آفتابنیوز : 
با آنكه پيامبر(ص) همواره رعايت حال زنان را توصيه ميكرد و زدن ايشان را كار اشرار ميدانست. ] 52 [ صحابي بزرگ عمر بن خطاب پس از سالها مسلماني، هنگامي كه آن حضرت از همسران خود دلگير شده و از آنان كناره گرفته بود، نزد ايشان آمد و پس از آنكه حضرت را به ضرب و شتم زنان توصيه كرد، گفت: اي رسول خدا من جميله بنت ثابت را چنان سيلي زدم كه با صورت بر زمين افتاد، زيرا از من چيزي خواسته بود كه قادر به انجامش نبودم. ] 53 [ هنگامي كه عمر به خواستگاري عاتكه بنت زيد بن عمرو رفت، عاتكه با وي شرط كرد كه از رفتنش به مسجد ممانعت نكند و نيز او را كتك نزند و عمر با اكراه شرايط وي را پذيرفت. ] 54 [
عمر علاوه بر اينكه همسران خود را كتك ميزد، در وقت مقتضي ديگر زنان مسلمان را نيز با تازيانه ميزد. ] 55 [ هنگامي كه زنان در مرگ رقيه دختر پيامبر(ص) عزاداري ميكردند، عمر آنان را با شلاق تنبيه كرد. ] 56 [ او حتي پيش از نزول آيات حجاب بر حسب تعصب و غيرت شخصي خود زنان را به رعايت آن وادار ميكرد. روزي زنان قريش مشغول گفتگو با پيامبر(ص) بودند كه عمر اجازهي ورود خواست. زنان همگي حجاب گرفتند. ] 57 [ هنگامي كه عمر وارد شد، پيامبر(ص) را ديد كه لبخند بر لب دارد، علت را جويا شد، حضرت فرمود: به اين زنان كه با شنيدن صداي تو حجاب گرفتند، ميخندم، عمر خطاب به ايشان گفت: اي دشمنان خويشتن آيا از من حساب ميبريد و از رسول خدا خير؟ زنان گفتند: آخر تو خشنتر و تندخوتر از رسول خدايي. ] 58 [
زبير صحابي ديگر پيامبر(ص) نيز نسبت به زنان بسيار خشن و سختگير بود، اما ميكوشيد كه پيامبر(ص) از آن مطلع نگردد. ] 59 [ او زنان خود را كتك ميزد و گاه چوب بر سر ايشان ميشكست. ] 60 [
ابن عمر صحابي ديگر پيامبر(ص) نيز به گفتهي خود، از ترس آن حضرت و نزول وحي الهي نميتوانست چنان كه مايل بود با زنان خود رفتار كند. او پس از رحلت پيامبر(ص) به اين خشونت جاهلي اينگونه اقرار كرده است: «ما مردان در عصر پيامبر(ص) از بيم آنكه مبادا در مذمّتمان آيهاي نازل شود، مراقب حرف زدن و رفتار خويش با زنان بوديم ولي همين كه پيامبر(ص) درگذشت، دست و زبان به روي ايشان گشوديم». ] 61 [
گاه حتي خود زنان، مردان را به ديدهي برتر مينگريستند. هنگامي كه آيهي «النّبي اولي بَالموُمنين مِن اَنفُسِهِم و ازاوجُهُ اُمِّهاتُهُم» ] 62 [ نازل شد، زني خطاب به عايشه گفت: يا امه! و عايشه در پاسخ گفت: من مادر مردان شما هستم نه زنانتان. ] 63 [ بسياري از مردان كه متأثر از غيرت عصر جاهلي بودند، حتي در عصر پيامبر(ص) و با و جود تأكيدات فراوان وي مبني بر حضور زنان در مسجد و عدم ممانعت مردان از آن، نسبت به خروج زنان خود از منزل، حساسيت نشان ميدادند. عمر از رفتن همسر خود به مسجد، رضايت نداشت. اما تنها به خاطر دستور پيامبر(ص) او را از اين كار نهي نميكرد. ] 64 [ زبير نيز براي انصراف همسر خود از رفتن به مسجد، به حيلهاي متوسّل گرديد. شبي هنگام رفتن همسرش به مسجد، به گونهاي ناشناس راه را بر او گرفت و متعرّض وي گرديد زن كه از اين رفتار زشت كه به گمانش بيگانهاي با او انجام داده، بسيار متأثر شده بود با خود گفت كه زمانه عوض شده و مردم فاسد شدهاند و ديگر براي نماز عشا به مسجد نرفت. ] 65 [ بعدها چنان شد كه وقتي عبداللّه بن عمر حديث پيامبر(ص) «لاتمنعوا إماء اللّه أن يصلّين في المسجد» ] 66 [ را نقل ميكرد، پسر وي بيتوجه به فرمان رسول خدا(ص) گفت: اما من ايشان را از رفتن به مسجد باز ميدارم. ] 67 [ همچنين گويند كه چون ابن عمر به نقل از پيامبر(ص) گفت كه زنانتان را اجازه دهيد شب هنگام به مسجد بيايند، پسرش به اعتراض گفت: به خدا قسم اجازه نميدهيم به مسجد روند و آن را وسيلهي فريب و نيرنگ قرار دهند. ] 68 [
بدين ترتيب زنان از مهمترين تعليم و تعلّم - مسجد - به دور ماندند و از فرهنگ و معارف اسلامي محروم شدند. به زودي سنّت پيامبر(ص) در مورد حضور زنان در مسجد، با وجود تأكيدات مكرر آن حضرت چنان مغفول و متروك گرديد كه كسي باور نميكرد، زنان در عصر ايشان به مسجد ميرفتهاند. تا جايي كه مردي از انس بن مالك صحابي پيامبر(ص) ميپرسد: آيا زنان در نماز جماعت رسول خدا(ص) حاضر ميشدند؟ و انس پاسخ ميدهد: شگفتا ] از اين پرسش [ ! اگر زنان به مسجد نميرفتند چگونه پيامبر(ص) ميفرمود: بهترين صف زنان، صف آخر و بدترين صف آنان صف اول؛ و بهترين صف مردان صف اول و بدترين صف ايشان صف آخر است. ] 69 [
با توجه به اينكه پس از پيامبر(ص) عمده سياستگذار جامعه اسلامي، عمر بن خطاب بوده و سنّت وي - به همراه سيرهي ابوبكر - حتي پس از مرگش با عنوان «سنت شيخين» در كنار «كتاب خدا» و «سيره پيامبر(ص)» مطرح ميشده ] 70 [ و خلفاي بعدي موظّف به رعايت آن بودهاند، آگاهي از ديدگاه و عملكرد وي نسبت به زنان ضروري ميباشد.
زماني كه عمر به خلافت رسيد با اقتدار بيشتري به ايدههاي خود جامعه عمل پوشاند. ] 71 [ تأكيد بر روشن نمودن ديدگاه عمر نسبت به زنان با توجه به سيطره سياسي او بر جامعه پس از پيامر(ص) امري ضروري و معقول است و با تبيين آن ميتوان دانست كه زن در اين دوره از چه پايگاه اجتماعي برخوردار بوده و به تبع آن ميتوان حدس زد كه وضعيت علمي و فرهنگي او چگونه بوده است.
عمر ميگفت: «با زنان حديث عشق مگوييد تا دل ايشان تباه نشود، كه زنان همچون گوشتند بر صحرا افكنده، نگاه دارندهي ايشان خداي است.» ] 72 [ عمر زنان را به زشتي توصيف ميكرد و مردان را به زشت رفتاري با ايشان فرا ميخواند. او ميگفت: «زنان عوراتاند، يعني عيبهايند پس ايشان را زن بارداري كه به نزد عمر فرا خوانده شده بود، از هيبت خليفه جنين خود را سقط نمود. ] 73 [ برخوردهاي تند خليفه تا آنجا پيش رفت كه مردم از عبدالرحمن بن عوف خواستند به نزد خليفه رفته و بگويد كه دختران پشت پرده نيز از او ترسيدهاند، دست از خشونت بردارد. ] 74 [ اين تماماً همان چيزي بود كه در عصر جاهليت وجود داشت. يعني تحقير زنان، رفتار خشونتآميز نسبت به ايشان و شخصيت انساني قائل نبودن براي آنان و... لذا وقتي علي(ع) به خلافت نشست در نخستين خطبهي خود از متروكشدن و ارزشهاي اسلامي و بازگشت جاهليت پيشين اينگونه ياد كرد: «الا و انَّ بَلِيَّتِكُم قَد عادَت كَهَيئَتَها يَومَ بَعَثَ اللّهُ نَبِيّكُم (صلّياللّهُ عَلَيهِ وَ آلهِ) آگاه باشيد كه محنت و بلاي شما بازگشته است مانند محنت و بلاي روزي (عصر جاهليت) كه خداوند پيامبر شما را برانگيخت. ] 75 [
بازگشت جاهليت در تمامي ابعاد زندگي مسلمانان تأثير خود را بر جاي گذاشت. انحطاط منزلت زن در جامعه و نيز در خانواده در اثر اختلال در روند تعميق فرهنگ اسلامي بعد از پيامبر(ص) از جمله پيآمدهاي آن بود. ] 76]
پانوشتها
] 53 [ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج 8، ص 145.
] 54 [ ابن اثير، عزالدين ابوالحسن علي بن محمد، اسد الغابة في معرفة الصحابه، بيروت، دار احياء التراث العربي، الطبعة الاولي، 1417 ه - 1996 م، ج 7، ص 201.
] 55 [ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 181.
] 56 [ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج 8، ص 165.
] 57 [ حكم حجاب در سال پنجم هجرت و در جريان ازدواج پيامبر (ص) با زينب بنت جحش نازل شد و آنچه در اصطلاح تاريخ و حديث اسلامي با عنوان «آيه حجاب» ياد ميشود، آيه پنجاه و سوم سوره احزاب است و خاص زنا پيامبر(ص) ميباشد. (اين سعد، ج 8، ص 139-142). آنچه براي عموم زنان مسلمان مطرح بوده، در قديم و به ويژه در اصطلاح فقها با واژه «ستر» به كار ميرفته است و استعمال كلمه «حجاب» در مورد پوشش، اصطلاح نسبتاً جديدي است و تسامحاً از آيات 31 سوره نور و 59 سوره احزاب هم به عنوان آيات حجاب ياد ميشود. ر. ك: مطهري، مرتضي، مسئله حجاب، انتشارات صدرا، تهران، 1372 ش، ص 78-79.
] 58 [ ابنسعد، الطبقات الكبري، ج 8، ص 146.
] 59 [ همو، ج 8، صص: 197-198 و نيز نك: همو، ج 8، ص 184.
] 60 [ صنعاني، المصنف، ج 2، ص 442.
] 61 [ بخاري، الصحيح، ج 6، ص 146، باب الوصاه بالنساء.
] 62 [ احزاب / 6.
] 63 [ ابن سعد، الطبقات الكبري، ج 8، ص 144.
] 64 [ ابن حجر عسقلاني، الاصابة في تمييز الصحابه، ج 4، ص 364.
] 65 [ ابن اثير، اسد الغابه، ج 7، ص 201.
] 66 [ كنيزان خدا را از نماز گزاردن در مسجد ممانعت نكنيد.
] 67 [ صنعاني، المصنف، ج 3، ص 148.
] 68 [ همانجا.
] 69 [ همانجا.
] 70 [ ابن قتيبه دينوري، ابومحمد عبداللّه بن مسلم، امامت و سياست، ترجمه طباطبايي، تهران، انتشارات ققنوس، 1380 ش، ص 47.
] 71 [ اميني، الغدير، ج 6، ص 170.
] 72 [ غزالي، ابوحامد محمد، نصيحة الملوك، تصحيح جلال الدين همايي، تهران، انتشارات بابك؛ 1361 ش، ص 268.
] 73 [ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 174.
] 74 [ ابن قتيبه، عيون الاخبار، ج 1، ص 12.
] 75 [ نهجالبلاغه، خطبه 16، بند 2.
] 76 [ دكتر زهرا الهويي نظري، بازگشت سنن جاهلي در دوران پس از پيامبر(ص)، فصلنامه دانشگاه الزهرا (س) ، سال چهارم، شماره 517، پاييز 1383.
منابع
قرآن كريم، ترجمه مهدي الهي قمشهاي، انتشارات صبانگار، تهران، 1378 ه- ش.
نهجالبلاغه، فيض الاسلام.
آلوسي، سيد محمد شكري، بلوغ الارب في معرفه العرب، مصر، المكتبة ا لاهلية، الطبعة الثانية، 1342 ه.
ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، بيروت، دارالجبل، الطبعة الاولي، 1407 ه 1987م.
ابن اثير، عزالدين ابوالحسن علي بن محمد، اسد الغابة في معرفة الصحابة، بيروت، دار احياء التراث العربي، الطبعة الاولي، 1417 ه - 1996م.