آفتابنیوز : سرویس سیاسی- همزمان با برگزاری دادگاه اخیر رسیدگی به پرونده اتهامات رضا ضراب تاجر ایرانی متهم به نقض تحریمهای آمریکا علیه ایران، رسانههای خبری به انتشار یادداشتها و گزارشهای تحلیلی درباره این محاکمه و پیامدهای آن پرداختهاند.
به گزارش آفتابنیوز، «بارچین یینانچ» در یادداشتی تحت عنوان «چگونه ترکها در دنیاهای موازی زندگی میکنند، به مورد ضراب نگاه کنید»، مینویسد: بیاعتمادی در جامعه ترکیه موج میزند و این موضوع با مطرحشدن پرونده ضراب بازرگان ایرانیتبار در ترکیه نیز شدت یافته است.
او مینویسد: «۹ تن از ۱۰ ترک میگویند که به مخاطبانشان اعتماد ندارند. هشتاد درصد از ترکها میگویند نمیخواهند به فرد یا حزبی رای دهند که همسایهشان رای میدهد. این فقط بخشی از یافتههای تحقیق تازهای است که نشان میدهد شدت قطبیشدن در جامعه ترکیه به چه میزان افزایش یافته است. قطبیشدن هنوز هم به قضاوت براساس ظاهر در ترکیه بستگی دارد. زنانی که روسری میپوشند به عنوان محافظهکار شناخته میشوند در حالی که کسانی که روسری نمیپوشند سکولار قلمداد میشوند. با این حال، حقیقت به این وضوح نیست. به گفته «مصطفی کوچوک» مسئول برند لباس «وایکی» در ترکیه با پیشنهاد مشتریان محافظهکارش مواجه شده که خواستار عرضه کلکسیونی جداگانه از لباسها برای آنان و تخصیص فضایی جداگانه در مغازه برای آنان شده بودند. با این حال، این مشتریان با واکنشی منفی از سوی دیگر مشتریان مواجه شده بودند. کوچوک این اظهارات را در سمیناری تحت عنوان «جنبش ارزشهای مشترک» بیان کرد.
«بکیر اغیدیر» از شرکت تحقیقاتی «کوندا» نیز در آن سمینار گفت که به شکلی باورنکردنی ترکها زندگی دوگانهای دارند: یکی در درون خانه و دیگری در خیابان. طبق نظرسنجی این موسسه ترکها باور دارند که «عدالت» مهمترین ارزش است. پس از آن اخلاقیات، خانواده، بردباری، صدافت مطرح شدهاند. اما وقتی از آنان خواسته شد محیط زندگی خود را توصیف کنند اکثرا از واژگانی چون ترور، جهل، جرم و جنایت، خشونت و فقر صخبت کردند پس از آن از آنان پرسیده شد که چه میخواهند و باز هم جواب دادند عدالت. او افزود:«ترکها در دو جهان موازی زندگی میکنند. در خانههای خود به عنوان افرادی که میدانند چه چیزی مثبت است. آنان مثبت هستند و رویاهایی دارند اما در جهان خارج از خانه ترکها مضطرب و هراسان میشوند. ترکها در خیابان حضور قوی دولت را احساس میکنند. «سلجوک شیرین» روانشناس در دانشگاه نیویورک نیز ضمن تایید گفتههای اغیدیر گفت: «ما ترکها در خانه بسیار اخلاقمدار هستیم. با این حال، در خارج از خانه وارد اکوسیستم دیگری میشویم».
او میگوید مردم بسیار تحت تاثیر همسایگان خود در ترکیه قرار دارند و رفتار خود را براساس قضاوت و فشار همسایگان تنظیم میکنند. این سمینار در شرایطی برگزار شد که محاکمه رضا صراب در جریان است و گفته شده که او با همکاری مقامهای دولتی ترکیه سبب نقض تحریمهای امریکا علیه ایران شده است. در اینجا نیز به زندگی دوگانه ترکها بر میخوریم. هر ترکی در خانه خود با شنیدن این اعترافات حتی یک ثانیه هم تردید نمیکند که مقامهای دولتی در این پرونده نقش داشهاند اما زمانی که بیرون از خانه حضور دارند جایی که دستگاه تبلیغاتی رسانهای حضور دارد و دائما ادعا میکند که ترکیه قربانی یک توطئه شده است، ترکها با خود فکر میکنند که واقعا متحدی ندارند و همه دشمن آنان هستند. در چنین جامعهای رشوه دادن و رشوهگیری مقامهای دولتی نیزبه امری عادی میشود. واقعا این افراد با خود فکر نمیکنند که دولت ترکیه با نقض تحریمهای امریکا برای خود ثروت اندوخته و کل ملت را تحقیر کرده است؟ وقتی این افراد با خود و در درون خود میاندیشند چه فکر میکنند»؟
«سمیح ییلدیز» یادداشتنویس معروف دیگر روزنامه «حریت» در یادداشتی اشاره میکند که بسیاری از مردم در ترکیه شگفتزده شدهاند از این که میبینند اعترافات رضا ضراب نشان میدهد که مقامهای دولتی ترکیه چگونه تحریمهای امریکا علیه ایران را دور زدهاند. او مینویسد: «این موضوع به رجب طیب اردوغان رییسجمهوری ترکیه ضربه خواهد زد. نام اردوغان در دادگاه نیویورک ذکر شده است. با این حال، تنها برپایه یک حساب دستدوم. ضراب میگوید که «ظفر چاغلایان» وزیر اقتصاد سابق در رشوهگیری با او همدستی کرده است و گفته که اردوغان دستور داده که دو بانک دولتی با او همکاری کنند. گزارشگران قضایی امریکایی گفتهاند که قاضی درباره این ادعا ادله محکمی ندارد اما اجازه روند رسیدگی به پرونده را داده است. در این جا این پرسش مطرح میشود که آیا این پرونده با انگیزههای سیاسی نبوده است. هیئت منصفه دادگاه میتوانست بگوید که آنچه ضراب درباره اردوغان گفته بر پایه اطلاعاتی دستدوم بود اما این کار را نکرد».
این یادداشتنویس مینویسد اردوغان زمانی که میگوید تحریمهای امریکا برای ترکیه الزامآور نبودهاند حق دارد چرا که این تحریمها مورد تایید سازمان ملل متحد نبودهاند. این پایه استدلال او در این پرونده است. با این حال نقطه ضعف او این است که مردم واقعا به این موضوع اهمیتی نمیدهند. آنچه مردم میخوهند بدانند این است که آیا اتهامات متوجه ضراب و وزرای سابق اردوغان از جمله چاغلایان و رییس بانکی دولتی درست هستند یا خیر. آنان میبینند که گفته میشود دهها میلیون دلار رشوه مبادله و دریافت شده است. افرادی که متهم به ارتباط با ضراب بودند در ماه دسامبر ۲۰۱۳ در ترکیه بازداشت شدند. با این حال، پرونده آنان پس از مداخله دولت از روند اصلی منحرف شد. دولت مدعی شد که این افراد مرتبط با گولن بودهاند و درصدد تلاش برای کودتای نظامی ژوئیه ۲۰۱۶ در ترکیه. به نظر میرسد این دامی است که اردوغان و دولت او در دروناش افتادهاند. تقریبا همگان امروز موافق هستند که اگر ضراب امروز در ترکیه محاکمه میشد روند بررسی مسائل آن گونهای نبود که در امریکا در جریان است. با این حال، پرسش اساسی این است که اگر جزئیات بیشتری درباره ارتباط اردوغان و اعضای خانوادهاش با ضراب منتشر شوند چه خواهد شد؟ دستگاه قضایی ترکیه امروز تحت کنترل اجرایی دولت در ترکیه قرار دارد. حزب حاکم عدالت و توسه ابزار تبلیغاتی فعال و موثری دارد. اردوغان باور دارد که به انقلابی در ترکیه دست یافته است و اگر صحنه را ترک کند این انقلاب شکست خواهد خورد».
این یادداشتنویس در ادامه اشاره میکند که گزارشهایی وجود دارند مبنی بر این که اگر ضراب با امریکاییها و دادستان به خوبی همکاری کند دولت امریکا وعده اعطای اقامت آن کشور را به او داده و مجازات اندکی برای او در نظر گرفته خواهد شد. در نتیجه تنها فردی که در این پرونده سقوط خواهد کرد «مهمت هاکان اتیلا» معاون سابق هالک بانک خواهد بود. او اکنون تنها مقام رسمی است که با پذیرش اعترافات ضراب در نیویورک محاکمه میشود و گفته که رشوهها را دریافت نکرده مگر با گرفتن دستور از بالا. همه نگاهها در ترکیه به این جهت است که اردوغان چگونه این روند را مدیریت میکند؛ روندی که از لحاظ سیاسی بحرانی برای او قلمداد میشود».
«مراد یکتین» یادداشتنویس دیگر ترک در یادداشتی تحت عنوان «کوه میتواند در جریان پرونده ضراب موش بزاید» مینویسد به نظر میرسد ترکهایی که انتظار بیش از اندازهای از آشکار شدن ارتباط میان ضراب و اردوغان دارند در نهایت ناامید خواهند شد. او مینویسد: «ضراب در روند دادگاه گفته است که او هرگز به اتیلا رشوه پرداخت نکرده است چرا که اتیلا از او رشوهای نخواسته است این یعنی نقض یکی از ستونهای اصلی دادرسی. ضراب گفته است که ۴۰ تا ۵۰ میلیون یورو به «ظفر چاغلایان» وزیر اقتصاد سابق و «اگمن باغیش» وزیر پیشین امور اتحادیه اروپا دولت ترکیه داده و مستندات لازم را در اینباره ارائه کرده است. ضراب گفته که دستورالعملها از بالا بودهاند و به بانکهای دولتی گفته شده بود که باید با او درباره مبادله طلا در ازای تجارت گاز با ایران همکاری شود و در اینباره ارتباطی مستقیم میان نخستوزیر که اکنون رییسجمهوری یعنی شخص اردوغان است با این موضوع وجود نداشته است و هیچ گونه شواهد محکمه پسندی در این باره به دادگاه ارائه نشده است. این پرونده برای تعداد زیادی از شهروندان ترکیه که باور دارند که این محاکمه باید در ترکیه و نه در امریکا انجام می شد شرمآور است. اما سردرگمی آنجا ایجاد میشود که به نظر می رسد برخلاف انتظار عمومی محافل مخالف دولت در ترکیه و برخی از ترک ها در خارج از کشور این پرونده به اردوغان آسیب زیادی نخواهد رساند. اگر شواهد جامعی در دادگاه ارائه نشوند پرونده ضراب ممکن است مصداق استعاره کوه ممکن است یک موش به دنیا آورد را به ذهن متبادر کند.
آنکارا شکایت کرده که استفاده از مکالمات ضبط شده تلفنی میان ضراب و مقام های دولتی ترکیه در دادگاه نیویورک غیرقانونی است چرا که از پرونده فساد دسامبر ۲۰۱۳ میلادی گرفته شده است. این موارد در ترکیه تعلیق شده بودند چرا که بعدا مشخص شد قضات و دادستان ها عضو شبکه غیر قانونی گولن بوده اند. با این حال روزنامه نگارانی که با پرونده های این چنینی در ترکیه آشنا هستند میگویند اسناد ارائه شده به دادگاه امریکا بیش از صرف پروندههای مرتبط با هدایای دسامبر ۲۰۱۳ ترکیه است و پیامهای واتس اپ ضراب در سال ۲۰۱۲ را نیز شامل می شوند. اگر ضراب از سال ۲۰۱۲ میلادی خط تلفن همراه خود را تغییر نداده باشد آن هم علیرغم بازداشتاش و بررسی پرونده اش در دادگاه های ترکیه و اگر او باز هم در زمان بازداشت در مارس ۲۰۱۶ در فلوریدا همان خط و تلفن را داشته است این می تواند به معنای دو احتمال باشد: سرویسهای اطلاعاتی امریکا مرتبط با آژانس امنیت ملی در ترکیه از قوانین سرپیچی کرده و حاسوسی انجام داده اند یا آن که واتس آپ همه اطلاعات را به طور منظم به مقام های امریکایی ارائه کرده است و ترکیه چنان فناوری ای را در اختیار ندارد. »
این یادداشت نویس در پایان می نویسد: «جالب است که می بینیم چند نفر فراموش کرده اند که ضراب در واقع در میانه تحریم های امریکا و ایران و درصدد نقض آن بوده است نه تحریم بین امریکا و ترکیه. او عضو شبکه ای ایرانی بوده که قصد داشته تحریم های امریکا را دور بزند پیش از آن که شهروند ترکیه باشد و نام «رضا صراف» را برای خود انتخاب کند.».
سایت تحلیلی «المانیتور» نیز در گزارشی اشاره می کند که شهادت رضا ضراب در دادگاهی در امریکا توجه رسانههای ایران را به سوی خود جلب کرده است چرا که او با «بابک زنجانی» میلیاردر ایرانی مرتبط بوده است شخصی که به استفاده از پول نفت ایران در دوران تحریم های امریکا علیه ایران متهم شده است. این سایت مینویسد: «پرونده ضراب به خودی خود برای رسانه های ایران اهمیتی ندارد بلکه ارتباط او با زنجانی است که برای این رسانهها اهمیت دارد. زنجانی یکی از مهمترین واسطهها برای دور زدن تحریم ها بوده است. او زندگی لوکسی داشت و گفته می شود که شصت و پنجمین مرد ثروتمند جهان بوده و ارزش داراییهایش بالغ بر ۱۳.۵ میلیارد دلار بوده است. گفته می شود که ضراب «جعبه سیاه» پرونده زنجانی است. ضراب با توجه به گزارشهای خبری با احمدینژاد رئیس دولت سابق ایران دیدار داشته است و دیدارهایی میان او و رییس بانک مرکزی ایران در دولت احمدینژاد انجام شده است. یک حقوقدان سابق و از اعضای تیم تحقیق کمیته پارلمانی مجلس ایران می گوید که از جزئیات دیدار ضراب با احمدی نژاد آگاه نیست اما او با تیم مالی دولت احمدی نژاد دیدار داشته و این قابل انکار نیست. او میگوید معلوم نیست که ضراب با تیم احمدینژاد درباره چه موضوعی صحبت کرده اما با رییس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد دولت احمدی نژاد دیدار داشته است».
المانیتور مینویسد: «این عضو سابق مجلس ایران میگوید ضراب مدیر همه برنامههای مالی زنجانی بوده است. ضراب بسیاری از شرکتهای زنجانی و ارتباطات او را مدیریت کرده بود. آن دو گروهی مافیایی را تشکیل داده بودند. بیشتر داراییهای زنجانی در ترکیه به نام ضراب است. پدر ضراب یک تاجر است و در ایران زندگی میکند و بارها خواستار دیدار با من شد که با این درخواست موافقت نکردم. آنان به من گفتند که ضراب بیگناه است و هیچ ارتباطی با پرونده زنجانی ندارد. براساس گزارش روزنامه «حریت» ترکیه پدر ضراب به نام «حسین» در زمره تیمی بود که پس از انتخاب احمدینژاد به عنوان رئیس دولت انتخاب شده بود تا به دور زدن تحریم های امریکا توسط ایران کمک کند. علاوه بر این، گزارشی دیگر نشان می دهد که حسین ضراب در تبریز در سال ۲۰۰۷ میلادی در مراسمی به احمدی نژاد وعده ساخت شرکت فولاد را داده بود و این پینشهاد توسط احمدی نژاد پذیرفته شده بود».