آفتابنیوز : عبدالواحد موسوی لاری گفت: لازم به ذکر است که در قضیه برجام همه ارکان نظام از مقام معظم رهبری تا مجلس شورای اسلامی -که کمتر از یک ساعت این توافق را امضا کرد-، موافق بودند.
به گزارش آفتابنیوز به نقل از ایلنا، وی افزود: از دلواپسان میپرسم رئیسجمهور باید بابت چه چیزی عذرخواهی کند؟ آیا روحانی باید به خاطر این که یک اجماع جهانی علیه ایران را شکست عذرخواهی کند؟ اگر قرار به عذرخواهی باشد اشخاصی باید این کار را انجام دهند که هم دیروز و هم امروز بدون توجه به منافع و مصالح ملی حرفهایی را زدند که برای نظام سنگین تمام شد. چرا هنگامی که جامعه جهانی، اتحادیه اروپا و حتی افکار عمومی ایالات متحده به خاطر عهدشکنی ترامپ علیه او بسیج شدهاند و این رفتار او را ناپسند و خارج از عرف دیپلماتیک میدانند ما در داخل دست به رفتارهایی میزنیم که گویا ما کار اشتباهی کردیم؟ چرا درست زمانی که جریان استکباری با محوریت آمریکا اعلام میکند که سرمان کلاه رفته است و ایرانیها نظرات خود را به ما دیکته کردهاند قضیه را به گونهای دیگر نشان میدهیم و میگوییم در جریان برجام ما لطمه خوردهایم با چه منطقی این استدالالها را بیان میکنیم؟
اهم اظهارات موسوی لاری به شرح زیر است:
*دشمن یک توافقنامه را نقض کرده است، امضای خودش را پس گرفته افکار عمومی هم او را محکوم میکند ما باید از این فرصت استفاده کرده و با دنیا تعامل خودمان را بیشتر کنیم. دنیا باید بداند در جریان برجام موضع ما حق است و این آمریکاست که با قلدری از یک توافق بینالمللی خارج شده و خودش هم باید جوابگوی افکار عمومی باشد. در چنین شرایطی است که ما میتوانیم حقانیت خود را ثابت کنیم. اما نمیدانم این کسانی که از ابتدا هم با برجام مخالف بودند در شرایطی که ما میتوانستیم حقانیت خود را ثابت کنیم با چه منطقی پرچم آمریکا را در مجلس آتش میزنند؟ این افراد مخالف برجام نیستند، بلکه مخالف حسن روحانی هستند. مگر میشود که بگوییم روحانی چیزی را امضا کرده است که مقام معظم رهبری با آن مخالفت داشته است، چنین چیزی ممکن نیست. مگر این مملکت بی سر و سامان است که هرکسی هر کاری دلش میخواهد انجام دهد؟ اصلا اینگونه نیست.
*بر کسی پوشیده نیست کسانی که طرح عدم کفایت روحانی را مطرح میکنند مخالف کارکردها نیستند بلکه مخالفان شخصی، حزبی، جناحی و تشکیلاتی رئیسجمهور هستند. این اشخاص که میگویند برجام نباشد، حرف آنها قبول، اگر برجام را از بین برود حال گزینهشان چیست؟ با چه ادبیاتی باید با دنیا صحبت کنیم؟ راه حل این همه بحران چیست؟ همینهایی که میگویند باید مجلس عدم کفایت روحانی را مطرح کند، مگر هشت سال در کنفرانسها و نشستها شرکت نکردند؟ این گردهماییها چه روزنهای برای مردم باز کرد؟
*کسی که میلیاردها دلار ثروت این مملکت را مشخص نیست در کجا و چگونه هزینه کرده کفایت سیاسی دارد اما کسی که توانست تا حدی خرابکاری هشت سال مدیریت اشتباه را جبران کند عدم کفایتش را مطرح میکنند ؟ مشخص است که این دعوا برای مصالح ملی نیست بلکه برای انتقامجوییهاست.
*رئیسجمهور نظامی در شرایطی باید بر سر کار بیاید که ما مشکل نظامی داشته باشیم، اما مشکلات کشور در حال حاضر اقتصادی و سیاسی است؛ آیا یک شخص نظامی میتواند این دو معضل را حل کند! در چنین شرایطی حضور یک فرد نظامی مشکلات را تشدید میکند، بله اگر مشکل ما نظامی بود و ما میخواستیم با دنیا وارد مناقشات نظامی شویم حضور فردی که به ما بگوید چگونه میتوانیم با دنیا وارد جنگ شویم مفید بود اما بحث ما که نظامی نیست.
*نمایندگان لیست امید انسانهای خوب و سالمی هستند بعضی از آنها انصافا خوب کار کردهاند و معدلشان را مثبت میدانم و نمره قابل قبولی به آنها نیز میدهم، اما اگر بخواهم در یک کلام بگویم که عملکردشان چگونه بوده است؟ آنان انتظارات ما را برآورده نکردهاند. دلیل این کم کاری عوامل مختلفی دارد نخست اینکه نمیخواهند با دولتی که خودشان حامی آن هستند مخالفت داشته باشند. از طرفی هم فضای عمومی، تصمیمگیری حاکمیتی و نظارتی با آنها همراه نیست. دولت در چینش نیروهاش ضعیف عمل کرد، آقای روحانی میتواست قویتر عمل کند تا آنان با مجلس همراهی کنند.
*رئیسجمهور مدیرانی انتخاب کرده است که پا به پای انتظارات مردم حرکت نمیکنند و متاسفانه گاهی خلاف آنان گام برمیدارند. این ضعف رئیسجمهور است ایشان شخصا باید پاسخگو باشند. این مشکل با سخنرانی حل نمیشود اگر وزیری با دولت و رئیسجمهور همراهی نمیکند بهتر است کنار گذاشته شود. هنگامی که این گلهها در سخنرانیها مطرح میشود من و شما چه تصمیمی میتوانیم بگیریم؟ گله که مشکل حل نمیکند! آقای روحانی عالیترین مقام اجرایی کشور است مدیر بیکفایت باید کنار گذاشته شود.
*به نظر من مجمع تشخیص تا حدودی جایگاهش را از دست داده است، این مجمع بنا بوده مسائل کلان کشور را مورد بررسی قرار دهد اما در حال حاضر روی آئیننامههای دولت بحث میکنند. مشاهده میکنیم مثلا در ماجرای ورود سپنتا نیکنام به شورای شهر شش ماه بحث میکنند آخر سر هم بینتیجه میماند و یا در سایر موارد هم این گونه عمل میکنند. بنده هم جای رئیسجمهور بودم در چنین جلساتی شرکت نمیکردم. مجمع تشخیص مصلحت نظام بنا بود بازوی تصمیمساز نظام باشد نه این که خود را درگیر مسائل خرد کند!
*مردم همچنان با همه نقدهایی به دولت حسن روحانی دارند و با همه دلخوریهایشان که از کارکرد شورای شهر یا فراکسیون دارند، به اصلاحطلبان امید دارند، زیرا مدتهاست از طرف مقابل عبور کردهاند و معتقدند این نگاه برای کشور درست نیست. اما باتوجه به شرایطی که به وجود آمده کار برای اصلاحطلبان سخت است و شاید مانند شورای دوم مردم پای صندوقهای رأی نیایند. چرا ما در شورای دوم شکست خوردیم؟ یک و نیم درصد میزان مشارکت مردم در شهر تهران بود آقای چمران که نفر اول بود ۴ درصد آرا داشتند و تا جایی که ذهنم یاری میکند میزان مشارکت مردم در شهر تهران زیر ۲ درصد بود، مردم چرا نیامدند؟ چون از عملکرد شورای اول عصبانی بودند آنها گفتند ما به شما رأی دادیم مشکلات را حل کنید نه این که دعوا راه بیاندازید.
* اگر شما از حدود پنج ماه قبل از حوادث دی ماه مسیر خبری BBC را دنبال کنید متوجه خواهید شد که این شبکه از یک بنگاه خبری تبدیل شده بود به رسانهای که علیه اصلاحطلبان تبلیغ میکند. به این دلیل که آنان به خوبی میدانند که جریان اصولگرایی جایگاهی بین افکار عمومی ندارد و این اصلاحات است که هنوز مورد اعتماد است بنابراین میگویند عملکرد این جریان را زیر سوال ببریم تا مردم از حکومت جدا شوند و حتی تا جایی پیش رفتند که رژیم فاسد سلطنتی را مطرح کردند.
*دلواپسان و منتقدین دولت در ابتدا فکر میکردند تجمعاتی برگزار میکنند و با استفاده از مشکلات معیشتی آن را به سمت دولت سوق میدهند و از این ابزار برای نقد و به چالش کشیدن دولت استفاده میکنند اما غافل از این که وقتی بساطی گسترده میشود دیگران هم از آن استفاده میکنند. اعتقاد دارم حکومت به معنای عام و دولت به معنای خاص باید صدای آنها را بشنود. آقای خاتمی و دوستان اصلاحطلب در جریان اتفاقات دی ماه قویترین برخوردها را داشتند، از حق انتقاد مردم دفاع کردند به دولت و حکومت گفتند صدای مردم را بشنوید اما خط خود را از کسانی که میخواستند کلیت نظام را تخریب کنند جدا کردند. مشخص است که اصلاحطلبان با کسانی که به دنبال براندزای اصل نظام هستند، همراه نمیشوند.
*من به عملکرد شورای شهر نسبت به دادن رأی به آقای نجفی انتقاد دارم، این شورا یک نهاد مردمی است که مخالف و موافق با یکدیگر تصمیم میگیرند، اینکه به صورت اجماعی همه اعضای آن به آقای نجفی رأی میدهند اشتباه است. در انتخاب ایشان تضارب آرا صورت نگرفت. اگر معترضان به نجفی فرصت این را پیدا میکردند که بیان کنندبا مشکل مواجه شدی چه میکنید، شاید قضایا به گونهای دیگری رقم میخورد. آقای نجفی وقتی که با موانع رو به رو شد و خودش هم اطلاعی نداشت باید شفاف صحبت میکرد چه موانعی وجود دارد که نتواست بماند.
*جریان خردگرای جامعه ما اهم از اصولگرا و اصلاحطلب که دل در گرو نظام دارند به نتیجه رسیدهاند که باید با یکدیگر تعامل داشته باشند، آقای ناطق هم از عقلای قوم هستند و به خوبی میدانند که چیزی به حفظ نظام و همدلی و همراهی کمک میکند.
مساله اصلی کشور ارتباط مردم با صندوقهای رای است
نامه نیوز نوشت:
عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاح طلب گفت:« پیروزی آقای عارف در انتخابات هیات رئیسه مجلس در سال پایانی مجلس دستاورد مهمی است و جامعه رای اصلاح طلبان را خیلی بهتر پوشش خواهد داد».
وی با اشاره به عملکرد دولت در برخی از زمینهها که طی چند سال گذشته موجب منفعل کردن جامعه رای اصلاح طلبان شده است، گفت: «این انتخابات و پیروزی عارف می تواند تاثیر بسیار خوبی داشته باشد مشروط بر اینکه در صورت انتخاب شدن در یک سازوکار و ساختار مدیریتی مقتدر کار کنند و انتظارات مردم، جامعه و دولت را پیش ببرند.»
عضو بنیاد باران در پاسخ به این سوال که با توجه به عملکرد عارف در قالب رئیس فراکسیون امید چقدر می توان به موفقیت او در جایگاه رئیس مجلس امیدوار بود، گفت: « بالاخره تفاوتهای عارف و لاریجانی مشخص است. هر یک از آن نقاط قوت و ضعفی دارند. مهم این است که در یک مناظره اخلاقی و رقابت آمیز انتخابات انجام شود و کسی که انتخاب میشود نیز چون نماینده مستقیم مردم است، انتظارات مردم را در چارچوب قوانین اساسی خوب پیگیری کند.»
وی تاکید کرد: « اگر عارف انتخاب شود و در این یک سال نیز مثل گذشته که هرجا مدیر بوده کارنامه خوبی از خود به جای گذاشته است، این مسیر دشوار را طی کند، اتفاق خوبی خواهد افتاد. من اطمینان دارم که در نتیجه آن اقبال به اصلاح طلبان و شخص آقای عارف برای آینده تقویت خواهد شد.»
ناصری در پاسخ به این سوال که آیا پیروزی عارف بر لاریجانی در انتخابات مجلس به معنی حذف احتمالی ائتلاف اصلاح طلبان با لاریجانی در انتخابات 1400 است، گفت: « نه ، اصلاح طلبان در هر انتخاباتی بربنا بر ضرورت و با تکیه بر منافع و مصالح مردم تصمیم گیری میکنند. انتخاب رئیس مجلس یک ماراتن در چارچوب آیین نامه و ضوابط خود است. انتخابات ریاست جمهوری نیز بحث دیگری است. حتما اصلاح طلبان نامزد خود یا حمایت از یک نامزد غیرتشکیلاتی را مثل سال 92 بنا بر ضرورت و شرایط آن ایام و زمان انتخاب میکنند.»
وی افزود: « نکته مهم این است که دغدغه اصلاح طلبان و همه دلسوزان جمهوری اسلامی اکنون این است که مردم انگیزه حضور پای صندوق رای را داشته باشند. در این صورت قدرت تشخیص طبیعی برای انتخاب اصلح نیز وجود خواهد داشت. نگرانی فعلی این است که در شرایط حساس کنونی کشور، برخی از نارساییهایی موجود در حوزه اجرایی و دولت که میتوانست وجود نداشته باشد؛ خدای نکرده در انتخابات 1400 شرایط ارتباط مردم با صندوق رای را مساله دار نکند. حتما اصلاح طلبان درصدد آن هستند که این اتفاق نیفتد.
ناصری در پاسخ به این سوال که جریان اصلاح طلب برای جلوگیری از ایجاد چنین وضعیتی چه اقدامات عملی انجام می دهد و میتواند انجام دهد، گفت: حتما حمایت اصلاح طلبان از دولت تا 1400 محفوظ خواهد بود اما دغدغه اصلاح طلبان همان دغدغه کلی جامعه و ساختار کلی نظام است. اگر قرار باشد مردم پای صندوق رای آیند به این جمع بندی رسیده اند که جبهه اصلاحات تجربه موفق تری برای همراهی با مردم دارد.