آفتابنیوز : نخست اینکه، جام جهانی مناسبتی است که در آن هر کس از جایگاه تیم خود و اینکه چگونه آن را کسب کرده، آگاه است. می دانند که چه کسی چگونه و در دقیقه چندم از بازی امتیاز داده است؛ می دانند چه کسی دروازه خالی را از دست داده است؛ می دانند چه کسی نگذاشته پنالتی تبدیل به گل شود. آرزو می کنم از این گونه مسابقات در خانواده ملل بیشتر داشته باشیم.
ممالک آشکارا بر سربالاترین جایگاه در مراتب احترام به حقوق بشر با یکدیگر رقابت کنند و تلاش نمایند از یکدیگر در افزایش ارقام بقای کودک یا ثبت نام در آموزش متوسطه پیشی بگیرند. کشورها چگونگی عملکرد خود را برای تمامی جهان به نمایش بگذارند. دولت ها درباره اینکه چه حرکت هایی آنان را به چنان نتیجه ای رهنمون شده پاسخگو باشند.
دوم اینکه، جام جهانی مناسبتی است که همه کس روی کره ارض علاقه مند است درباره آن صحبت کند.
به دقت بررسی کنند تیم آنان چه حرکات درستی انجام داده و می توانست چه حرکاتی متفاوتی انجام دهد؛ بدون آنکه ذکری از تیم مقابل کنند.
مردم در هر کجا از بوینس آیرس گرفته تا پکن در حالی که در کافه ها نشسته اند مدت مدیدی درباره امتیازات بهتر بازی ها با یکدیگر بحث می کنند، دانش عمیقی نه تنها از تیم ملی خود بلکه همچنین از بسیاری تیم های دیگر ابراز می دارند و مطالبشان را درباره موضوع با روشنی و اشتیاق مطرح می سازند. نوجوانانی که معمولا حرف نمی زنند به ناگهان با فصاحت و اعتماد به نفس به گونه ای خیره کننده به متخصصانی تحلیل گر تبدیل می شوند.
ای کاش از این گونه گفت و گو در سراسر جهان بیشتر داشته باشیم. شهروندان به این موضوع بپردازند که چگونه کشورشان می تواند روی شاخص توسعه انسانی، یا کاهش میزان انتشار کربن یا عفونت های جدید ناشی از ویروس ایدز عملکرد بهتری داشته باشد.
سومین نکته اینکه، جام جهانی مناسبتی است که در آن تمام کشورها با شرایط برابر فرصت شرکت در آن را دارند. تنها رعایت دو عامل در بازی مهم است: استعداد و کار گروهی. ای کاش در عرصه جهانی نیز مساوات طلبان بیشتری به همین گونه داشتیم. مبادلات آزادانه و منصفانه بدون دخالت دادن سوبسیدها، موانع یا تعرفه ها. به دست آوردن فرصتی واقعی برای هر کشوری به منظور اینکه توان خود را در صحنه جهانی به میدان آورد.
چهارم اینکه، جام جهانی مناسبتی است که منافع چند قطبی بودن بین مردم و کشورها را به تصویر می کشد. تیم های ملی بیشتر و بیشتری در حال حاضر از مربی هایی از دیگر کشورها، که شیوه های جدید تفکر و بازی را ارائه می دهد، استقبال می کنند. همین امر درباره تعداد بیشتر بازیکنانی صحت دارد که در فاصله جام جهانی ها نماینده باشگاه هایی هستند که دور از کشورشان است. آنان کیفیت جدید به تیم جدید خود تزریق می کنند، از این تجربه رشد می کنند، و قادرند هنگامی که به کشور خود باز می گردند تشریک مساعی بیشتری بنمایند در این روند معمولا در کشوری که در آن پرورش یافته اند، به قهرمانانی تبدیل می شوند و به گشودن دلها و گستردگی افکار مدد می دهند. ای کاش نگریستن به موضوع مهاجرت انسان و این امر که در مجموع می تواند سه عامل برنده ایجاد کند نیز برای همه به همین سادگی بود. یعنی برنده بودن برای مهاجران، برای کشوری که از آن آمده اند و برای جوامعی که به آن پیوسته اند. آن مهاجران نه تنها برای خود زندگی بهتر می سازند، بلکه عوامل توسعه – اقتصاد، جامعه و فرهنگ – در کشورهایی هستند که به آنجا رفته و در آن کار می کنند، و همچنین در کشور خودشان به هنگام بازگشت برانگیزاننده افکار جدید و دانش فنی خواهند بود.
برای هر کشور، بازی در جام جهانی موضوعی است که به گونه ای مطلق به غرور ملی ربط دارد. برای کشورهایی که برای نخستین بار به جام جهانی راه یافته اند، مانند کشور من غنا، این موجب افتخار است. برای آنان که پس از سال های توام با ناملایمات در جام جهانی شرکت می کنند مانند آنگولا، حسی همراه با نوسازی ملی به ارمغان می آورد. و برای آنها که در حال حاضر درگیر نبرد هستند، اما تیم جام جهانی شان یک سمبل منحصر به فرد و قدرتمند از وحدت ملی است، مانند ساحل عاج، چیزی کمتر از امید به تجدید تولد ملی را القا نمی کند.
آنچه شاید بیش از همه برای تمامی ما در سازمان ملل نسبت به جام جهانی حسادت برانگیز است اینکه: جام جهانی مناسبتی است که در آن عملا می بینیم هدف ها جامه عمل می پوشند. تنها درباره گل هایی که به حساب کشوری گذاشته می شود صحبت نمی کنم، همچنین منظورم مهم ترین هدف است یعنی حضور در آنجا به عنوان بخشی از خانواده ملل و مردمان، بزرگداشت بشریت مشترکمان است. تلاش می کنم هنگامی که غنا با ایتالیا در هانور در 12 ژوئن بازی می کند همه چیز را به خاطر بسپارم. البته نمی توانم قول بدهم که موفق خواهم بود.