اما تلاش عدهاي براي شباهتسازي وضعيت آقاي روحاني با بنيصدر نميتواند
قياس چندان درستي باشد. دو تفاوت اساسي بين وضعيت آقاي روحاني و بنيصدر
وجود دارد. نخستين و مهمترين آنها اين است كه اكثريت قريب به اتفاق مجلس
اول در سال ٦٠ با توجه به حوادث و رويدادهاي آن زمان مخالف بنيصدر بودند.
در حالي كه فكرنمي كنم مجلس دهم حتي اگر كار بالا بگيرد و مجلس ايشان را
استيضاح كند شايد تعدادي از اصولگرايان راي به بركناري او بدهند و معتقدم
جدا از فراكسيون اميد بسياري از اصولگرايان ميانه رو در فراكسيون مستقلين
از آقاي روحاني حمايت خواهند كرد.
نكته دوم اينكه در سال٦٠ بنيصدر پايگاه مردمياش را كاملا از دست ميدهد
در حالي كه آقاي روحاني يك ماه قبل ٢٤ ميليون راي آورد و كسر قابل توجهي از
اين ٢٤ ميليون همچنان از او حمايت ميكنند يا دست كم دليلي نميبينند كه
ايشان بركنار شود. لذا معتقدم اين قياس وارد نباشد. البته اميدوارم كار به
اينجا كشيده نشود و مسوولان اصولگرا طرفداران تندرو خودشان را بتوانند مهار
كنند.
علاوه بر اينها من فكر ميكنم بخشي از اين تشنجها به تشكيل كابينه جديد برميگردد. به هر حال با توجه به راي بالاي آقاي روحاني و با توجه به اينكه مجلس دهم به مقدار زيادي با آقاي روحاني همراه است تندروها ميخواهند كاري كنند ايشان نتواند گزينههايي كه خودش ميخواهد را وارد كابينه كند و باز هم ميخواهند همان داستانهاي نخنما شده فتنه را مطرح كنند تا آقاي روحاني مجبور شود در انتخاب گزينههاي دولت جديد به سمت نيروهاي مستقلتر و كارآمدتر و اصلاحطلبتر نرود و كابينه ايشان با معيارهاي اصولگرايان تندرو فاصله زيادي نداشته باشد.
منبع: روزنامه اعتماد
چون هرجا که معتدلین لیستی دادند مردم به آن ها اطمینان داشتند و عده ی زیادی از آن لیست را وارد مجلس کردند علاوه بر این برای ریاست جمهوری بعدی چهره های معتدل که مردم هم به آن ها توجه دارند زیاد هستند این اصولگراها هستند که با این وضع خودشان کسی را ندارند
برای همین تنها چاره ی خودشان را در توهین به رییس جمهور و ناامید کردن مردم از شرکت در انتخابات می بینند