کد خبر: ۵۳۲۶۵
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۸۵ - ۱۰:۰۹

متن کامل گفت‌وگوی آفتاب با تاج‌زاده

آفتاب‌‌نیوز : آقای تاج‌زاده! لطفا بفرمایید آرایش سیاسی نیروها در انتخابات شوراها به چه صورتی است و دغدغه‌ اصلی اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو چیست؟
بارها من عرض کردم جامعه ما یک جامعه متکثر است. اگر به خودش رها شود فقط دو حزب و دو گروه در صحنه سیاست و عرصه انتخابات حاضر نمی‌شوند. به همین جهت کانون‌های متفاوتی اکنون درصدد ارائه فهرست انتخاباتی هستند. در سطح کلان، ما یک رقابت جدی داریم بین اصلاح‌طلبان و اقتدارگرایان و محافظه‌کاران و در سطح جزئی‌تر در این دوره شاهد اختلاف جدی محافظه‌کاران و اقتدارگرایان با هم هستیم که معلوم نیست بتوانند لیست مشترکی را در انتخابات ارائه کنند.

از سوی دیگر اصلاح‌طلبان پذیرفته‌اند که به دلیل شرایط ویژه کشور و یکدست بودن حکومت که آن را به سود کشور ارزیابی نمی‌کنند، همه تلاش کنند با توقعات حداقلی یک ائتلاف حداکثری را شکل دهند و امیدوار هستیم که این ائتلاف شکل گیرد و فهرست واحدی را اصلاح‌طلبان بتوانند ارائه کنند. 

البته همانطور که گفتم اختلاف نسبتا جدی را بین محافظه‌کاران و اقتدارگرایان شاهد هستیم. ولی آنچه دغدغه اصلی ماست بیش از این اختلاف این است که با وجود یکدست شدن حکومت انتخابات آزاد و سالم برگزار شود. 

اگر انتخابات سالم و آزاد برگزار شود نتیجه‌اش هر چه باشد به سود کشور است و اصلاحات پیروز شده ولو اینکه اصلا‌ح‌طلبان هم رای نیاورند. اما اگر خدای ناکرده انتخابات سالم یا آزاد برگزار نشود، طبعا ما خشنود نخواهیم بود و اعتراض جدی خواهیم کرد و اصلاحات با مانع مواجه شده است. 

آقای تاج‌زاده! در میان نامزدهایی که اصلاح‌طلبان برای انتخابات شوراها معرفی کرده‌اند، اسامی وزرای خاتمی و همچنین چهره‌های معتدل و متخصص دیده می‌شود، با توجه به این موضوع چقدر به پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات شوراها خوشبین هستید و این موضوع چقدر می‌تواند در مساله رد صلاحیت‌ها تاثیر‌گذار باشد؟
علت پیشنهاد چنین افرادی این نبود که این افراد معتدل یا تندرو هستند. علت این بود که اساسا در انتخابات شوراها ما سعی کردیم که چهره‌های صد در صد سیاسی را پیشنهاد نکنیم چون این چهر‌ه‌ها بیشتر برای مجلس و نهادهای خاص اجرایی مناسب هستند.

از سوی دیگر طبیعتا با معرفی چهره‌هایی که در مسئولیت‌های مهمی در گذشته بودند، دست اقتدارگراها برای رد صلاحیت بیشتر بسته می‌شود. اما این که آیا این افراد رای می‌آورند یا خیر. بارها اعلام کردیم ملاک‌ ما برای شرکت در انتخابات پیروزی نیست. ملاک‌ ما آزاد و سالم برگزار شدن انتخابات است. 

اما پیروزی اصولا از اهداف احزاب در انتخابات است.
بله. منتها هدف ثانوی. هیچ‌کس در رقابتی حاضر نمی‌شود که شکست بخورد و پیروز نشود اما ما اساسا وارد بازی‌ای می‌شویم که امکان پیروز شدن در آن بازی وجود داشته باشد.

اگر قرار باشد ما وارد بازی‌ای بشویم که از ابتدا داور و کمک داور تصمیم خودشان را گرفتند، دو تا از بازیکنان ما کارت قرمز گرفته باشند و از بازی خارج شده باشند و همه زمین و زمان بخواهد به سود یک جناح عمل کند. طبعا وارد آن بازی نمی‌شویم مانند مجلس هفتم. 

بنابراین،ما اولویتمان این است که اجازه بدهیم بازی صورت بگیرد. اما ممکن است در این بازی احساس کنیم که مجموعه شرایط به سودمان نیست اما چون اصل رقابت‌ را پذیرفتیم طبعا آن بازی را ادامه خواهیم داد. از این جهت گفتم که برای ما ملاک پیروزی نیست. ما حتما دنبال پیروزی هستیم و هرکسی که بگوید در انتخابات یکی از اهدافم پیروزی نیست، به نظرم حرف منطقی نمی‌زند.

اما این فرق دارد با این حرف که ما فقط در بازی‌ای شرکت می‌کنیم که یقین داشته باشیم در این بازی پیروز می‌شویم. این می‌شود همان حرف اقتدارگرایان. یا انتخابات نباید برگزار شود یا باید در انتخابات آنها پیروز شوند. نه! ما می‌گوییم انتخابات باید سالم برگزار شود. پس بگذارید رقابت شود. حالا یا استقلال بازی را می‌برد یا پیروزی. هر کدام ببرد مهم این است که بازی خوبی انجام شود.
 
ما در نظام دموکراتیک شاهدیم که احزاب از قبل نظرسنجی که می‌کنند و اجمالا متوجه می‌شوند که در آن انتخابات پیروز نیستند. اما هیچ حزب دموکراتی از قبل به خاطر اینکه نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که پیروز نیست، از انتخابات خود را کنار نمی‌کشد برای اینکه شکستش در این انتخابات تاثیرش در تثبیت نظام سیاسی و دموکراسی اهمیتش کمتر از پیروزی‌اش نیست. 

ما امیدواریم که در این انتخابات ائتلاف کنیم، نامزدها رد صلاحیت‌ نشوند، انتخابات آزاد برگزار شود، مردم مشارکت نسبتا خوبی داشته باشند و پیروز شویم. 

به هر میزانی که به اهدافمان نرسیم، طبعا باعث خشنودی ما نیست. اما اصلا قضیه‌ این است که باید انتخابات در جمهوری اسلامی، با انتخابات در زمان رژیم گذشته تفاوت کند. انتخابات به معنی دقیق کلمه، یعنی امکان گزینش از نامزدهای متفاوت پس باید گرایش‌های متفاوت وجود داشته باشد. در غیر این صورت انتصابات خواهد بود که طبعا ما هم در چنین بازی‌ای شرکت نخواهیم کرد. 

نزدیک شدن اصلاح‌طلبان به آقای هاشمی هم در چارچوب همین تئوری ائتلافی صورت می‌گیرد؟
بله. اصولا در جامعه متکثر اصل در انتخابات بر ائتلاف است. چون اگر در جامعه یک حزب یا یک جناح به تنهایی بتواند بیش از 50 درصد آرا را به خود اختصاص دهد طبعا هیچ حزبی دنبال ائتلاف نمی‌رود و سعی می‌کند خودش رای بیاورد، مسئولیت بپذیرد. اگر خوب ادامه داد و مردم راضی بودند می‌تواند کارش را ادامه دهد، اگر هم خدای ناکرده بد عمل کرد مردم به حزب دیگری رای می‌دهند، مثل نظام انگلیس. 

در انگلیس ائتلاف در حال حاضر بی‌معنی است. چون یا حزب محافظه‌کار رای می‌آورد یا حزب کارگر. به همین دلیل این دو حزب هیچ‌ وقت با هم ائتلاف نمی‌کنند. ائتلاف زمانی شکل می‌گیرد که مثلا حزب لیبرال در انگلیس رشد کند و یک درصدی از آرا را به خودش اختصاص دهد به گونه‌ای که هیچ‌کدام از دو حزب محافظه‌کار و کارگر نتوانند به تنهایی اکثریت کرسی‌های مجلس را در دست بگیرند و دولت را تشکیل بدهند. 

در جامعه‌ای که هیچ‌حزبی 50 درصد آرا را ندارد از ائتلاف گریزی نیست، بنابراین در آن جامعه سوال نمی‌کنند که چرا شما ائتلاف کردید. اگر ائتلاف نکنند از آنها سوال می‌کنند که شما که 50 درصد رای نمی‌توانید بیاورید بنابراین چرا ائتلاف نمی‌کنید، مثل فرانسه. 

ما اگر مطمئن شویم نه تنها در جبهه اصلاحات بلکه حزبی درون اصلاح‌طلبان احساس کند که به تنهایی می‌تواند 50 درصد آرا را به دست بیاورد، عقل سلیم در عرصه سیاست حکم می‌کند که خودش به تنهایی نامزد دهد، مسئولیت بپذیرد و برنامه‌هایش را اجرا کند و اگر جامعه پذیرفت کار را پیش ببرد. 

بنابراین وقتی گروه‌ها و احزاب می‌گویند ما با هم ائتلاف می‌کنیم به این معناست که پذیرفته‌اند به تنهایی نمی‌توانند 50 درصد آرا را به دست بیاورند.
در جامعه ما هنوز این مساله ثقیل است و اینطور برداشت می‌شود که اگر ائتلافی در عرصه انتخابات صورت می‌گیرد، معنایش این است که طرفین باید از مواضع خودشان عدول کرده باشند یا خیلی قدرت‌طلب شده باشند. 

خوشبختانه با اختلافی که در میان محافظه‌کاران و اقتدارگرایان دیده می‌شود، کم‌کم عموم جامعه به این واقعیت توجه بیشتری می‌کند که به هر حال اگر پیروزی در انتخابات را بخواهند باید ائتلافی فهرست دهند و نامزد معرفی کنند. 

اگر فقط ابراز وجود یا اعلام مواضع می‌خواهند بکنند می‌توانند بدون ائتلاف در انتخابات حاضر شوند ولی در انتخابات پیروز نخواهند شد.

از آنجا که ما اعلام کردیم که قصد ما پاسخگو کردن قدرت است و یکدست شدن حکومت را به سود کشور نمی‌بینیم، هر نیرویی که با یکدست شدن حکومت مخالف باشد ما حاضر به همکاری با او هستیم و اگر برنامه‌های حداقلی‌مان همسو باشد، می‌توانیم در انتخابات خاصی ائتلاف کنیم و به همین جهت هم حتی در بین محافظه‌کاران و اقتدارگرایان، برخی جناح‌ها را به برخی جناح‌های دیگر ترجیح می‌دهیم. 

اینکه کدام جناح در موضع قدرت کمتری قرار گرفته، ملاک در عرصه انتخابات این است. ببینید. در عرصه بین‌المللی، آیا وقتی نظام دو قطبی شود کشورها بیشتر می‌توانند نفس بکشند و آزادی داشته شوند و از حقوق خودشان بهره‌مند باشند یا نظام بین‌الملل تک قطبی باشد؟ تصور می‌کنم پاسخ شما نیز دو قطبی بودن است. 

عین همین حرف در عرصه سیاست داخلی هم صادق است. به میزانی که قدرت توزیع شود و کانون قدرت دو، سه تا شود به همان میزان شهروندان می‌توانند از حقوق خودشان بیشتر بهره‌مند شوند. بنابراین تلاش برای دو قطبی کردن قدرت به معنای فرصت فراهم کردن برای بهر‌ه‌مندی از حقوق همه شهروندان است. 

به اختلافات داخلی جناح مقابل اشاره کردید. موضع اصلاح‌طلبان درباره جدال طرفداران قالیباف و احمدی‌نژاد چیست؟ بخصوص که این روزها گفته می‌شود که این جدال شدت بیشتری به خود گرفته و حتی گفته می‌شود برخی از طرفداران آقای قالیباف مانند آقای چمران به جمع طرفداران احمدی‌نژاد پیوسته‌اند.
من در مجموع این مساله را خیر می‌بینم و به صلاح کشور و اثبات کننده این مساله که با حذف یک جناح بزرگ کشور مثل اصلاح‌طلبان اختلاف در جامعه ما برطرف نمی‌شود. 

یک عده می‌گفتند که با حذف اصلاح‌طلبان می‌توانند یک حکومت یکدست را مستقر کنند که دیگر بدون هیچ‌گونه اختلافی می‌توانند به خدمت‌گزاری مردم بپردازند و کار‌آمدی نظام هم بالا می‌رود. 

امروز جامعه را می‌تواند در مورد هر دو ادعا قضاوت کند. یکسال است که حکومت یکدست شده، جامعه ببیند اولا اختلافات در درون محافظه‌کاران و اقتدارگرایان از بین رفته یا اینکه روز به روز گسترش پیدا می‌کند و ثانیا آیا کار‌آمدی نظام افزایش پیدا کرده یا خیر؟ 

یادتان هست که آقای خاتمی گفت هر 9 روز یکبار برای دولت من بحران می‌ساختند. امروز دولت نهم این ادعا را نمی‌تواند بکند چون هیچ‌کسی ابزاری ندارد که بخواهد علیه دولت کارشکنی کند. 

اما ما با یک پدیده دیگری مواجهیم که در واقع هر 9 روز یکبار دولت حداقل یک گاف می‌دهد و یک بحران ایجاد می‌کند و جامعه باید انتخاب کند بین اینکه اگر اصلاح‌طلبان پیروز شوند با اینکه هر 9 روز یکبار برایشان بحران ایجاد می‌کنند، چقدر می‌توانند به کشور خدمت کنند، ضریب امنیت عمومی و ملی را بالا ببرند، امکان توسعه اقتصادی فراهم کنند، امکان آزادی‌ها و شکوفایی فرهنگی و هنری را افزایش دهند یا اینکه دولت یکدست شود و هر 9 روز یکبار حداقل یک گاف بدهد و جامعه امیدش را نسبت به آینده یا از دست بدهد یا احساس کند که چشم‌انداز روشنی برابرش نیست. 

یک نکته دیگر که لازم است توضیح دهم این است که عده‌ای می‌گویند اصلاح‌طلبان در دوره حکومت بد عمل کردند. اما توجه نمی‌کنند که بالاخره ما در طول هشت سالی که آقای خاتمی دو دوره رئیس‌جمهوری بودند در مجموع همه محوریت‌ ایشان را پذیرفته بودند و ذیل پرچم ایشان کار را دنبال می‌کردند. 

در حالی که یکسال از دولت یکدست شده می‌گذرد الان اختلاف آنها اوج گرفته و نشان دهنده این است که اصلاح‌طلبان در این زمینه خیلی خویشتن دارانه‌تر عمل کردند تا رقیبانشان که بعد از یکسال به اختلاف رسیدند. 

منتها جنبه مثبت اختلاف اقتدارگراها برای جامعه این است که بعید می‌دانم که اینها بتوانند در درون خودشان رسما تبلیغ کنند که این اختلافات به خاطر جنگ قدرت یا دعوای بین ارزش‌ها و غرب‌گرایی یا بی‌دینی است. 

مجبور هستند بگویند دو تا سلیقه در ما برای اداره کشور وجود دارد. یک سلیقه که سمبل آن آقای قالیباف است و سلیقه دیگر که سمبل آن آقای احمدی‌نژاد است. 

ما می‌گوییم خب حالا وقتی که این را پذیرفتید این را می‌شود تعمیم داد. بدانیم اختلافات دیگر هم به خاطر جنگ قدرت نیست. در جامعه ما تمام نیروهایی که در عرصه سیاست فعال هستند تمامی ‌آنها انگیزه‌هایشان یکسان است. اهداف‌شان هم یکسان است. سربلندی ایران اسلامی و مردم است. اما در تحلیل شرایط و طبیعتا راهکارهایی که برای حل مشکلات و پیشرفت کشور ارائه می‌کنند اختلاف نظرهای جدی وجود دارد.

اختلاف در اردوگاه محافظه‌کاران و اقتدارگرایان به تدریج زمینه پذیرش این نگاه را که یک نگاه اصلاح‌طلبانه است در جامعه روز به روز گسترش می‌دهد و جامعه بیشتر به این نتیجه می‌رسد که این اختلافات در جامعه ما هست. 

اصلاح‌طلبان اختلاف ایجاد نکرده‌اند در درون حکومت، این اختلاف در بین نیروها وجود دارد و به میزانی که فضا شفاف شود، اختلافات خودش را بیشتر نشان می‌دهد که در انتخابات این اختلافات به اوج خود می‌رسد برای اینکه هر کسی که می‌خواهد انتخاب شود و سبک، تیم و برنامه خودش را پیش ببرد. 

آیا احتمال وجود کاندیداهای مشترک در دو فهرست اصلاح‌طلبان و آقای قالیباف وجود دارد؟
هنوز طرفین فهرست‌هایشان را کامل ارائه نکرده‌اند. از نظر ما منعی ندارد اگر کاندیدایی داشته باشیم که با ملاک‌های ما در فهرست ما قرار بگیرد و آن فرد در فهرست آقای قالیباف یا هر فهرست دیگری قرار بگیرد. 

ما وجود افراد در فهرست خودمان را منوط نکردیم به اینکه در هیچ فهرست دیگری نباشد. اگر طرفین با درایت عمل کنند می توانند کاندیداهایی باشند که در هر دو فهرست وجود داشته باشند. 

شما در اظهارات قبلی خودتان اشاره کردید که «راهبرد ما در انتخابات شوراها تزلزل در حاکمیت یکدست است» لطفا در‌این‌باره توضیح دهید.
نه تنها در شوراها بلکه در عرصه سیاست مشی ما این است. در عرصه سیاست‌ورزی قدرت هرچه بیشتر توزیع شود، به نظر ما هم امکان خطا و فساد حکومت کاهش پیدا می‌کند و هم مشارکت مردم افزایش می‌یابد و هم حقوق جامعه بیشتر تامین می‌شود و کشور توسعه بیشتری پیدا می‌کند.

بنابراین این گفته ارتباطی با این انتخابات ندارد. شورا فرصتی است برای اینکه ما خودمان را به معرض قضاوت جامعه بگذاریم، دولت را نقد کنیم. اگر پیروز شدیم امکان ارائه خدمات بیشتر را داشته باشیم تا بتوانیم براساس آن به اهدافمان برسیم. 

آقای تاج‌زاده! در روزهای اخیر شاهد تبلیغات یکسویه در بخش‌های خبری صدا‌وسیما بودیم و این طور القا می‌شد که در میان اصلاح‌طلبان اختلافات بسیاری وجود دارد. اما در مقابل اصولگرایان منسجم هستند، فکر می‌کنید این موضوع با چه هدفی دنبال می‌شود. در حالی که رسانه ملی نباید فقط به نفع جناح خاصی تبلیغ کند.
از صدا‌وسیما انتظاری نیست. از زمان آقای لاریجانی تاکنون علیه اصلاح‌طلبان تبلیغ شده. اما از طرف دیگر این تبلیغات نشان می‌دهد که اقتدارگرایان برخلاف آنچه در ظاهر اعلام می‌کنند که ما دارای پشتوانه مردمی هستیم و اصلاح‌طلبان پشتوانه مردمی‌شان را دست داده‌اند. هنوز کابوس آقای خاتمی و اصلاح‌طلبان رهایشان نکرده‌ است. 

اگر ما پشتوانه‌ای نداشته باشیم و خطری نباشیم حالا چه یک لیست بدهیم و چه ده لیست. اختلاف‌های ما نمی‌تواند تعیین کننده باشد وقتی که اساسا مورد توجه مردم نباشیم. 

واقعیت این است که کابوس دوم خرداد و آقای خاتمی اقتدارگرایان را هنوز رها نکرده و احساس می‌کنند که اگر اصلاح‌طلبان به صورت متحد در صحنه حاضر شوند با اینکه رسانه‌ ندارند، با اینکه صداوسیما علیه آنهاست، با اینکه تمام نهادهای دولتی و عمومی و حکومتی در اختیار اقتدارگرایان است، با وجود این، احتمال پیروزی اصلاح‌طلبان خیلی جدی است. 

شما امروز نگاه کنید بزرگان اصولگرا می‌گویند اگر ما با هم ائتلاف نکنیم ممکن است فهرست اصلاح‌طلبان ببرد. یعنی خودشان اعتراف می‌کنند که بزرگترین رقیب‌شان اصلاح‌طلبان هستند و فقط هم در برابر آنها با حفظ اتحاد بین‌خودشان می‌توانند پیروز شوند.

آنها تلاش می‌کنند بین فهرست آقای احمدی‌نژاد و آقای قالیباف اشتراک نظر ایجاد کنند با این استدلال که اگر ما این کار را نکنیم اصلاح‌طلبان انتخابات را می‌برند. 

بنابراین ضمن اینکه کار صداوسیما غیراخلاقی است. اما به نظر من بیانگر این است که اصلاحات چه جایگاهی را در فکر و ذهن اقتدارگراها به خودش اختصاص داده است. به هر حال به آقای ضرغامی توصیه می‌کنم از سرنوشت آقای لاریجانی عبرت بگیرد و خود را بین مردم بدنام نکند. 

یکی از پیش شرط‌های سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت سلامت انتخابات است. چقدر به تحقق این مساله خوشبین هستید؟
انتخابات از نظر ما باید آزاد باشد. یعنی امکان رقابت برای گرایش‌های سیاسی در جامعه وجود داشته باشد. عادلانه باید باشد یعنی امکانات عمومی به سود هیچ فرد و جناح خاصی مورد سوء استفاده قرار نگیرد، و سالم باشد یعنی اگر حسن رای بیاورد حسین به مجلس نرود. تفاوت جمهوری اسلامی با رژیم گذشته در برگزاری انتخابات نیست چون در آن زمان هم انتخابات برگزار می‌شد، انتخابات ما باید آزاد باشد. 

بنابراین، این وظیفه حکومت است. لطف نیست که به مردم می‌کند. این خواست مردم بوده که انقلاب کردند تا انتخابات آزاد باشد. نگویند همین که شما اعلام می‌کنید ما آزادی نداریم پس آزاد هستید. نه، ملتی آزاد است که بتواند خودش ‌آزادانه بر سرنوشت خودش حاکم باشد و در مورد آن تصمیم بگیرد. 

بنابراین ملاک آزادی، ‌‌آزادی انتخابات، ‌‌آزادی احزاب و آزادی مطبوعات است. این‌ها چیزهایی بود که ما در زمان شاه فاقدش بودیم وگرنه آزادی ولنگاری که در آن زمان مشکلی نبود و کاملا وجود داشت. 

مردم انقلاب کردند برای اینکه این نوع آزادی‌ها را به دست بیاورند و به میزانی که کسانی با این آزادی‌ها مقابله کنند، از اهداف انقلاب دور شده‌اند. هر نامی که روی آن بگذارند، و به همان میزان از مردم و آرمان امام فاصله گرفته‌اند و البته به نظر من در مجموع در خط براندازی حرکت می‌کنند. چون این جامعه را نمی‌شود در میان مدت غیر ‌‌آزاد و با اختناق اداره کرد.
 
آقای تاج‌زاده! اصلاح‌طلبان با مشکلات رسانه‌ای روبه‌رو هستند و در واقع در یک رقابت نابرابر حاضر می‌شوند. آیا اصلاح‌طلبان برای رفع این مشکل تدابیری اندیشیده‌اند؟

به نظر من تنها راه حل این مشکل ایجاد رسانه‌ جدید است. با این وضعیت و با ترکیب این هیات نظارت بر مطبوعات و این دولت به ما اجازه انتشار روزنامه نمی‌دهند. بنابراین ما دیر یا زود باید شبکه ماهواره‌ای خودمان را تاسیس کنیم و مسئولیتش را هم بپذیریم و کارمان را انجام دهیم. تاکنون هم به دلیل مشکلات مالی و تدارکاتی نتوانستیم این کار را بکنیم.

به محض اینکه مشکلاتمان برطرف شود این کار را انجام خواهیم داد و منتظر اجازه کسی نخواهیم شد این تنها راه حل این مشکل است. اگر ما شبکه ماهواره‌ای داشته باشیم. محافظه‌کاران حاضر می‌شوند به ما مجوز روزنامه بدهند، آزاد حرف‌هایمان را بزنیم به شرطی که شبکه ماهواره‌ای‌مان را تعطیل کنیم. 

راه‌اندازی ماهواره مدتی در دستور کار اصلاح‌طلبان بود اما مدت‌هاست که این موضوع به فراموشی سپرده شده. هم‌اکنون چطور،آیا این موضوع پیگیری می‌شود؟
بلی، اما مشکلات همچنان به قویت خود باقی است ولی تنها راه‌حل به نظر من همین است. 

اگر این مشکل مالی همچنان به قوت خود باقی بماند،چه؟
جامعه ما سیال‌‌تر از این است که خیلی از مسائل به صورت دراز مدت باقی بماند. با تغییراتی که در فضای سیاسی جامعه ایجاد می‌شود امکانات جدیدی فراهم می‌شود که می‌تواند مشکلات را حل کند. 

یک مطلب را اضافه کنم که در جامعه ما برای نقد وضع موجود نیاز به رسانه‌ نداریم. برای اینکه این‌قدر مشکلات گسترده و عمومی است که به راحتی می‌شود فضای نقد را در جامعه دامن زد. ولی اگر کسی به قدرت برسد بدون رسانه نمی‌تواند کارش را ادامه دهد.

بنابراین ما با وجود اینکه از این نظر در مضیقه هستیم و با اینکه هنوز به طور جدی نقد دولت را آغاز نکردیم، اما در جامعه به صورت جدی نقد دولت آغاز شده و فکر می‌کنیم هم به دلیل اختلاف‌های درونی اقتدارگراها و هم ضعف عملکردی‌شان و هم فشارهای داخلی و بین‌المللی فضا به گونه‌ای باشد که به هرحال ما امکان سیاست‌ورزی اصلاحی را تا حدود زیادی حفظ کنیم. درهر حال باید به طور جدی به فکر رسانه‌ جدید باشیم. 

آقای تاج‌زاده! اشاره کردید که ما هنوز نقد جدی دولت را شروع نکردیم. فکر می‌کنید با وجود گذشت یکسال ونیم از عمر دولت، فرصت کافی برای دولت نبوده. نقد جدی دولت را چه زمانی شروع می‌کنید؟
دلیل اینکه نقد جدی دولت را هنوز آغاز نکرده‌ایم این است که دولت یک مدت معقولی را باید فرصت داشته باشد برای اینکه برنامه‌هایش را تحقق ببخشد. این فرصت به دولت داده شده و هم اکنون فرصت خوبی است که وارد نقد بشویم. 

منتها یک پدیده مهمتری دارد اتفاق می‌افتد و آن اینکه دولت آنقدر غیر کارشناسانه عمل می‌کند و در حل مشکلات جامعه از خودش ضعف‌ نشان می‌دهد که در واقع این نا امیدی از دولت و اینکه بتواند مشکلات کشور را حل کند روز به روز گسترش پیدا می‌کند. 

ما از این جهت با مشکل جدی مواجه نیستیم. البته یک خطر جدی وجود دارد و آن اینکه نکند جامعه یک وقت به جایی برسد که احساس کند هیچ‌کس در درون نظام قادر به حل مشکلات ایران نیست. به نظر من آن نقطه تلخی خواهد بود که خوشایند هیچ کدام از ما نیست.

آن‌هم تا حدود زیادی بستگی دارد به دو عنصر که یکی بسیار استراتژیک و مهم است و آن این است که حالا که حکومت یکدست شده فضا را در درون جامعه و همین طور در انتخابات آزاد باقی بگذارد و بتواند دموکراسی را گسترش دهد تا مردم با مشارکت کردن در مسائل، هم با مشکلات عینی‌تر شوند و هم برای حل آن بیشتر تلاش‌ کنند و مسائل را از خود بدانند. 

همان روندی که اصلاح‌طلبان در صدد پیمودن آن بودند. دوم اینکه حکومت یکدست تلاش کند که دست از برخوردهای باندی و جناحی و مهمتر از آن تصمیمات و اقدام‌های غیر کارشناسی وغیر علمی بردارد و به سمت این برود که احساس کند بالاخره حکومت است و خود را باور کند که مسئول اداره کشور است.

باید مسائل، کشور را حل کنند. اینکه فقط در رسانه‌ها طرح باشند و هر چند روز یکبار با یک حرف عجیب و غریب غیر کارشناسی و غیر علمی جز اینکه به مشکلات کشور بیفزایند و انتظارات را افزایش دهند و نا‌امیدی را گسترش دهند، هیچ‌ نتیجه‌ای نخواهد داد.
 
ما هنوز کمر راست نکردیم از‌ آن جمله‌ای که اول انقلاب گفته شد که آقا بیایید تهران و زمین برای همه‌ هست. 27 سال است که داریم تاوان آن را پس می‌دهیم. بنابراین جملاتی از این قبیل که دو فرزند کم است یا حریم 120 کیلومتری را برداریم برای تاسیس و ایجاد کارخانه‌های تولیدی در محدوده تهران و . . . این‌ها نشان می‌دهد که دولت طرح‌هایش فاقد کارشناسی است و از آن طرف هم فقط به صورت روزمره به مسائل توجه می‌کند نه به صورت استراتژیک. 

به هرحال باید توجه کنیم سال بیست و هفتم انقلاب است و نسل جوان از ما می‌پرسد کشورهایی که در دوران وقوع انقلاب اسلامی وضع‌شان به نسبت ایران عقب‌افتاده‌تر بود ولی امروز از ایران جلو افتاده‌اند. ما باید برای این نسل پاسخ خیلی روشن و قانع‌کننده‌ای داشته باشیم و اگر نتوانیم جامعه خوبی را در مقابل‌شان ترسیم کنیم، خسارت‌های بزرگی را باید در آینده تحمل کنیم. 

آقای تاج‌زاده! اصلاح‌طلبان شورای اول را کاملا در اختیار داشتند اما اختلاف در درون شورا تا جایی پیش رفت که منجر به انحلال شورا شد. همین مساله و مسائل دیگر باعث شد که اصلاح‌طلبان نتوانند در دوره دوم آرای لازم را برای ورود به شورا کسب کنند. برای دوره سوم شوراها با توجه به تجربه تلخ اصلاح‌طلبان در دوره اول، برای تکرار نشدن اختلافات دوره اول، چه تدابیری اندیشیده‌ شده است و راهبرد اصلاح‌طلبان برای دوره سوم چیست؟
ما در دوره اول تمام هم و غم‌مان تاسیس این نهاد بود و به نظر من کار بزرگی کردیم. هیچ دولتی توان تشکیل 33 هزار شورا را نداشت. حدس هم می‌زدیم که درصدی از این شوراها با مشکل مواجه شوند. 

حتی بعضی از بزرگان می‌گفتند شوراها 6 ماهه دولت را ساقط می‌کند. برای اینکه شما نمی‌توانید 110 هزار نفر عضو اصلی و 50 هزار نفر عضو علی البدل را وارد مدیریت شهر و روستای کشور کنید و اتفاقی در جامعه نیفتد. اما ما افتخارمان این است که نهاد شورا در دوره اول اصلاحات تشکیل شد. 

در دوره دوم هم مهمترین مساله در ذهن ما این بود که آزادترین انتخابات را می‌توانیم برگزار کنیم و نشان بدهیم که ما به خودی و غیر خودی در عرصه انتخابات معتقد نیستیم. معتقدیم که حقوق هست که حرف اول را می‌زند و قانون. 

بنابراین با دیگرانی اختلاف نظر داریم اما مردم باید بگویند که چه جریانی در این کشور حاکم باشد. اما در خلال این دو شورا که تشکیل شد خوشوقتیم که اکنون حتی اقتدارگراها هم نهاد شورا را نهاد موفقی ارزیابی می‌کنند و شکست ما این حسن را داشت که بالاخره نهاد شورا تثبیت شد.

طی چهار سال صداوسیما دائم به سود شوراها تبلیغ می‌کرد. در این چهار سال دائم می‌گفتند شورا چقدر پدیده خوبی بود. در حالی که هیچ‌کدام سوال نکردند که این پدیده خوب را چرا قبل از خاتمی کسی ایجاد نکرد. منتها در شورای اول ما یک مشکلاتی داشتیم. آقای نوری که رئیس و محور شورا بود خارج و سپس دستگیر شد. آقای حجاریان که نایب رئیس بود ترور شد. 

ما مشکلات این چنین داشتیم که شورای اول به آن مشکلات برخورد. اما درسی که از گذشته گرفتیم این است که تیم کارآمد و منسجمی پیشنهاد کنیم که اگر رای آوردیم نگران این نباشیم که 6 ماه بعد این افراد می‌توانند با هم ‌کار کنند یا خیر. چون روحیه کار جمعی داشتن به هیچ وجه اهمیتش کمتر از کارآمدی تک تک افراد نیست.

به آقای حجاریان و ماجرای ترور ایشان اشاره کردید.پس از روی کار آمدن دولت نهم شاهد اعمال محدودیت‌هایی در دانشگاه‌ها هستیم. مانند انتصابی کردن روسای دانشگاه‌ها، بازنشسته‌کردن اجباری اساتید، احضار دانشجویان به کمیته‌های انضباطی و سه ستاره کردن آنها، توقیف نشریات دانشجویی و همچنین قطع ارتباط اساتید دگراندیش از جمله آقای حجاریان با دانشگاه. این فضا به سمتی می‌رود که عملا ارتباط اصلاح‌طلبان با دانشگاه قطع می‌شود. لطفا نظر خودتان را در این‌باره بفرمایید.
البته از آقای احمدی‌نژاد که خودش را یک عنصر دانشگاهی می‌خواند انتظار این است که به دانشگاه توجه ویژه‌ای شود نه این که توجه ویژه این باشد که روز به روز فضای دانشگاه‌ها بسته‌تر و محدودتر شود. 

به طور کلی عرض می‌کنم که ما در ایران بارها تجربه کردیم دانشگاه را با بگیر و ببند، محدود کردن، اخراج اساتید و . . . نمی‌شود ساکت و آرام نگه داشت، می‌توان در کوتاه مدت آرامش کرد اما این انفعال دیر یا زود به یک انفجار ختم می‌شود.

اصلاحات همه هنرش این است که جلوی هرگونه انفجار را بگیرد و اجازه دهد که جامعه قابل پیش‌بینی باشد و ثبات دائمی شود و کار پیش برود. اگر این شیوه‌ها یعنی ایجاد محدودیت در دانشگاه و جامعه جواب داده بود به نظر من اصلا انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد. 

دانشگاه همواره یک بال اصلاحات بوده و در کنار رسانه‌ها، مرکز علم و دانش و آگاهی و تلاش بوده است. هرچند تلاش زیادی صورت می‌گیرد که دانشجویان را از اصلاح‌طلبان دور کنند ولی باید بدانند که با این روش‌ها نه آنها به دانشگاه نزدیک می‌شوند و نه دانشگاه به آنها. من خیلی دور نمی‌بینم روزی که دوباره مطرح شود که چرا دانشجویان ما منفعل هستند و انواع گرایش‌های فکری و اختلافی و انحرافی در دانشگاه رشد می‌کند به دلیل اینکه فضای دانشگاه غیر سیاسی می‌شود. 

ما بارها شاهد بودیم وقتی که دانشگاه غیر سیاسی می‌شود بستر رشد خیلی از جریان‌های انحرافی، فکری، سیاسی و اخلاقی خواهد شد. بنابراین اگر این دوستان واقعا دنبال این هستند که دانشگاه یک محیط سالم و اسلامی باقی بماند باید به دانشگاه احترام بگذارند و حرمتش را حفظ کنند. 

در مورد حذف آقای حجاریان از شواری تخصصی علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس نیز باید بگویم که اساتیدی مانند آقای حجاریان حذف می‌شود این ادامه پروژه سعید عسگر است. در شورای شهر اول آقای حجاریان فیزیکی حذف شد اینجا علمی حذف می‌شود. منتظرم ببینم آقای سعید عسگر کی رئیس دانشگاه می‌شود!

در مورد انتخابات خبرگان هم در هفته‌های اخیر شاهد تحرکات گروهی تحت عنوان «نخبگان حوزه و دانشگاه» در انتخابات خبرگان و قرار ندادن نام آقای هاشمی در فهرست خود هستیم. فکر می‌کنید این جریان چه اثری بر آرایش انتخابات خبرگان دارد؟
در وهله اول تلاش این افراد حذف آقای هاشمی است. چون می‌دانند اگر لیست آنها هم اگر به خبرگان برود. حتی اگر آقای هاشمی هم حذف شود بعید می‌دانم آقای مصباح رئیس مجلس خبرگان شود. آقای مشکینی خواهد شد. 

اما با اینکه بعضی از شاگردان آقای مصباح اعلام کردند که آقای مصباح در جریان این لیست نیست تاکنون ایشان این لیست را تکذیب نکرده‌اند. 

به نظر می‌رسد ایشان در جریان این لیست هست و هدف اصلی شان هم حذف آقای هاشمی است به ویژه آنکه در انتخاب خبرگان اصلاح‌طلبان تقریبا نامزد اختصاصی و سرشناس ندارند و هیچ‌کدام حاضر نشدند ثبت نام کنند و به نوعی تلاش کردند که دوری بگزینند و وارد این فضا نشوند.

در هر حال فضای کلی آقای مصباح و دوستانشان حذف آقای هاشمی است تا به این ترتیب یک گام به متمرکزتر و یکدست‌تر شدن حکومت نزدیک بشوند. 

لطفا آخرین وضعیت جبهه دموکراسی خواهی و حقوق بشر را بفرمایید و اینکه شنیده شده که آقای معین در این زمینه به شدت از مشارکت عصبانی است.
منشور جبهه دموکراسی خواهی و اساسنامه‌اش تدوین شده و پیش‌نویس اولیه آن نیز در اختیار احزاب و شخصیت‌ها قرار داده شده و فکر می‌کنیم که طی هفته‌های آینده نظر احزاب و شخصیت‌ها جمع شود. 

اگر اختلاف نظر زیادی نباشد که تا به حال مورد جدی به من منعکس نشده که در جریان مساله هستم مشکل چندانی برای اعلام و آغاز به کار جبهه دموکراسی خواهی نخواهد بود. منتها این کار مثل هرکار بزرگی در جامعه ما بخصوص کارهای جمعی بسیار دشوار بوده است. 

یادتان هست که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری نهم قرار بود جبهه اعتدال هم تشکیل شود که اصلا منتفی شد. ولی جبهه دموکراسی خواهی در طول این سال جلسات بسیار زیاد و مفصلی داشته، بحث‌های بسیار خوبی داشته، منشور خوبی تدوین کرده، اساسنامه قابل قبولی تدوین کرده و فکر می‌کنم که طی چند هفته آینده خبر خوشی را دراین‌باره به جامعه بدهیم. 

اما در مورد بخش دوم سوال شما، آقای معین نامزد مشارکت بود و یکی از نزدیک‌ترین احزاب به آقای معین و آقای معین به احزاب مشارکت است. بسیاری از نزدیک‌ترین دوستان آقای معین عضو شورای مرکزی و شورای سیاسی جبهه مشارکت هستند. شاید در هیچ حزبی‌ مانند مشارکت، آقای معین دوستان نزدیک و صمیمی نداشته باشد. 

آقای تاج‌زاده! با توجه به اینکه پس از روی کار آمدن دولت نهم فضای سیاسی جامعه روز به روز بسته‌تر می‌شود، جبهه دموکراسی خواهی چه اندازه می‌تواند بر این موضوع تاثیر‌گذار باشد؟
همه چیز بستگی به مردم دارد. اگر مردم نخواهند جبهه دموکراسی خواهی هیچ کاری نمی‌تواند بکند. ولی اگر نخبگان با مردم و همه در صحنه باشند. جبهه دموکراسی‌خواهی هم می‌تواند به عنوان یک عنصر موثر در این زمینه تاثیر‌گذار باشد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین