آفتابنیوز : چند آجر را روی هم چیده اند و یک پارچه مشکی روی آجرها کشیده اند و یک ایستگاه صلواتی عاشقانه ساخته اند .
چند استکان چای و یک پرچم کوچک تمام وسایل ایستگاه صلواتی شان را تشکیل می
دهد. اسم ایستگاهشان را گذاشته اند "ایستگاه صلواتی دوستان".
از وقتی که
ایستگاه صلواتی شان را بر پا کرده اند هیچ عابری از خیابان عبور نکرده است.
یک پیرمرد با شال و کلاه سبز رنگ با پشتی خمیده و در حالی که دستش را پشت
کمرش قلاب کرده ازداخل یکی از کوچه های منتهی به خیابان می پیچد وبه سمتشان
می آید .به ایستگاه صلواتی که می رسد لیوان چای را که حالا کاملا سرد شده
بر می دارد و چند جرعه می نوشد. با لبخند دستی به سرو صورت بچه ها می کشد
بعد لبخندی می زند و می گوید :«نذرتان قبول»