آفتابنیوز : سرویس بین الملل- «مایکل جی مازار» تحلیلگر موسسه تحقیقات دفاعی و نظامی «رند» در مقاله تازه خود به ارزیابی این موضوع پرداخته که خط تبدیل شدن ایران به کره شمالی دیگری در صورت لغو برجام از سوی ترامپ وجود خواهد داشت.
به گزارش آفتابنیوز، او در نشریه «فورچون» مینویسد: اخبار اخیر در مورد کره شمالی و تسریع برنامه هستهای تهدید بروز جنگ در شبه جزیره کره را افزایش داده است که یکی از بحرانهای خطرناک بینالمللی در دهه ما محسوب میشود. تراژدی بزرگ این است که ۲۵ سال پیش ایالات متحده توافقنامهای را که هدفش محدودکردن برنامه هستهای کره شمالی بود امضا کرد. با این حال، تندروها در امریکا از شرایط توافق آن زمان ناراضی بودند و سبب شد تا توافقنامه با فروپاشی مواجه شود. توافقنامه لغو شد و اکنون امریکا با کرهشمالی مجهز به تسلیحات هستهای مواجه است. همه اینها درسهای مهمی برای چالش اساسی دیگر سیاست خارجی امریکا هستند تجربه امریکا در مواجهه با کره شمالی دلیلی قوی برای لزوم حفظ توافق هستهای با ایران است.
توافق هستهای با ایران یا برنامه جامع اقدام مشترک مورد انتقاد شدید ترامپ و طیف وسیعی از مشاوران امنیت ملی قرار داشته است. گزارشها نشان میدهند که ترامپ خواستار برهم زدم برجام است. ایده این است که یا باید برجام را برهم زد یا آنکه ایران را وادار به پذیرش شرایط تازه و توافقی بهتر برای امریکا سازد. اما پیشتر نیز این راه در مورد کرهشمالی طی شده و مشخص شد که چقدر خطرناک است که یک توافق ناکامل اما مفید برای برنامه هستهای را بر هم زد.
این سایت با اشاره به تجربه توافق هستهای امریکا و کرهشمالی در دهه ۹۰ میلادی مینویسد: ایالات متحده با کره شمالی در دهه ۹ میلادی وارد مذاکره شد و چارچوب توافقنامهای در اکتبر ۱۹۹۴ میلادی میان طرفین فراهم شد. کره شمالی فعالیت یکی از راکتورهای اتمی خود را متوقف کرد و و مراحل ساخت دو تاسیسات هستهای را متوقف کرد و ذخایر هستهای و مواد مرتبط با آن را به حالت تعلیق درآورد و به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه نظارت بر تاسیسات و تجهیزاتاش را داد. در عوض وعده داده شد که نفت و منابع انرژی به آن کشور داده شود و امریکا سیاست تهاجمیای در قبال کره شمالی اتخاذ نکند و چشمانداز روابط دیپلماتیک کامل با آن کشور در دستور کار قرار داده شود.
گزارشهای آژانس نشان میداد که توافق ایجاد شده برنامه هستهای کره شمالی را مهار کرده و بدون آن توافق کره میتوانست صدها کیلوگرم پلوتونیوم تولید کند و دهها بمب بیشتر داشته باشد. دولت جورج دابلیو بوش به قدرت رسید و نسبت به توافق با کره شمالی و ماهیت آن ابراز تردید کرد. در سال ۲۰۰۲ میلادی توافق ایجاد شده از هم فروپاشید و هیچ برنامه جایگزینی برای آن ارائه نشد و تنها رویکرد خصمانهای بود که دولت بوش در قبال کره شمالی در پیش گرفته شد. پیونگ یانگ بلافاصله پاسخ داد و راکتور خود را از حالت تعلیق خارج کرد، بازرسان آژانس را اخراج کرد، هشت هزار میله سوخت هستهای را به کار انداخت و از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای خارج شد. در سال ۱۹۹۴ میلادی تخمینها نشان میداد که کرهشمالی احتمالا یک یا دو بمب پلوتونیومی دارد امروز اما برآوردها نشان میدهد که تعداد بمبهای کره شمالی ۱۳ تا ۳۰ بمب هستند و حتی ممکن است به بیش از ۶۰ بمب نیز برسند. این یک درس روشن است: اگر شما برای پیامدها آماده نباشید برهم زدن یک توافق هستهای ناقص اما عملی میتواند فاجعه بار باشد. چیزی شبیه به این سناریو در انتظار امریکاست اگر آن کشور برجام با ایران را لغو کند. این می تواند کاری کند که ایران تحریک شود و از همکاری خودداری کند».
این نشریه میافزاید: «البته ممکن است ایران با اروپاییها کار کند و به برجام پایبند بماند و خطوط اصلی قرارداد را حفظ کند و به آن پایبند باشد. اما این احتمال وجود دارد تندروهای ایرانی که پیش از توافق هستهای مخالف آن بودند و از انعقاد آن ناراحت بودند تقاضای خود برای سرعت بخشیدن به برنامه هستهای را مطرح کنند. این موضوع میتواند سبب شود تا ایران برنامه هستهای خود را توسعه دهد».
تحلیلگر «رند» در ادامه می افزاید:« اگر توافق هستهای از هم فروپاشد سیستم های نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از بین خواهند رفت و بازرسیهای آژانس پایان خواهند یافت. در نتیجه، آگاهی از فرایند پیشرفت برنامه هستهای ایران کاهش مییابد. در آن زمان ایران میتواند امکانات سانتریفیوژی خود را گسترش دهد. ایران میتواند در دیگر زمینهها نیز مشکل ایجاد کند برای مثال همکاری برای مبارزه علیه داعش را کاهش دهد. امریکا تلاش میکند تا تحریمها علیه ایران را بازگرداند اما واقعیت آن است که در آن زمان خود واشنگتن منزوی میشود و چین و روسیه و اروپای عصبانی از امریکا با آن کشور همراه نمیشوند در نتیجه، بدترین سناریو پیش میآید: بازرسیهای آژانس از بین میروند و امکان تحریم دوباره ایران برای بازگرداندن آن کشور به میز مذاکره نیز وجود نخواهد داشت.
این تحلیلگر در پایان مینویسد: «یکی از اهداف دیپلماسی موثر جلوگیری از گزینههایی است که باعث جنگ میشوند. گاهی اوقات یک سازش ناقص بهترین راه برای جلوگیری از چنین معضلاتی است. دولت بوش این واقعیت را در قبال کره شمالی نادیده گرفت و امروز جهان با عواقب آن زندگی نمیکند. نگذاریم اشتباه تراژیک سال ۲۰۰۲ میلادی در قبال کرهشمالی این بار دوباره آن هم در قبال ایران تکرار شود».