به گزارش رویترز، یوشكا فیشر وزیر امور خارجه سابق آلمان طی سخنانی در «شورای روابط خارجی آمریكا» تاکید کرد «ما اروپاییها در مذاكراتمان در رسیدن به كوچكترین اجماعی با ایران شكست خوردیم و اكنون زمان جامعه بینالمللی در رسیدن به راهحل این بحران رو به پایان است».
فیشر که بخش مهمی از سخنرانی خود را به تشریح شرایط منتهی به مذاکرات ایران و اروپا در اکتبر 2003 اختصاص داد، مدعی شد كه ایران در آن مقطع ارزیابی كرده بود با توجه به وضعیت آمریكا در عراق و افغانستان و با توجه به متحد نبودن جامعه بینالمللی و قیمت بالای نفت میتواند به سوی برنامه هستهای خود حركت كند.
وی با جاهطلبانه خواندن برنامه ایران در زمینه تکنولوژی صلحآمیز هستهای گفت: البته در آن زمان جنگ عراق به تازگی آغاز شده بود و ما نسبت به بحران بعدی بسیار نگران بودیم. ما میدانستیم كه ایران یك برنامه هستهای جاهطلبانه دارد كه بیشتر بر غنیسازی متكی است، اما در عین حال قصد دارد یك راكتور تحقیقاتی آب سبك بسازد و راه را به سوی پلوتونیوم بگشاید. این الگویی بود كه كمابیش در پاكستان و دیگر جاها دیده بودیم.
وزیر امور خارجه سابق آلمان همچنین گفت كه براساس مذاكرات هستهای و دو جانبه با ایران فكر میكند این كشور به جنگ آمریكا در عراق تمایل داشت؛ زیرا با حضور آمریكاییها گزینههای بیشتری برای نفوذ و فشار در اختیار داشت.
وی افزود: حمله آمریکا به عراق البته میتوانست آغازی برای گفتوگوی سیاسی آمریكا و ایران هم باشد چرا كه آمریكاییها پس از حمله به افغانستان با ایران مذاكراتی مستقیم داشتند.
فیشر در توضیح دیدگاهش درباره سیستم سیاسی ایران گفت: مقایسه یك دیكتاتوری نظیر دیكتاتوری صدام با روند تصمیم گیری سیاسی در ایران قیاس بسیار كوتهبینانهای است. در ایران قدرت بر روی شانههای گروههای بسیاری قرار دارد كه گاهی اوقات منافعشان با هم درگیر است و روند تصمیمگیری شامل تحلیل، مذاكره و توافقی چشمگیر است.
وی افزود: «اگر به ایران امروز نگاه كنید دو جبهه را میبینید كه یكی یك موضع منطقی ملیگرایانه است و شاید با روسای جمهوری سابق ایران یعنی رفسنجانی و خاتمی آغاز شد، آنها استراتژی تضمین و به دست آوردن نفوذ ایران را دنبال میكنند، اما ایران باید یك بازیگر منطقی عملگرا باشد. آنها یك جریان بینالمللیتر را دنبال میكنند و میخواهند ایران را نه تنها از نظر اقتصادی بلكه از لحاظ فنآوری و سیاسی نیز بگشایند و نسبت به رویارویی احتمالی ایران و غرب نگران هستند».
وی در عین حال تاکید کرد: «در طرف دیگر به طور سنتی بخشهایی وجود دارند كه استراتژی انقلابیتری را دنبال میكنند. آنها میخواهند ایران یك قدرت اسلامی برجسته در سطح جهانی باشد و یك استراتژی بلندمدت نه تنها برای موفقیتهای انقلاب اسلامی و انتقال آن به قدرت بلكه برای تحلیل بردن وضعیت كنونی خاورمیانه دارند».
وی در پاسخ به این سوال كه «آیا لغو تعلیق در دوران احمدینژاد و آغاز به كار آبشار سانتریفوژها سیاست نهایی تهران است یا بخشی از چانهزنی در مذاكرات» گفت: بله و خیر. آنها ارزیابی استراتژیك بسیار مفصلی را در شورای امنیت ملیشان انجام میدهند و ارزیابیشان آن است كه با توجه به موقعیت گرفتار آمریكا در عراق و افغانستان و عدم اتحاد جامعه بینالمللی و قیمت بالای نفت میتوانند در برنامهی هستهای خود پیش روند.
فیشر گفت: آنها همواره خواهان موافقت ما با برنامه غنیسازیشان تحت نظارت شدید (آژانس) بودهاند و ما همواره تلاش كردهایم آنها را متقاعد كنیم كه با تعویق بلندمدت غنیسازی موافقت كنند؛ چرا كه درحال حاضر به سوخت نیازی ندارند، راكتوری ندارند و سوخت تنها راكتوری كه آماده كار كردن است نیز از طریق روسیه تامین خواهد شد.
وی افزود: این مساله نگرانیهایی جدیای را موجب شد. ما در رسیدن به كوچكترین اتفاق نظری با ایران در مذاكراتمان شكست خوردیم و زمان جامعه بینالمللی رو به پایان است.
فیشر در پاسخ به این سوال كه آیا در شرایط کنونی معامله با ایران ممكن است گفت: «اگر اراده سیاسی برای مصالحهای جدی وجود داشته باشد، پل ساختن برای دیپلماتهای مجرب كار چندان پیچیدهای نخواهد بود».