آفتابنیوز : هرچند دونالد ترامپ درعموم موضوعات این رویه پیشبینیناپذیری را پی گرفته و تنها مختص به توافق هستهای با ایران نبوده است، اما در خصوص این موضوع مشخص، بدیهی است که رئیس جمهوری آمریکا در موارد پیشین هم همواره تهدید کرده بود «دیگرتعلیق تمدیدهای ایران را امضا نمیکند» و ایالات متحده را از توافقی که به زعم او «فاجعهبارترین توافق تاریخ آمریکا» بوده خارج خواهد کرد، اتفاقی که هرچند او تا مرز انجامش پیش رفته اما دستکم تا به امروز آنرا عملی نکرده است.
به گزارش آفتابنیوز، ترامپ البته از اینکه شخصیتی غیرقابل پیشبینی نمایش داده شود لذت میبرد و حتی آنرا روشی برای کسب امتیازات بیشتر میداند. سپتامبر ۲۰۱۷ بود که رسانههای آمریکایی گزارش دادند او به یکی از مشاوران ارشدش دستور داده برای امتیازگیری از طرفهای مذاکره «کره جنوبی» او را فردی «دیوانه» و غیرقابل پیشبینی معرفی کند. از سوی دیگر سیاست ترامپ در خصوص پروندههای جهانی تاکنون به همین شکل بوده تا سطح تنش را به بالاترین حد برساند تا بتواند با پایین آوردن مرحلهای مواضعش به امتیازات بیشتری دست یابد. چرا که طرف مقابل تصور میکند که از وضعیت تنش ابتدایی فاصله گرفته و توانسته به توافقی هم با «یک دیوانه» دست یابد.
مثال تازه و زنده این سیاست، برخوردی است که رئيس جمهوری آمریکا طی کمتر از دو سال اخیر با کره شمالی کرده است. ترامپ با سر و صدای فراوان حتی کره شمالی را تهدید به نابودی کرد. انواع توهینها را نثار کیم جونگ اون کرد، از انتقال پرونده کرهشمالی به وزارت دفاع گفت، رکس تیلرسون را شماتت کرد که به دنبال ایده مذاکره با کره شمالی نرود که راهی بیثمر خواهد بود. حالا نتیجه تمام این تهدیدها بعد از ۲۰ ماه چه شده است؟ رئیس جمهوری آمریکا رسما در توییتر خود اعلام میکند که مایک پمپئو به پیونگیانگ رفته و با رهبران کره شمالی دیدار کرده است و احتمالا ظرف یک ماه آینده دیدار دوجانبه و رو در روی ترامپ - اون شکل خواهد گرفت.
اما آیا این بدان معناست که تمام سر و صداها و تهدیدهای ترامپ در خصوص توافق هستهای با ایران تصنعی است؟ آیا باید منتظر کوتاه آمدن رئيس جمهوری آمریکا در خصوص پرونده ایران بود؟ سادهانگاری است اگر چنین تصوری داشته باشیم، ضمن اینکه با نگاهی به تیم مشاورین و حلقه اطرافیان ترامپ که در ماههای اخیر روز به روز رادیکالتر و جنگطلبتر شدهاند در مییابیم، کاخ سفید بیش از همیشه تندرو شده است. از سوی دیگر ترامپ، عربستان و اسرائيلی را در کنار خود میبیند که به رئیس جمهوری کنونی آمریکا به چشم یک فرصت مینگرند که باید تمام تلاش خود را در جهت بهرهبرداری از او در جهت ضربه زدن به «ایران» به کار بندند.
از سوی دیگر به نظر میرسد ترامپ بیش از اینکه به خطرات خروج از برجام برای امنیت منطقهای و اثرات ثباتزدا و تنشساز این اقدام توجه داشته باشد، به منافع کنونی آن عنایت دارد. به عبارت دیگر ترامپ با هر آنچه که از دوران اوباما به جا مانده مشکل دارد و خواهان نابودی آن است تا هیچ اسمی از رئیس جمهوری پیشین و میراثش باقی نماند. ناگفته پیداست که برجام یکی از مهمترین میراثهای اوباما در سپهر سیاسی ایالات متحده به شمار میرود. ضمن اینکه کافیست سخنرانیهای رئیس جمهوری مادیگرای آمریکا در خصوص برجام را مرور کنید. بیشترین استدلالی که او در صحبتها و مصاحبههایش در رد برجام به زبان میآورد «منطقی نبودن پرداخت پول به ایران» است.
این در حالیست که ایران هیچ مراوده مالی با ایالات متحده ندارد و برعکس رقبایش به ویژه عربستان سعودی حاضر است انواع و اقسام قراردادهای خرید تسلیحات را برای اثبات وفاداری و روابط نزدیک با کاخ سفید امضا کند. در نتیجه باید مجموعه این مولفهها را در تصمیمگیری دونالد ترامپ مدنظر قرار داد. درست است که ماکرون و مرکل و طرفداران برجام تمام تلاش خود را در جهت راضی کردن ترامپ برای ماندن در برجام به کار خواهند بست، اما جبهه مقابل نه تنها بیکار ننشسته که حتی شاید هم پرزورتر و هم نفوذ بیشتری در کاخ سفید داشته باشند.
فراموش نکنیم که دیگر نه رکس تیلرسونی وجود دارد و نه ژنرال مک مستری که ترمز دونالد ترامپ را بکشند و جایگزین آنها مایک پمپئو و جان بولتونی شدهاند که در رادیکالیسم بیرقیباند.
در نتیجه اگر بخواهیم پاسخی به پرسش اولیه داشته باشیم باید چند نکته را مد نظر قرار دهیم. نخست اینکه کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه و آلمان هرچند ملاحظات امنیتی را در خصوص شرایط پسابرجام در منطقه خاورمیانه در نظر دارند اما نگاه ویژهای هم به مراودات تجاری با تهران دارند و بخش مهمی از تلاششان برای متقاعد کردن ترامپ بر ماندن در برجام، استمرار منافع اقتصادی است که در پرتو توافق هستهای با ایران برای آنها حاصل شده است. در نتیجه اگر ترامپ راضی به ماندن شود، حساسیتهای برلین و پاریس را مدتوجه قرار داده و طبیعتا امتیازاتی هم در دیگر موضوعات از این دو قدرت اروپایی طلب خواهد کرد. دوم اینکه هرچند ایالات متحده هنوز اسما در برجام حضور دارد اما واقع امر این است که ایران نمیتواند از منافع ذکر شده در این توافق بهرهمند شود. برای فهم بهتر این موضوع احتمالا، تنها اشاره به محدودیتهای سیستم بانکی ایران برای اتصال به نظام بانکی جهانی کافی باشد. در نتیجه حتی در صورت استمرار حضور آمریکا در برجام، اعمال فشارهای جانبی برای به حداقل رساندن منافع حاصله از این توافق برای ایران با تحمیل تحریمهای تازه در حوزههای گوناگون دنبال خواهد شد.
اما اگر ترامپ در پایان راضی به ادامه حضور نشود، احتمالا استثناهای ویژهای برای آلمان و فرانسه قائل خواهد شد تا قدرتهای اروپایی بتوانند به مراودات اقتصادی خود با تهران ادامه دهند. اتفاقی که مشخص نیست تا چه اندازه میتواند ایران را به ماندن و ادامه این شرایط نه چندان خوشایند، متقاعد سازد.
منبع: یورنیوز