آفتابنیوز : تنگه باب المندب، دریای سرخ را به "خلیج عدن" و اقیانوس هند متصل می کند و دو قاره آسیا و افریقا را از هم جدا می کند.
مسافت و عرض این تنگه، از" منهالی" در کرانه آسیایی تا "راس سیان" در ساحل افریقایی 30 کیلومتر است.
" بریم" جزیره ای که در میانه باب المندب نشیمن دارد و آن را به دو کانال آبی تبدیل کرده، دروازه اسکندر با 3 کیلومتر عرض و 30 متر عمق کانال شرقی تنگه را تشکیل داده ،همچنان یادآور فتوحات الکساندرفرزند فیلیپ است.
"دقه المایون" با 25 کیلومتر عرض و 310 متر عمق کانال غربی و ساحل افریقایی تنگه باب المندب ،جایی که نفت کش ها شنا کنان از آن می گذرند.
الاشقا السبعه ( هفت برادران) جزایر کوچکی هستند که از همان ابتدای خلقت با یکدیگر غر کرده اند،اما با فاصله از هم در این تنگه قرن هاست جا خوش کرده تا رسم برادری را ادا کرده باشند.
موج های آبی از ساحل غربی افریقایی این تنگه غرش کنان قد علم می کنند وپس از طی 30 کیلومتر، در ساحل شرقی آسیایی خود کشی می کنند.
نفتکش ها با گذر از اقیانوس هند وارد باب المندب شده، با گذشتن ازدریای سرخ به "کانال سوئز" وپس ازآن به دریای مدیترانه می رسند تارهسپار غرب شوند.
تنگه باب المندب هم مانند تنگه هرمز از مهمترین گذرگاه های انرژی و مسیر نفتکش ها به سوی غرب است. کشتیرانی در تنگه هرمز و تنگه باب المندب تا قبل از کشف نفت تابع هیچ معاهده بین المللی نبود، به این معنا که تردد کشتی ها از این گذرگاه ها تا زمانی که برای کشورهای ساحلی مشکلی ایجاد نمی کرد، ایرادی نداشت.
در قرن16 میلادی با ورودپرتغالی ها و هلندی ها وتسلط آنان برتنگه هرمز ریشه های اولیه نگرانی در کشورهای منطقه جان گرفت.با اعلام تنگه هرمز به عنوان چهارراه جهان توسط بریتانیا درقرن19 میلادی برای حرکت نیروهای آن کشور به سوی هند، برنگرانی کشورها وامارت های خلیج فارس افزوده شد.
کشف نفت درواپسین دهه های قرن 19 میلادی درکشورهای منطقه ،جا پای بریتانیا رامستحکم کردو بر تسلط این کشور درتنگه هرمز افزود.با گذشت زمان ، تشکیل شرکت های نفتی در کشورهای نفت خیز منطقه ،،خروج بریتانیا از هند،ملی شدن نفت ایران و دیگر تحولات جهانی،انگلیس از منطقه خارج شد.
کشور های نفت خیز منطقه اما همزمان با برداشت ثروت،سالهاست که نگرانی انباشت می کنند.این نگرانی محصول نوع روابط ،کنش های متقابل تمام کشورهای منطقه خلیج فارس وظهور قدرت های جدید چون شوروی وامریکا است.
با پیروزی سرمایه داری بر سوسیالیسم وحذف شوروی،یکه تازی امریکا نگرانی آنان را دو چندان کرد.انباشت نگرانی ها باعث شد که آنها به سراغ ایجاد انبارهای مدرن نفت و خط لوله از کشورهای خود تا سواحل دریای سرخ بروند.
اکنون با بالا آمدن سطح بحران بر سر پرونده هسته ای ایران وتلقی خطرهای احتمالی تنگه هرمزآنها در صدد فعال تر کردن دریای سرخ وتنگه باب المندب هستند.تنگه هرمز محل عبور 40 درصد از صادرات نفتی است.
روزانه 16 میلیون بشکه نفت، تنها صادرات شش کشور عربستان، کویت، قطر، امارات عربی متحده، عمان و بحرین در مجموعه شورای همکاری است که نفت عراق و بخش زیادی از نفت صادراتی ایران را باید به این رقم افزود.
چین و هند که در محور شتابان توسعه قرار دارند، مهمترین وارد کنندگان نفت 8 کشور سواحل خلیج فارس هستند. با افزودن ژاپن و چند کشور دیگر مسیر حرکت بیشتر نفتکش ها از خلیج فارس رو به شرق دیده می شود.
زندگی سیاسی و اجتماعی تمام کشورهای حوزه خلیج فارس به نفت و در یک کلام به امنیت تنگه هرمز وابسته است.
تردید نمی توان کرد که بستن تنگه هرمز تبعات گسترده ای در معادلات استراتژیک در برخواهد داشت و می تواند زندگی سیاسی کشورهای منطقه و وارد کنندگان نفت را مختل کند و بحرانی را به وجود آورد که غرب ناگزیر از پذیرایی از این بحران در خاک خود باشد.
بسته شدن تنگه هرمز خود به خود بخش مهمی از صادرات نفت از باب المندب را نیز با مشکل مواجه می سازد.به جز عربستان سعودی که به اقیانوس هند،دریای عرب ودریای سرخ راه دارد، کشورعمان با دریای عرب،دریای عمان واقیانوس هند افزون برتنگه هرمز ارتباط دارد،امارات عربی متحده گذرگاه کوچکی در"راس الخیمه" برای روزهای مبادا در تیار دارد،ساحل طولانی از تنگه هرمز تا "خلیج گواتر"درشرق بندرچابهار برای ایران موقعیت مناسبی تعریف کرده،(اما ازآنجاکه نفت ایران در قسمت غربی تنگه هرمز بارگیری می شود،موقعیت گفته شده فقط به لحاظ نظامی و برخی کارهای اقتصادی به جز صدور نفت کاربرد دارد.)
دراین میان گذرگاه نفت عراق، کویت، بحرین، قطر و بخش قابل ملاحظه ای ازنفت ایران پس از تنگه هرمز، تنگه باب المندب است. با این تفسیر به نظر می رسد بستن تنگه هرمز، افزون بر ایجاد بحران برای غرب و دیگران، می تواند تولید کننده متغیرهای جدید در عرصه استراتژیک منطقه و جهان باشد.
تاسیس انبارهای مدرن نفت در برخی کشورهای حوزه خلیج فارس، خط لوله نفتی عربستان سعودی که از مناطق مرکزی این کشور آغاز و تا سواحل دریای سرخ امتداد دارد، تلاش های شرکت نفتی "آرامکو" عربستان سعودی و دیگر شرکت های نفتی کشورهای منطقه برای تعریف مسیر جدید حرکت انرژی که از سال ها پیش آغاز شده حاکی از نگرانی مزمن صادرکنندگان نفت و نداشتن اعتماد به تنگه هرمز است.
واقع شدن باب المندب در سرزمین یمن و تلاش های این کشور برای عضویت در شورای همکاری، بی تردید بر اهمیت یمن در آینده خواهد افزود . بستن یا نا امن شدن تنگه هرمز علاوه بر ورود یمن به شورای همکای، آن کشور را در مسیر توسعه قرار خواهد داد. بسته شدن تنگه هرمز به عنوان گذرگاه اصلی نفت ، قیمت این فرآورده برای مصرف کنندگان شرقی وغربی را به مراتب بالا خواهد برد.
از آنجا که هر انسان یا مجموعه انسانی با قرار گرفتن در شرایط انتخاب بین "بد"و" بدتر" ناگزیر از انتخاب گزینه" بد" است.
به نظر می رسد بسیاری از مصرف کنندگان نفت در صورت بسته شدن تنگه هرمز ناچار به خرید نفت گران خواهند بود.
گمان می رود تحلیل دولتمردان و استراتژهای منطقه ای و جهانی از قیمت نفت در صورت تعرض به ایران بر این پایه استوار است، که گران خریدن نفت به مراتب به صرفه تر از نخریدن آن است.
همانگونه که اشاره شد اما بستن تنگه هرمز افزون بر غرب و شرق و کشور های حوزه خلیج فارس بر ایران نیز تاثیرگذار است. شاید بتوان نوشت که بسته شدن تنگه هرمز به مثابه " خودکشی خلیج فارس" است.
از این کارشون خوشم اومد با اینکه اصولا از قدرت گرفتن کشور دیگری غیر از ایران در این منطقه موافق نیستم