ای كاش كه قلعهنويی به خودش بيايد...
آفتابنیوز : «معرفت حكم میكرد كه با قريب از استقلال بروم. بههر حال مربيگری تيمملی يك مسوِوليت سنگين است كه به خاطر آن نمیتوانم به استقلال كمك كنم. مديران استقلال عوض شدهاند و مديران جديد، آدمهای جديد میخواهند». سخنان بالا، حرفهای همان اميری بود كه گفته بود همواره در خدمت استقلال است.
آقای قلعهنويی عزيز! برادر هميشه استقلالی! مگر روزی كه شما را به استقلال آوردند، در قرارداد شما عنوان كردند كه تنها زمانی شما در استقلال فعاليت میكنيد كه جناب دكتر محمدحسين قريب در پست مديريت باشگاه استقلال باشد ولا غير؟!
شما با جناب محترم قريب قرارداد بسته بوديد و يا باشگاه استقلال؟
آيا آن روزی كه بهعنوان كمكمربی استقلال منصوب شديد، آقای قريب در كنار شما بودند؟اگر شما قصد كنارهگيری از استقلال و ادامه كار در تيمملی را داريد، لطفاً بهانه نياوريد. شجاعت شما همواره قابل تحسين بوده و يكی از خصوصيات بارز و همچنين يكی از عوامل موفقيت شما بوده است. پس اين بار نيز به رسم ديرينه خود عمل كنيد و بیهيچ پرده و حجابی صحبت كنيد. مطمئناً در اين صورت هم شرايط به نفع شما پيش خواهد رفت، هم به سود استقلال.
در توانايیهای شخصی امير قلعهنويی هيچ شكی نيست. مربی جوان، جسور، در اندازه فوتبال ايران بادانش و به قدر وسع خود، در پی هماهنگی با علم روز مربيگری دنيا كه تيمش فوتبال را اگر نه هميشه زيبا ولی تهاجمی بازی میكند.
قلعهنويی در طول مدت فعاليتش دو عنوان قهرمانی را نيز برای استقلال كسب كرده است. امير همواره در بين طرفداران استقلال محبوب بوده و احترام خاصی نيز نزد هواداران دارد ولی بايد بداند كه اين احترام (مانند هر احترام ديگری) دوطرفه است. هيچكس حتی امير قلعهنويی حق ندارد شعور و درك هواداران را ناديده بگيرد. وقتی او با اين صراحت با احساسات هواداران استقلال بازی میكند، بايد منتظر عواقب بعدی آن نيز باشد.
من تيم را زمانی تحويل گرفتم كه تنها 300 تماشاگر داشت و نهم جدول بود. من همان تيم را قهرمان ليگ كردم آيا شما جز منتگذاشتن بر سر استقلال و هواداران آن، برداشت ديگری از اين جمله میكنيد؟
امير بايد بداند كه نبايد منتی بر استقلال بگذارد. اگر قرار به منت باشد،اين استقلال بود كه به يك جوان بینام و نشان در عرصه مربيگری ميدان داد و سرمربی تيمملی كرد.
قلعهنويی تيمی را قهرمان كرد كه در طول سه سال به صورت مستمر در كنار هم بودند و با سرمايهگذاریهای ميلياردی و هوادارانی پرشور و بازيكنانی چون عنايتی و جباری، شخصيت قهرمانی را واقعاً در وجود خود میديد و هر سرمربیای كه اين تيم را قهرمان میكرد، كار شاقی انجام نداده بود. (ولی باز هم به شخصيت قلعهنويی احترام گذاشته و كار او را ارزشمند دانستيم) اكنون قلعهنويی چگونه به خود اجازه میدهد كه اينگونه بر سر استقلال و هواداران آن منت بگذارد؟
استقلال و پرسپوليس همواره با اين مشكلات دست و پنجه نرم میكنند. آدمهای كوچك و بزرگی در اين دو تيم رفتند و آمدهاند و خواهند رفت و هيچ اتفاق مهمی نيز نيفتاده است. حالا نيز شرايط هيچ تفاوتی نمیكند. چه قلعهنويی مربی استقلال باشد، چه مرفاوی؛ استقلال همان استقلالی است كه خواهد بود و ذرهای از اقتدار اين تيم پرطرفدار كم نخواهد شد.
اگر هم تاكنون استقلال خوب نتيجه گرفته در اثر مربيگری مرفاوی بوده است. پس میتوان گفت مرفاوی نيز (در صورت بها دادن به وی) میتواند جايگزينی مناسب برای قلعهنویی و حتی بهتر از او باشد. پس هواداران استقلال نبايد زياد نگران ماندن يا نماندن قلعهنويی باشند. شايد تنها موردی كه باعث ناراحتی هواداران استقلال میشود، ربودن قلعهنويی از دستان استقلال توسط جريانی بود كه او را با سياست و زيركی از استقلال جدا كردند.
جريانی كه از همان ابتدايش نيز معلوم بود هدفی جز تخريب قلعهنويی را دنبال نمیكند. اصولاً در جامعه ما (و به طبع آن در ورزش كشور ما) خراب كردن كسانی كه دارای ارزش شدهاند و به محبوبيت دست پيدا كردهاند، تبديل به يك اصل شده است. تنها كافی است به نامهايی چون حجازی، پروين، دايی و... نگاهی بيندازيد تا متوجه مطلب شويد.
قلعهنويی را با پنبهای به نام سرمربی تيمملی سر بريدند تا او نيز نتواند مسير رو به رشد خود را تكميل نمايد. كيست كه نداند در صورت ادامه كار قلعهنويی در استقلال، او به يكی از موفقترين مربيان ايران تبديل میشد؟ شايد گفتن اين جمله كه (قلعهنويی خودش را گم كرده است) كمی بیانصافی باشد ولی شايد در صورت ادامه اين روند، روزی هم فرا برسد كه ديگر برای هواداران استقلال، يك مشت خاطره از قلعهنويی باقی بماند و يك دنيا افسوس برای او. خدا كند كه آن روز فرا نرسد. ای كاش كه قلعهنويی به خودش بيايد...