از آنچه در سه صحنه اخیر یعنی «نحوه اعتراض برخی نمایندگان مجلس به خروج امریکا از برجام»، «اعتراض پرخاشگرانه به رئیس سازمان انرژی اتمی در جریان راهپیمایی روز قدس» و «اقدام روز گذشته نمایندگان که با پهن کردن طومار پارچهای در صحن مجلس سعی داشتند اعتراض خود را به لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم اعلام کنند» مشاهده شد، نمونههای تاریخی متعددی در تاریخ معاصر ایران بر جای مانده است؛ صحنههایی که ماحصل رفتارهای افراطی بودهاند و نشان دادهاند که متأسفانه روی دیگر سکه تندروی، تأمین اهداف دشمنان ملت بوده است.
آفتابنیوز : فیاض زاهد فعال سیاسی در ادامه یادداشت خود نوشت: در نمونههای تاریخی البته موارد دست داشتن سرویسهای اطلاعاتی بیگانه هم وجود داشته است چنانکه در جریان مخالفتها با دولت مرحوم مصدق، مخالفان او در تهران پرچم انگلیس را آتش زدند و عکس ملکه انگلستان را با طناب به گردن سگ انداختند؛ اما بعد از کودتا مشخص شد اتفاقاً پول همه آن اقدامات را دولت انگلیس پرداخته است. براساس چنین نمونههای تاریخی بیش از آنکه پرداختن بهگفتهها و رفتارها اهمیت داشته باشد؛ این مهم است که ببینیم این رفتارها چه هدفی را دنبال میکنند و در راستای منافع کدام کشورها قرار میگیرد. این سخن البته به معنای متهم کردن تمام مخالفان و منتقدان به حمایت از منافع بیگانگان نیست. زیرا اگر چه در پس این رفتارها وجود یک اتاق جنگ روانی قابل انکار نیست اما همراهی بسیاری از افراد با این اقدامات میتواند صرفاً بر اثر فقدان تفکر مستقل یا درک جامع از مسائل حاکم بر روابط بینالملل و تأثیر و تأثرات آنها باشد. کاستی ای که سبب میشود این افراد ناخواسته در بازی طراحی شده از سوی اتاقهای جنگ روانی ایفای نقش کنند.
با چنین نگاهی آنچه در حال روی دادن است در پازل تلاش برخی کشورها و رژیمها برای ایجاد ناامنی و ایجاد سردرگمی در حاکمیت و دولت ایران هم معنا پیدا میکند و حاصلاش تأمین منافع دولت امریکا است. روشن است که مقولههایی همچون برجام یا پیوستن به کنوانسیونهای بینالمللی جز با چراغ سبز مقامات عالی نظام ممکن نبوده است. چنانکه روشن است برجام به تنهایی کار دولت روحانی نبود و بدون نظر موافق رهبری نظام و اجماع حاصل در حاکمیت حتی امکان شروع مذاکرات وجود نداشت.
اما حالا امریکا بدعهدی کرده و از توافق خارج شده و گفته است که با برجام سر امریکا کلاه رفته است؛ اتفاقاً این موضع نشان میدهد که تیم مذاکرهکننده ایران در نهایت دقت و مهارت این متن حقوقی را تهیه کردهاند. متنی که اروپاییها به آن متعهد ماندهاند و امریکا به تنهایی از آن خارج شده است و وضعیتی بیسابقه را از تنهایی امریکا رقم زده است. بهره گرفتن از این وضعیت با اقداماتی همچون تثبیت رابطهمان با پیمان شانگهای، نزدیکی بیشتر به کشورهای اروپایی و بهرهگیری از روابط با قدرتهای شرقی از جمله روسیه و چین نیازمند وجود یک صدای واحد و استراتژی ملی در ایران است. استراتژی که در آن دولت، مجلس، قوه قضائیه و چهرههای ملی و همین طور احزاب و مطبوعات همچون قطعاتی از یک پازل واحد ایفای نقش کنند. در این هنگامه که ما جنگی متفاوت را تجربه میکنیم، چنین تحرکات و صحنه سازیهایی مصداق حمله به جبهه خودی است و اگر چه با پرچم انقلابی گری انجام شود مشکوک است. علاوه بر این ملاحظات باید گفت که کسی که موضعاش منطبق با منطق باشد با آرامش و استدلال سخن میگوید. کما اینکه در قرآن کریم مسلمانان به «قول لین» توصیه شدهاند و به اینکه حرف دیگران را گوش بدهند و از میان اقوال مختلف بهترینشان را برگزینند.
بر این اساس کسانی که بهجای گفتمان به سمت نمایشهای پوپولیستی و عوام گرایانه گرایش دارند لاجرم این قضاوت را پدید میآورند که حرف محکمه پسندی برای گفتن ندارند و طبیعتاً موضعشان فاقد اعتبار تلقی میشود. اما اهمیت موضوع آنجا است که این افکار و رفتار میتواند برای کشور فاجعه به بار بیاورد زیرا نمایش وجود شکاف در حاکمیت پیش روی چشم ناظر دیگران چیزی جز تحریص آنها برای اعمال فشار بیشتر بر دولت و ملت ایران در پی نخواهد داشت.
منبع: ایران