آفتابنیوز : سرویس بینالملل- نشریه «فارینافیرز» در مقالهای تحلیلی مینویسد در سالهای آینده امریکا سه گزینه در رابطه با ایران دارد: تحریم،
براندازی و حفظ توازن منطقهای و اتخاذ موضعی آشتیجویانهتر.
به گزارش آفتابنیوز، این نشریه مینویسد: «گزینه سوم در میان نخبگان سیاسی امریکایی امروز غیرمحبوب است و به نظر میرسد آنان حوصله مشاهده تاثیر طولانیمدتتر آن در مقایسه با سایر گزینهها را ندارند. همچنین ترکیبی پیچیده از مخاطرات و مزایا را برای امریکا به همراه دارد».
این نشریه در ادامه اشاره میکند که واشنگتن میخواهد با یک سنگ دو پرنده را همزمان بزند هم با استفاده از ترس دولتهای سنی از هژمونی ایران ائتلاف مخالف تهران را تشکیل دهد و باعث ایجاد منافع مشترک میان اسرائیل و کشورهای عربی شود و هم به کاهش درگیری میان اسرائیل و فلسطین کمک کند. همه اینها در بهترین حالت در هالهای از ابهام و تردید قرار دارند برای مثال، مقامهای سعودی مشتاق رهبری یک ائتلاف سنی هستند با این حال، تحت رهبری شاهزاده محمد بن سلمان عربستان برنامه بلندپروازانهای را برای اصلاحات اقتصاد داخلی خود آغاز کرده که نیازمند تغییرات قابل توجهی در ساختار جامعه عربستان از جمله سیستم رفاهی است که با مقاومت شدید وهابیها مواجه میشود. علاوه بر آن عربستان هنوز درگیر جنگ در یمن است و قدرت ریاض در شمال شرق آن کشور و در مناطق نفتخیز آسیبپذیر است؛ جایی که اقلیت شیعه متمرکز شدهاند. همچنین، درگیری مداوم میان کشورهای عربی از جمله میان عربستان و قطر محدودیتهای ایجاد همبستگی میان اعراب علیه ایران را نشان میدهد. از سوی دیگر بعید است که یک نیروی بازدارنده بدون حضور ترکیه امکانپذیر باشد. ترکیه نیز اکنون حساسیت بیشتری نسبت به هماهنگی با ایران نسبت به مسئله کردها و جداییطلبان و همچنین وابستگی عمیق اقتصادی دو کشور دارد. ایران تقریبا یک پنجم از نیازهای نفت و گاز ترکیه را تامین میکند.
فارین افیرز مینویسد: درباره تحریمها نیز باید گفت که قبلا تحریم از حمایت گسترده بینالمللی برخوردار بود. اکنون چنان وضعیتی وجود ندارد و احتمال آن کم است که اروپاییها با امریکا دوباره برای تحریم ایران متحد شوند. یک درگیری منطقهای با ایران میتواند منجر به درگیریهای اتفاقی و ناخواسته بیشتری شود.
دومین گزینه برای امریکا تلاش مخفیانه برای براندازی نظام ایران است که این نشریه امکان آن را بسیار بعید میداند.
فارین افیرز مینویسد: «در مورد تحریک ناارامی قومیتی این یک اشتباه بزرگ خواهد بود. سرزمین ایران نه تحت تسلط امپریالیستی (مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق و اقمار آن) است و نه از طریق مرزهای مصنوعی تعیینشده توسط قدرتهای خارجی (مانند سوریه و عراق) ایجاد شده بلکه قومیتهای ساکن ایران سابقه هزاران سال تاریخ مشترک و اتصال و ارتباط با یکدیگر را داشتهاند. از سوی دیگر باید دانست که واقعیت آن است که در ذهنیت اکثر ایرانیان سابقه بدی از مداخله امریکا در امور ایران وجود دارد به خصوص در کودتیا ۲۸ مرداد».
این نشریه درباره گزینه سوم نیز مینویسد: کاهش تنش میان ایران و رقبای آن به نفع همگان است، ایران میتواند متعهد شود که مسئولیتپذیرتر شود با توجه به امکانات مناسب و آنکه زمان و بازه لازم و مناسب برای این امر تعیین شود. آنچه ایران برای ثبات نظاماش نیاز دارد رشد اقتصادی است. این اتفاق نخواهد افتاد مگر با دسترسی به تامین مالی عظیم بینالمللی که به شدت توسط امریکا محدود شده است. تغییر در روابط امریکا و ایران تنها در صورتی امکانپذیر است که دو طرف زمینههای مشترک و کانالهای مستقیم ارتباطگیری میان مقامهای ارشد سیاسی و نظامی را پیدا کنند. امریکا باید با ایران به عنوان یک قدرت منطقهای درباره مسائل امنیتی و ثبات منطقه پشت میز گفتوگو بنشیند.
ممکن است میان ایران و امریکا بیاعتمادی بیش از اندازهای وجود داشته باشد با این حال یک برنامه دیپلماتیک میتواند شامل یک نشست امنیتی منطقهای با حضور ایران، عربستان و ترکیه و با حمایت گروه ۱+۵ باشد. این راه راحتی نیست اما بهتر از سایر گزینههاست.