آفتابنیوز : کوشان مهران و عباس محمدی- خبرهای آزاردهندهای که در زمستانها دربارهی صید بیرویهی پرندگان مهاجر در پارهای نقاط ایران مانند فریدونکنار به گوش می رسد، در کنار اطواری که بعضیها در مقایسهی وضع محیط زیست ایران با کشورهای غربی میآیند، شاید این تصور را به وجود آورد که فقط ما در برابر حیات وحش خشن هستیم! اما بد نیست که فقط به یک گوشه از همهکُشی (قتلعام)های انجامشده به دست غربیان اشاره کنیم تا مشخص شود کههمنوعان ما در غرب ید طولایی در منقرض ساختن گونهها داشتهاند. هدف از این یادداشت، اشاره به این نکته است که تا مردم سختکوشانه در پی حفظ میراثهای طبیعی (و فرهنگی) نباشند، در این زمینه هم مانند دیگر زمینههای اجتماعی، قدرتهای حاکم بهسادگی زیر بار تعهد و مسوولیت نمیروند.
آیا به عکسهای قدیمی و فیلمهای مربوط به اواخر سدهی نوزدهم و اوایل سدهی بیستم توجه کرده اید؟ شاید به نظر رسد که کلاههای پهن و رنگارنگ بانوان کشورهای غربیِ آن دوران تنها یک مد پرخرج و زودگذر بوده است. اما، وارد کردن سالانهی هزاران پوست «پرندهی بهشتی» از گینهی نو، و صدها هزار پوست پرنده از جزایر دریای کاراییب و برزیل و هند شرقی نشاندهندهی هزینهی هولناکی است که گونههایی از پرندگان برای ارضای حس زیباییدوستی و تنوعطلبی بانوان غربی پرداخته اند.
در طول تاریخ، در بسیاری از سرزمینها از پر برای آرایش و زیبایی استفاده شده که برای مثال میتوان از شنلهای پرطمطراق ساختهشده از پرِ گونههای خاص از پرندگان هاوایی که ویژهی ردههای برتر قبیله بوده یاد کرد. در دنیای مد اروپای غربی، از گذشتههای دور از پر شترمرغ و حواصیل برای آراستن کلاه شوالیههای جنگاور و بانوانِ فریبنده استفاده میکردهاند و با گسترش ناوگانهای اقیانوسپیما و بازرگانی فرامرزی، بهتدریج پرِ پرندگان رنگینی مانند انواع طوطی نیز وارد زندگی طبقه اشرافی شد. تبِ مد باعث افزایش تقاضا برای پر جهت آرایش کلاه شد که در نهایت بازاری بزرگ و خونریز را پدید آورد.
امروزه، برای بازدیدکنندگانِ زیستگاههای اروپا و آمریکا، دیدن گلههای بزرگ حواصیل، اگرت، منقارقاشقیِ گلگون، و فلامینگو هایی که چندان هراسی از آدمی ندارند امری عادی به نظر میآید. اما چند دهه پیش، وسوسهی فروش یک اونس پر صورتیرنگ پرندهی منقارقاشقی و یا پرهای زیبای اگرتهای برفی نر در فصل جفتگیری به بهای بیست دلار، باعث شده بود کههرسال تا پنج میلیون قطعه از این گونهها صید و کشتار شوند که درنتیجه حدود 95 درصد از جمعیت این پرندگان در زیستگاههای فلوریدا از میان رفت. شکارگران حرفهای اگرت، با تفنگهای خفیف وارد کلونیهای زادآوری این پرنده میشدند و دست به کشتار پرندگان میزدند. پرندگانی هم که جان به در میبردند، به محل برنمیگشتند و جوجههایشان دستهدسته میمردند و منظرهای هولناک پدید میآمد.
اما تجربههای تلخ از دست رفتن گلههای انبوه کبوتران مهاجر در کنار تخریب هرچه بیشتر عرصههای طبیعی باعث شد تا فعالانی همچون خانم Adeline Knapp کوششهای خود را از سال 1889 برای ممنوعیت کشتار پرندگان جهت فروش پرهای زینتی با انتشار پیوستهی مقاله، و فشار بر مقامهای دولتی شروع نمایند. در سال 1901 قانونگذاران فلوریدا به دلیل فشارهای اتحادیهی پرندهشناسان آمریکا و انجمن ملی آدوبون (National Audubon Society) نخستین قانون حمایت از پرندگان مهاجرِ غیرقابل شکار همچون اردکها را به تصویب رساندند. در سال 1903 تئودور روزولت رئیسجمهور علاقهمند به پاسداشت اندوختگاههای طبیعی، فرمان ایجاد زیستگاه حفاظتشدهی جزیرهی پلیکان را برای پیشگیری از نابودی حتمی پرندگان آن صادر نمود. پس از قانونی شدن حفاظت، زمان عمل نمودن و اجرایی شدن قانون فرارسید.
Paul Kroegel فرزند یک مهاجر آلمانی بود که سالها در حوالی جزیرهی پلیکان به صید صدف مشغول بود و حتی پیش از آن که حفاظت از زیستگاه پرندگان برای قانونگذاران اهمیت یابد، با تفنگ شاتگان خویش داوطلبانه از پرندگان در برابر شکارچیان حرفهای و گوشتفروشان محافظت میکرد. پس از اعلام جزیرهی پلیکان بهعنوان منطقهی حفاظتشده، به دلیل تخصیص نیافتن بودجه برای پرداخت حقوق، کروگل همچنان تا مدتها داوطلبانه و تنها با دریافت پولی ناچیز از انجمن ملی آدوبون به مراقبت از پرندگان مشغول بود. اما منع شکار در اینجا، همچون بسیاری از دیگر کشورها منافع افرادی را به خطر می افکند؛ کشته شدن دو قرقبان جزیرهی پلیکان در سالهای نخست، بهایی بود که کوشندگان بقای پرندگان پرداختند.
در سال 1885، Guy Bradley پانزده ساله به همراه برادر بزرگ خود، راهنمایی یک شکارگر حرفهایِ فرانسوی را که در جستجوی پَر بود، از جنوب فلوریدا تا جزایر کیوست به عهده گرفتند. دستاورد این سفر 1397 قطعه پرنده دارای پرهای گرانبها بود. پس از پایهگذاری زیستگاه جزیرهی پلیکان، به دلیل آشنایی کامل بردلی با زیستگاه، او بهعنوان قرقبان استخدام شد و همین اِشراف باعث برخورد جدی با شکاردزدان محلی که هرگونه محدودیت را مانعی جدی برای خود میدانستند گردید. پس از برخورد با دو جوان شکار دزد و تهدید پدر متخلفان مبنی بر کشتن بردلی، چند روز بعد پیکر او در منطقه کشف شد و بازجوییها نشان داد که خانوادهی فرد متخلف در قتل عمد این محیطبان دست داشته است.
کمکم با دیدن موفقیت در حفاظت از گونههای ساکن در جزیرهی پلیکان، و با تشویق روزولت، زیستگاههای دیگری برای ایجاد مکانی امن جهت زادآوری این گونهها در جنوب شرقی ایالات متحده مورد حفاظت قرار گرفت. اما در کنار دولت فدرال، افراد علاقهمند نیز توانستند نقشی مهم در کمک به بقای این گونهها در زیستگاههای طبیعی ایفا نمایند.
در میان گونههای مورد علاقه در تجارتِ پَر، گونهی اِگرِت برفی به دلیل دارا بودن پرهایی بس زیبا که در فصل جفتیابی بر بدن نرها می روید، بسیار مورد توجه شکارچیان بود. Edward Avery Mc Ilhenny وارث شرکت سس تاباسکو و مالک جزیره Avery در ساحل لوئیزیانا (کرانههای شمالی خلیج مکزیک) پس از دیدن کاهش شدید جمعیت اگرتهای برفی، در سال 1896 تصمیمی سرنوشتساز گرفت. او پس از مدتها جستجو در ساحل و زندهگیری تعدادی اگرت برفی، آنها را در قفسهای پروازی بزرگی که در بخشی از جنگلهای تالابی جزیره ایجاد نموده بود رها ساخت. اگرتها با آن شرایط اخت شدند و ادوارد آنها را در پاییز و بههنگام شروع مهاجرت به سوی جنوب، در طبیعت رها کرد. خوشبختانه با فرا رسیدن بهار، آن اگرتها که آن جزیره را امن یافته بودند، همراه با همنوعان جدیدی برای زادآوری به جزیره آمدند و هزاران قطعه اگرت برفی همراه با دیگر گونهها از این زیستگاه خصوصی بهره جستند؛ اکنون نیز شرکت تاباسکو مهمترین حامی این نخستین زیستگاه حفاظتشده توسط بخش خصوصی است.
در سال 1889، Emily Williamson بههمراهی شماری از دیگر زنان، گروهی را برای اعتراض به کاربرد پَر در تولید کلاه و پوشاک تشکیل داد و در واقع سنگ بنای انجمن سلطنتی حفاظت از پرندگان (RSPB) را گذاشت. این انجمن، برای اجرایی کردن هدفهای خود، اعضای گروه را موظف کرد کههیچگاه از فراوردههای بهدست آمده از پرندگان وحشی برای آرایش استفاده نکنند و تنها پر شترمرغ را که پرورش داده میشد به عنوان زینت کلاه به کار برند.
همانگونه که به دست آوردن حق رای برای بانوان بریتانیایی زمانبَر بود، بحث و جدل در خصوص ممنوعیت بهکارگیری پر و پوست پرندگان در صنعت مد نیز تا مدتها در کش و قوس بود. اما پس از تصویب قانون منع خرید و فروش پرهای زینتی توسط پارلمان بریتانیا، در کنار دگرگون شدن تدریجی دیدگاهها به دلیل تغییر جهانی مد و از دست رفتن بازار مصرف، از فشار نابودکننده بر گونههایی همچون اگرت برفی و پرندگان بهشتی کاسته شد.
فقط تجارت پر نبوده که سبب کشتار یا انقراض بیرحمانه پرندگان شده است؛ ادوارد ویلسون در فصل «زندگی و مرگ گونه» از کتاب تنوع حیات به پرندگانی مانند سسک بکمن، سسک کیرتلند، و دارکوب کلاهقرمز (از پرندگان آمریکای شمالی) و طوطی برزیلی ماکاو اسپیکس اشاره میکند که به علت تخریب زیستگاه منقرض شده یا در شُرف انقراض اند. همچنین در فصل «تنوع زیستی در خطر» از جغد خالدار گفته که هر جفت آن به 3 تا 8 کیلومترمربع جنگل قدیمی تر از 250 سال نیاز دارد، اما نسل آن به خاطر چوببری در جنگلهای زیستگاهی آن در ایالت های اورگن و واشنگتن، در حال انقراض است.
با توجه به نکتههایی که گفته شد، روشن است که تصویب مقرراتی مانند قانون سال 1921 در بریتانیا که هرگونه صید تجاری پرندگان برای پر و واردات پر را ممنوع ساخت، نه با یک تصمیم گیری یک شبه بلکه درپی دو دهه کوشش و پیگیری مردمی برای قانع ساختن قانونگذاران و حذف احساس نیاز مصرف کنندگان بوده است؛ در ایران هم لازم است که کنشگران محیط زیست، پیگیرانه بکوشند تا به اثرگذاری مطلوب بر قانونگذاران و مجموعهی حاکمیت و همچنین بر فضای عمومی جامعه دست یابند.