آفتابنیوز : «واکنش سریع و صریح رییسجمهور روحانی به سخنان حجتالاسلام صدیقی در خطبههای نماز جمعه تهران ناخرسندی امامجمعه موقت تهران را در پی داشته است. آقای صدیقی توضیح داده، منظور او از کلمه «آشغال» مردم نبوده و اعتراضات به حق را به رسمیت میشناسد و از رییسجمهور خواسته است «به جنگ دشمنان برود و فرصت خود را صرف مشکلات مردم کند نه مقابله با یک طلبه.»
رییسجمهور در جشنواره فارابی گفته بود: «هر کس حرفی میزند یا اعتراضی میکند، یا خس و خاشاک است یا گاو و گوساله یا آشغال. این چه طرز حرف زدن است؟ چرا توهین کنیم و بیادبانه با مردم حرف بزنیم؟ دقیق سخن بگوییم. در تریبونهای مقدس دقیقتر حرف بزنیم.»
درباره این مباحثه چند نکته گفتنی است:
۱- کل سخنان رییسجمهوری درباره «آشغال» خطاب کردن معترضین یا بخشی از معترضین کمتر از یک دقیقه است و این یک دقیقه فرصت خدمتگزاری را از ایشان سلب نمیکند و جای نگرانی نیست.
۲- جناب صدیقی از خود به عنوان یک «طلبه» نام بردهاند. این تعبیر را به خاطر «روحانی» بودن به کار بردهاند اما دست بر قضا حسن روحانی هم «روحانی» است و اگر بخواهد از سر تواضع خود را معرفی کند از واژه «طلبه» استفاده میکند. تذکر طلبه به طلبه دیگر مشکلی ندارد.
۳- نگاه اصولگرایان به منصب ریاستجمهوری - اگر در اختیار رقیب باشد - به مثابه «رییس اداره تدارکات و تأمین خدمات عمومی» است. در حالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از رییسجمهوری به عنوان «عالیترین مقام رسمی کشور پس از مقام رهبری» یاد میکند. خطیب جمعه تهران بهتر است این نکته را لحاظ کنند. حل مشکلات مردم یکی از وظایف رییسجمهوری است نه همه آن. او وکیل ملت هم هست و میتواند اصالتا و وکالتا نظر دهد و منافاتی با خدمت ندارد.
۴- امامان جمعه معمولا خودشان و مردم را به تقوا توصیه میکنند. بر همین سیاق میتوان گفت جناب صدیقی هم از فرصتی که هر ماه یک بار در اختیار دارند بهتر میتوانند استفاده کنند و قبل از سخنرانی بیشتر مطالعه کنند. آقای قرائتی در چند مصاحبه گفته است به خاطر یک برنامه «درسهایی از قرآن» چند ساعت مطالعه میکند. آقای صدیقی اطلاعات مذهبی و حقوقی و قضایی دارند و روضههای اشکآمیزشان شهره خاص و عام است اما سیاست و اجتماع، داستانی دیگر است و بهتر است قبل از خطبههای سیاسی بیشتر مطالعه و از واژگان سالمتری استفاده کنند.
۵- طعنه رییسجمهور روحانی تنها متوجه «آشغال» خواندن از زبان آقای صدیقی نبود. او زیرکانه به استفاده از تعابیری چون «گوساله» یا «خس و خاشاک» هم اشاره کرد که یادآور سخنان آقای علمالهدی و آقای احمدینژاد در خرداد و دی ۸۸ است و جناب صدیقی نباید تمام عبارت را متوجه خود بدانند.
۶- امامجمعه موقت تهران به جای رنجش یا توصیه به رییسجمهور بهتر است به این نکته بیندیشند که چرا اقبال عمومی به نماز جمعه تا این اندازه کاهش یافته است؟ در سالهای ۵۸ و ۵۹ و ۶۰ در تهران ۵ میلیونی یک تا دو میلیون نفر در نماز جمعههای مرحوم طالقانی و مرحوم منتظری و آیتالله خامنهای و بعدتر آیتالله هاشمی رفسنجانی شرکت میکردند. اکنون اما از تهران ۱۲ میلیون نفری چند نفر شرکت میکنند؟ چه تعداد از این جمعیت، جوان هستند؟ آیا یکی از دلایل همین به کار گیری تعابیری از این دست نیست؟
۷- هنوز صدای سرفههای طالقانی پس از ۳۸ سال در یاد نمازگزاران سال ۵۸ مانده است. هنوز خطبههای او و امامان جمعه بعدی شنیدنی است. خطبههای اخیر جناب صدیقی اما در کمتر از ۲۴ ساعت بعد نیاز به توضیح و تصحیح پیدا کرده است.
۸- بخشی از مشکل در نوع نگاه به واژه «مردم» است. مردم همه ایرانیان هستند و نه تنها موافقان ما. این تصور که حاضران در یک مراسم و تأییدکنندگان ما مردماند و دیگران نه، ره به جایی نمیبرد.
۹- بخش قابل توجهی از مشکلات سال ۸۸ به خاطر به کار گیری همان تعبیر «خس و خاشاک» از جانب محمود احمدینژاد بود و بررسیها نشان میدهد انگیزه بخش قابل توجهی از حاضران در راهپیمایی روز بعد پاسخ به همین تعبیر وتحقیر و تخفیف بود. رییسجمهور روحانی در مقام رییس شورای عالی امنیت ملی نگران تبعات تحریک و احساس اهانت مردم هم بوده است؛ چندان که مانند واکنش به «خس و خاشاک» فراگیر نشود.
۱۰- آیا بهتر نیست برخی از بزرگان به توصیههای اخلاقی بسنده کنند و سیاست و مناسبات پیچیده را به دیگران واگذارند؟ نماز جمعه البته سیاسی – عبادی است اما گاهی نپرداختن به سیاست هم سیاست درستی است.»
منبع: عصر ایران