربیت و تعلیم پزشکان سرمایهگذاری بسیاری نموده است. به عنوان نمونه، براساس آمارهای وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی در سال ۱۳۹۲، هزینه دوره ۶ تا ۷ ساله آموزش دانشجویان پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی به ازای هر سال ۱۵ میلیون تومان بوده و هزینهای که دوره آموزشی ۴ ساله متخصصان بر دوش دولت میگذارد سالانه ۲۳ میلیون تومان اعلام شده است. با در نظر گرفتن و اعمال شاخص تورم از سال ۹۲ تا ۹۵ هزینه آموزش کنونی دورههای عمومی حدود ۲۱ میلیون تومان در سال و هزینه دوره تخصصی نزدیک به ۳۲ میلیون تومان به ازای هر سال خواهد بود، با علم به اینکه به طور قطع فاکتورهای دیگری علاوه بر تورم سالانه در هزینه تمام شده آموزش دانشجویان پزشکی تاثیرگذار هستند.
از سوی دیگر، دانشجویان ورودی به رشتههای پزشکی همگی از بین برترینهای آزمون سراسری بوده و دارای استعداد و هوش بالایی هستند و خوشبختانه آموزش پزشکی کشور نیز از استانداردهای لازم برای پرورش و شکوفایی این استعدادها برخوردار است و در مجموع، آموزش پزشکی از نظر طول مدت، کیفیت و نحوه آموزش قابل قیاس با هیچ رشته دیگر دانشگاهی نیست بهطوری که براساس مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ آموزش عالی وزارت بهداشت به عنوان الگوی آموزش عالی کشور معرفی شده است.
علاوه بر اینها، باتوجه به کمبودها و مشکلات موجود در حوزه ارائه خدمات بهداشتی و درمانی، عدم بهره گیری مناسب از فارغ التحصیلان جامعه پزشکی و خروج آنان از کشور تاثیر مستقیمی بر کیفیت و کمیت ارائه خدمات سلامت به مردم خواهد داشت.
رویکرد متناقض مسئولان
مشکلات مزمن و شرایط پیچیده نظام سلامت کشور به گونهای است که همواره نارضایتی و انتقـادات فراوانی از سوی اغلب خدمــت گــیرندگان (مردم) و حــتی خدمتدهندگان (جامعه پزشکی و درمانی) به دنبال دارد و سردرگمیها و اجرای طرحهای مقطعی و ناکارآمد در نهایت زمینهساز بروز بیاعتمادی، مواجهه و تنش در رابطه پزشک و بیمار شده است. انباشت مطالبات مردم در حوزه سلامت، کادر درمانی بهویژه پزشکان را در کانون انتقادات قرار داده و بار فشار روحی و روانی وارده از این نارضایتیها به پزشکان که در خط مقدم ارائه خدمات هستند، باعث شده کاسه صبر برخی از آنان به سر آمده و عطای اشتغال در مراکز درمانی کشور را به لقایش ببخشند و سختیها و مرارتهای مهاجرت را به جان خریده وترک وطن کنند.
سختی هایی که علاوه بر فرآیند مهاجرت که شاملِ حال هر مهاجری میشود، ظاهراً برای پزشکان دوچندان است آنچنان که به گفته مسئولان وزارت بهداشت، سدی درراه مهاجرت پزشکان نسبت به سایر رشتهها و تخصصهاست. این موضوع در جلسه تیرماه کمیسیون نخبگان و آیندهنگاری علم و نوآوری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شده است. در گزارش خبرگزاری مهر از جلسه چهل و ششم این کمیسیون آمده: معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، پس از ارائه آمار مهاجرت پزشکان کشور به خارج، عنوان کرده که بهدلیل تفاوت در نظام آموزش پزشکی کشورها و جذب نشدن آسان پزشکان نسبت به سایر تحصیلکردگان، عموماً مهاجرت نخبگان پزشکی نسبت به نخبگان غیر پزشکی کمتر بوده است.
در ادامه این گزارش با اشاره به اقدامات انجام شده توسط وزارت بهداشت به منظور کاهش مهاجرت پزشکان، دو برنامه «پزشک پژوهشگر» و «تأسیس موسسه توسعه تحقیقات علوم پزشکی (NIMAD)» جزء اهم این اقدامات عنوان شده اند. اما به نظر میرسد این راهکارها و اقدامات کافی نبودهاند و روند مهاجرت پزشکان از کشور با وجود مشکلات و موانعی که نسبت به سایر رشتهها دارد، شتاب زیادی به خود گرفته تا جایی که سازمان صنفی پزشکان نسبت به پیامدهای افزایش مهاجرت پزشکان هشدار داده است.
علیرضا زالی، رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران با ابراز نگرانی از وضعیت خروج پزشکان از کشور، آماری را در این خصوص اعلام کرده و از مسئولان خواسته تا برای حل این معضل راه چارهای بیابند چراکه به اعتقاد وی، اختفای این اطلاعات و آمار به ضرر نظام سلامت و مصالح عمومی کشور خواهد بود. آمار اعلامی از سوی زالی، بر پایه تعداد گواهی عدم سوء پیشینه لاتین صادر شده برای اعضای سازمان نظام پزشکی ایران حاصل شده است. این گواهی بنابه درخواست متقاضیانی که قصد ادامه تحصیل یا اشتغال در خارج از کشور دارند صادر میشود.
طبق این آمار، تا پیش از سال ۱۳۹۲ به طور میانگین یک گواهی در هفته برای اعضای جامعه پزشکی صادر میشده در حالی که در سال ۱۳۹۴ در هر هفته بیش از ۴۱ گواهی از سوی این سازمان برای متقاضیان صادر شده که جهش ناگهانی و بزرگی به شمار میرود. البته صدور گواهی عدم سوءپیشینه لاتین لزوماً به معنای خروج قطعی فرد متقاضی و مهاجرت وی نیست. چه بسا افرادی از اعضای سازمان نظام پزشکی سالها پیش، کشور راترک کردهاند و حتی تابعیت کشور مقصد را هم اخذ کردهاند اما بنا به دلایل مختلف از جمله وضع قوانین و دستورالعملهای جدید در ارتقای علمی و شغلی کشور مقصد، تقاضای صدور گواهی عدم سوء پیشینه را داشتهاند.
به هر صورت، فارغ از لزوم انجام یک پژوهش دقیق و علمی در خصوص میزان مهاجرت اعضای جامعه پزشکی از کشور، آماری که بر اساس همین استدلال رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران ارائه شده قابل توجه بوده و روند رو به رشد و شیب تند افزایش مهاجرت نخبگان پزشکی در آن کاملا مشهود است.
علیرضا زالی، عدم اسقرار نظام ارجاع و طرح پزشک خانواده، مشکل اشتغال و معیشت بهویژه برای پزشکان جوان، رفتار نامناسب با جامعه پزشکی در سالهای اخیر و مطالبات انباشته شد پزشکان از بیمهها و مراکز درمانی را مهمترین عوامل محرک و زمینه ساز این رشد مهاجرت پزشکان معرفی و تاکید کرده که اغلب این مهاجران را پزشکان جوان تشکیل میدهند.
گفتوگو با چند مهاجر عضو جامعه پزشکی
اینجانب، نگارنده این گزارش، به واسطه اشتغال در سازمان نظام پزشکی، ضمن تایید عینی و گواهی کارمندان این سازمان مبنی بر افزایش مراجعات برای دریافت گواهی عدم سوءپیشینه لاتین و در نبود آمار و پژوهش قابل استناد در این حوزه، تلاش کردم با چند تن از اعضای جامعه پزشکی که برای دریافت گواهی عدم سوءپیشینه لاتین به این سازمان مراجعه کردهاند گفتگویی داشته باشم. در مدت فقط دو روز توانستم با ۹ نفر از این افراد گفتگو کنم و این میزان مراجعه، علاوه بر افرادی است که حاضر به گفتگو نبودند. از همین روی میتوان گفت روزانه بین ۵ تا ۱۰ نفر برای دریافت این گواهی به سازمان نظام پزشکی ایران مراجعه میکنند.
نتایج تفکیک و تحلیل محتوای گفتگوهای حاصله، بدین شرح است:
هیچیک از مصاحبه شوندگان تمایلی به معرفی خود نداشتند. همه آنان به قصد تکمیل فرآیند مهاجرت اقدام به دریافت گواهی عدم سوءپیشنه لاتین از سازمان نظام پزشکی ایران نمودهاند و روند مهاجرت خود را از یک تا چهار سال پیش آغاز کرده اند. بهجز یک نفر از آنان، همگی بین ۲۶ تا ۴۰ سال سن داشتند. ۵ نفر مجرد بودند و همسر ۴ نفر متاهل دیگر نیز، عضو جامعه پزشکی ایران و درحال مهاجرت از کشور بودند. ۲ نفر از مصاحبهشوندگان فارغالتحصیل مقطع تخصص در کشور بودند و مابقی فارغالتحصیل رشتههای پزشکی و دندانپزشکی عمومی. هیچیک از این افراد فارغالتحصیل دکترای داروسازی نبودند. ۸ نفر از این افراد برای ادامه تحصیل و اخذ اقامت کشوری دیگر، مهاجرت را برگزیده بودند و تنها یکی از اعضای متخصص که عضو باسابقه هیات علمی یکی از دانشگاههای مطرح علوم پزشکی بود، برای اقامت دائم و بدون برگشت، ایران را ترک میکرد. تقریباً تمامی مصاحبه شوندگان با رد ادعای رئیس کل سازمان نظام پزشکی مبنی بر تاثیر و نقش مهم بیکاری و اشتغال نامناسب در مهاجرت پزشکان، اعلام کردند که دارای شغل درمانی در درمانگاه یا مطب شخصی بودند و از درآمد و رفاه خود رضایت نسبی داشتند.
دغدغههای اجتماعی، مشکلات و تضادهای فرهنگی، بیثباتی در زمینه قانونگذاری و نظارت بر حوزه سلامت، استرس و فشار کاری بالا، ساعات کاری زیاد، رقابت روزافزون برخی از همکاران صنف پزشکی برای کسب درآمد از روشهای غیر حرفهای و خلاف سوگندنامه پزشکی، استقبال مردم از متخصصان معروف و مطرح و تخصصگرایی مفرط در بین پزشکان، نابرابری اجتماعی و بی عدالتی شغلی در کشور، عدم حمایت کافی سازمان نظام پزشکی از جامعه پزشکی و انفعال این سازمان در حوزه سلامت، فقدان زمینه و ساختارهای لازم برای ارائه خدمات درمانی بهصورت استاندارد بهطوری که رضایت توامان بیمار و پزشک را به دنبال داشته باشد، افزایش نسبی تنش بین مردم و جامعه پزشکی و تزریق بی اعتمادی نسبت به پزشکان از سوی رسانهها و بهویژه نگرانی از آینده خود و خانواده در زمینههای تحصیلی، اشتغال، سلامت و محیط زیست، از جمله مهمترین دلایل مشترک این افراد برای اقدام به مهاجرت عنوان شد.
هر ۹ مصاحبه شونده، تصمیم به مهاجرت را بسیار سخت و فرآیند اجرای آن را طاقت فرسا اعلام و از آن به عنوان آخرین راهکار خود برای رسیدن به آرامش فکری و شغلی یاد کردند و آرزو میکردند که شرایط به گونهای بود که مجبور بهترک وطن نمیشدند. مهمترین چالش هایی که این افراد پیش روی خود میدیدند، یادگیری زبان محاورهای کشور مقصد پس از اشتغال، برای ارتباط با بیماران بود. به اعتقاد آنان و بر اساس تحقیقات و اطلاعاتی که کسب کرده بودند، در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا، پزشکان ایرانی قابل اعتماد و مورد توجه بیماران هستند و با دانش بالایی که دارند به راحتی آزمونهای ارزشیابی لازم را با موفقیت پشت سر میگذرانند و این آزمونها را سد بزرگی در برابر مهاجرت نمیدانستند.
آنها تاکید داشتند ادامه تحصیل در ایران با وجود روش غلط ارزیابی علمی (آزمون دستیاری) و نابرابری هایی که در انتخاب دستیاران وجود دارد (از جمله انواع سهمیهبندیها) ، بسیار راحتتر از کشورهای توسعه یافته است، با این حال تحصیل در کشوری دیگر را انتخاب کرده بودند چراکه آنان، علاوه بر رفاهی که در دوره دستیاری در خارج از کشور از آن بهره مند خواهند شد، به دنبال کاهش دغدغههای ذهنی و فشار کاری و ایجاد رابطه توام با احترام و کرامت بین خود و بیمار بودند. چیزی که دستیابی به آن را در کشورمان بسیار دور از دسترس عنوان کردند. لااقل در آیندهای نزدیک.