آفتابنیوز : محمدعلی ابطحی در ادامه، در روزنامه «اعتماد» نوشته است: این خبر اگر برای هر کشوری اتفاق میافتاد، خبر مهم آن کشور بود. در ایران با توجه به مظلومیت موسیقی خبری مهمتر از اخبار مهم سایر نقاط دنیا باید تلقی شود. اینکه یک موسیقیدان هنرمند پرآوازه ساکن در همین مرز و بوم میتواند در مجموعه بهترینهای موسیقی جهان قرار بگیرد مایه افتخار مضاعف است.
به این نکته دقت کنید که این هنرمند در داخل ایران بوده است؛ رشدش را در بعد انقلاب انجام داده است؛ در شرایط ویژه ایران در مورد موسیقی. انکارناپذیر است که موسیقی در طول ۴۰ سال گذشته مورد تشویق قرار نمیگرفته. امکانات کافی در اختیار موسیقی قرار نداشته است. یک موزیسین که نمیتواند آخرین امکانات جهانی در این حوزه را دست و پا کند. در بیشتر نقاط دنیا استودیوهای مجهز با آلات و ابزار جدید که البته گرانقیمت هم هست توسط دولت و حکومت آماده میشود تا موسیقیدانان بتوانند پیشرفت اندکی داشته باشند. ابزار نو و همراهی با پیشرفت تکنولوژی کارآموزی را خیلی جلو میاندازد. دهها وسیله تشویقی برای هنرجویان فراهم میکنند تا با حضور آنان هنرمندان بزرگشان بتوانند موسیقی را به دیگران آموزش دهند.
در ایران در مورد موسیقی کسی سعی در پنهان کردن ندارد که سیاست کلی مدیران و کارگزاران حداقل عدم تشویق و ترویج موسیقی بوده است. در عمل که خیلی فراتر از این رفتهاند. یکی اعلام میکند شهر و استان ما موسیقی ممنوع است. دلیلش را هم به پای مقدسات و شرع و دین میاندازند. چند استان دیگر هم در این مسابقه وارد میشوند. از نظر روحی و معنوی اصل اینکه کل موسیقی را در برابر مقدسات دینی قرار دهند هم برای دین و هم برای مردم و هم برای موسیقی آسیبزا است. بیشتر جوانان و علاقهمندان به موسیقی در کشور که بیتردید ساعتهای فراوانی را به شنیدن موسیقی میگذرانند و دل و روح خود را با آن جلا میدهند، اگر به آنها القا شود که با شنیدن این موسیقیهای حلال در برابر دین و مقدسات قرار گرفتهاند، نمیتوانند نسبت به دین دلگیر نشوند. برای مردم هم این تقابل بد است چون نمیتوانند بفهمند این آوازهایی را که دلیل بر حرمت آن نیست، چرا نباید بشنوند؛ و دچار خمودگی روح میشوند.
یکی از جدیترین دلایل بدبینی به دین و دوری از اعتقادات دینی در جامعه ما این انتسابهای بیجا به ساحت دین است. دولت در مقام رسمی و حکومتی پاسدار هنر باید باشد. این یک وظیفه حکومتی است. نمیتواند در این حوزهها غیر از نظر مقام معظم رهبری، به نظرات افراد و شخصیتهای دینی و سیاسی دیگر توجه کند و موسیقی یکی از این هنرهاست که باید حاکمیت پاسدار آن باشد. همچنان که مسئولان و صاحبان مکتب یا هر مقام دینی، نمیتوانند سلیقه خود را برای سیاستگذاری در موسیقی اجرایی کنند. شاید کسی به هر دلیل، نمیخواهد یا دوست نداشته باشد موسیقی گوش کند یا کسی اصلاً موسیقی را نمیشناسد و لذت بردن از موسیقی را تجربه نکرده باشد. این فرد میتواند موسیقی گوش ندهد اما نمیتواند مردم یک کشور را با تاریخ پر فرهنگی که دارد از موسیقی جدا کند.
متاسفانه با وجود همه این نبایدها، از ابتدای انقلاب تاکنون حوزه موسیقی دچار التهابات زیادی شده است. فشارهای فراوانی روی آنان بوده است. تحقیرهای زیادی شدهاند. تحقیر اینکه صدای موسیقی قابل شنیدن باشد اما آلات آن غیرقابل پخش از رسانه ملی باشد، تحقیر کمی نیست. وقتی از دل همین محدودیتها کیهان کلهر یکی از کسانی است که به قله موسیقی جهان میرسد، یعنی یک معجزه تمامعیار و کلهر و بزرگان موسیقی در این شرایط یعنی افتخارهای تمامعیار.
بزرگان هنری سرمایههای گرانقیمت هر کشوری هستند. بیمهری نسبت به شجریان و آواز بینظیر او که صدایش به عنوان اثر جهانی ثبت شده است یا در حاشیه قرار دادن این موفقیت بزرگ کلهر، یا کملطفیهای دیگر نسبت به موسیقی نشانه خوبی برای بخش فرهنگی و هنر کشور نیست. این کارها نه شجریان را کمرنگ میکند و نه قدر کیهان کلهر را پایین میآورد. این رفتارها به آبروی کشور آسیب وارد میکند. نسلی که همزمان با شجریان و کلهر در این کشور نفس میکشد، از این همدورهای بسیار احساس غرور میکند. به عنوان یک ایرانی به گروه موسیقی به همراهی آقای کلهر که بهترین موسیقی جهان را خلق کردهاند، تبریک میگویم و برای سربلندی هنر در سرزمینی که به هنر اعتبار بخشیده بود، آرزوهای خوب دارم.