کد خبر: ۵۱۱۷۴۶
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۰

مومن حتی موجودات شرور را هم دوست دارد

الفت و محبت از خداوند و جدایی و تفرقه از شیطان است.
آفتاب‌‌نیوز :
پرویز اسماعیلی-امام صادق(ع) فرمودند: «ان روح الایمان واحده خرجت من عند واحد و تتفرق فی ابدان شتا فعلیه ائتلفت و به تحابت» روح ایمان یک چیز است و از طرف یکی آمده است این روح واحد در بدنهای مختلف حلول کرده است، چون همه یکی هستیم یکدیگر را دوست داریم.

هدف واحد و ارواح واحد دلیل و سبب الفت و تجانس با یکدیگر می‌شود. در روایت آمده که ارواح طیف‌های مختلفی دارند آنهایی که روحشان در یک طیف قرار دارد با یکدیگر انس و الفت پیدا می‌کنند. دلیل دیگری که وجود دارد این است که اگر انسان حقیقتاً به کسی محبت داشته باشد حتماً به وابستگان او هم محبت پیدا می‌کند یکی از نشانه‌های حب و دوست داشتن حب به متعلقات محبوب است پس اگر انسان واقعاً محبت به خداوند داشته باشد موجودات عالم، همه مخلوقات خداوند و حتی موجودات شرور را هم دوست دارد، از شر آنها متنفر است اما خود آنها را دوست دارد به همین دلیل است که پیامبر اکرم(ص) حتی برای ابوسفیان و ابوجهل هم دلسوزی می‌کردند.

کلام الهی می‌فرماید:«لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین» ای رسول گرامی تو چنان در اندیشه هدایت مردمی که نزدیک است از غم ایمان نیاوردن آنها جان خود را از دست بدهی. بر اساس این آیه پیامبر اکرم(ص) به حدی غصه ایمان نیاوردن انسان‌ها رامی‌خورد و نسبت به آنها مهربان بودند که نزدیک بود جانشان را از غصه فدا کنند، حضرت، ابوجهل و ابوسفیان را به چشم مخلوق خداوند می‌دید و دوست نداشت مخلوق محبوبش، مغضوب و سزاوار آتش جهنم شود پیامبر(ص) عشق واقعی به خداوند داشت به همین خاطر عاشق مخلوقات و بندگان خداوند هم بودند.

هر کس بر محور دینش حب و بغض نداشته باشد دین ندارد
امام صادق(ع) می‌فرمایند: «کل من لم یحب علی الدین و لم یبغض علی الدین فلا دین له» هر کس بر محور دینش حب و بغض نداشته باشد دین ندارد، حضرت در بیان دیگری می‌فرمایند: «یکی از نشانه‌های اینکه انسان دینش را دوست دارد این است که باید بقیه دینداران را نیز دوست داشته باشد». به همین خاطر است که در روایات آمده اگر می‌خواهی بدانی مومن هستی و خیری در تو وجود دارد به دل خود مراجعه کن، اگر در دل نسبت به خوبان عالم و اهل ایمان الفت و محبت داشته باشد و اهل معصیت را دوست نداشته باشد، مومن و دیندار بوده و نور ایمان و منشأ خیر در او وجود دارد. در قیامت نیز انسان با کسی که دوست دارد محشور می‌شود، اگر انسان محبت اهل معصیت در دل داشته باشد، نشانه این است که با آنها هم هدف است.

الفت و وحدت در آیات قرآن به عنوان اولین نشانه ایمان معرفی شده و بعد از آن به رکوع و سجود که نماد طاعت‌های فردی هستند اشاره شده است. به نظر می‌رسد در روز قیامت اول کارنامه جمعی ما را محاسبه می‌کنند و بعد کارنامه فردی، در قرآن نیز آمده که شما علاوه بر نامه اعمال فردی یک نامه اعمال جمعی نیز دارید، اگر در نامه اعمال جمعی نمره خوبی به دست آید در بررسی نامه اعمال فردی ارفاق می‌کنند اگر در کارنامه اعمال جمعی مردود شویم در بررسی کارنامه اعمال فردی هم سخت‌گیری می‌شود.

اینکه مومنان یکدیگر را دوست داشته و هم‌دل و همراه هم باشند مهم‌تر از این است که هر کدام فردی چگونه عمل می‌کنند. طبق صریح روایات؛ « خداوند متعال به موسی علیه السلام فرمود آیا هرگز کاری برای من انجام داده‌ای؟ حضرت موسی محکم و با خیال راحت عرض کرد برایت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را یاد کردم خداوند تبارک و تعالی فرمود نماز که حجت تو بر مسلمانی است، روزه سپرت در برابر آتش جهنم و صدقه‌ سایه‌ سرت در صحرای سوزان محشر و ذکرهایی هم که گفتی نوری است در تاریکی‌های قبر و قیامت برای خودت بگو چه کاری برای من کرده‌ای؟ موسی علیه السلام گفت من را به آن کار که برای توست راهنمایی فرما، خداوند فرمود آیا هرگز کسی را به خاطر من دوست داشته‌ای و آیا با کسی به خاطر من دشمنی کرده‌ای، موسی از این فرمایش الهی دانست که برترین و بهترین کاری که انسان می‌تواند برای خدا انجام دهد این است که حب و بغضش بر محور ایمانش به خداوند باشد.

اگر لازمه و نتیجه دینداری اجتماع، وحدت و الفت است چرا در جوامع دینی از زمان‌های گذشته تا به امروز نه تنها اجتماع و الفتی نیست بلکه تفرقه و عداوت در میان مردم دیده می‌شود، چرا در جوامع دینی نشانه دینداری که همان وحدت و الفت است، را نمی‌توان پیدا کرد، چرا دینی که باید سبب اجتماع و الفت باشد نیست، چرا دیگرانی که ادعای دینداری ندارند با هم بیشتر مهربان‌تر و متحدتر هستند نسبت به ما مسلمانان که خدا، کتاب و پیامبرمان یکی است. اگر به این سوال بی‌توجهی شود ممکن است دین به ضد دین تبدیل شود، یعنی آنچه که نقطه قوت دینداران است تبدیل به نقطه ضعف آنها شود، و دین که باید موجب انس و الفت مومنین شود مایه تفرقه و دشمنی آنها می‌شود آنچه که امروز تحت عنوان داعش در دنیا شاهد آن هستیم ثمره بی‌توجهی به این نشانه مهم است، داعش، طالبان و امثال آن به اسم مسلمانانی هستند که مسلمانان را می‌کشند چرا کار مسلمانان به جایی رسیده است که یکدیگر را بکشند.

منافق کسی است که از شعار دین علیه دین استفاده می‌کند
ریشه و منشا این حوادث به یک مسأله‌ برمی‌گردد و آن این است که اهل دیانت و ایمان طبعا نسبت به اعتقادات خود تعصب و غیرت دارند همین نقطه قوت آنها است دین موجب تحریک احساسات و عواطف آنها می‌شود و آنها را به یکدیگر پیوند می‌دهد تا جایی که پیامبر آنها نزدیک است از غصه کسانی که ایمان نیاوردند جان دهد اما همین نقطه قوت ممکن است مورد سوء استفاده دشمنان آنها قرار بگیرد که قرار هم گرفته است، دشمنان دین احساسات و عواطف را در نقطه مقابل تحریک می‌کنند یعنی دینداران را از این راه به جان هم می‌اندازد و هر گروه را نسبت به بی‌دین بودن گروه دیگر تحریک می‌کنند دین را با دین نابود می‌کنند، همین اتفاق درباره مسیحیت نیز افتاده است مسیحیت از نقطه اوج خود به پایین کشیده شد با این ترفند که مسیحیان را علیه مسیحیان تحریک کردند. منافق کسی است که از شعار دین علیه دین استفاده می‌کند و زیر پرچم ایمان ریشه مومنین را می‌زند، در صدر اسلام هر چه با مسلمانان جنگیدند آنها قوی‌تر شدند تا جایی که دشمنان اسلام تصمیم گرفتند به جای جنگ رودررو با علم مسلمانی و از درون با دینداران مبارزه کنند.

منافقان علنا نمی‌گفتند ما شما را قبول نداریم بلکه به رسالت پیامبر اکرم(ص) شهادت هم می‌دادند، خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید من شهادت می‌دهم که اینها به دروغ می‌گویند که ایمان آوردند. منافقین با لباس دین در میان متدینین اختلاف می‌اندازند اتفاقا در ظاهر از متدینین، دیندارترند و شعار وا اسلاما سر می‌دهند، ادای دینداری در می‌آورند تا اعتماد مومنین را به خود جلب کنند بعد که جلب اعتماد کردند از درون آنها را به جان هم می‌اندازند. راه‌حل این مسئله از نظر قرآن این است که مومنین باید زیرک باشند هر حرفی را باور نکنند مراقب احساسات خود باشند و اجازه ندهند هر کسی بتواند احساسات آنها را تحریک کند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین