آفتابنیوز : خبر دوم را هم میخوانیم: امیر قلعهنویی در انتخاب سرمربی تیم امید، فلان مربی را به فدراسیون پیشنهاد كرده است و عجیبتر این است كه فدراسیون فوتبال به قلعهنویی اختیار داده است كه سرمربی تیم امید ایران را انتخاب كند.
آیا همین دو خبر برای اینكه قلعهنویی را مردی مداخلهجو و آقابالاسر برای این و آن بدانیم، كافی نیست؟
قلعهنویی در استقلال صاحب این موقعیت شده است كه مدیران تازهكار این باشگاه كه ناآگاهیشان از مسایل فوتبال واضح است، به همفكری با او پناه ببرند. قلعهنویی نیز به آنها پناه داده است و خود نیز در پی آن است كه موقعیتاش در باشگاه استقلال را از كف ندهد.
كوشش او برای چنگ زدن به این موقعیت درحالیكه در فدراسیون موقت، سرمربی تیم ملی است، آنچنان از سوی قلعهنویی غیرمنتظره هم نیست ولی او حالا با رسانههایی مواجه است كه با انتشار یك خبر چندخطی، او را درگیر موضوعاتی تازه میكنند.
وقتی خبر مداخله قلعهنویی در تست شدن چند كامرونی همهجا میپیچد، فقط قدرت صمد مرفاوی زیر سوِال نمیرود بلكه نوع استفاده قلعهنویی از قدرتش نیز سوِال برانگیز جلوه میكند. (بهره بردن از واژه سوءاستفاده جالب نیست ولی گاهی لازم است.)
قلعهنویی با چنین خبرهایی كه نظیرش را در ماههای اخیر بارها خواندهایم، چگونه كنار میآید؟ چگونه این خبرها را نشنیده میگیرد؟ او برای طعنهها اهمیتی قائل نیست؟ آیا سرمربی تیم ملی خود را روزانه لایق چندین طعنه میداند؟
قلعهنویی انگار حتی گاهی از این طعنهها كمی لذت هم میبرد. او این روزها خود را مسوِول انتخاب سرمربی تیم امید معرفی میكند و ترسی ندارد از اینكه خارج از حیطه مسوِولیت خود به عنوان سرمربی تیم ملی، نقشآفرینی كند. او انگار هر مسوِولیتی را میپذیرد و بهسان 5-6 سال پیش همچنان همان قلعهنویی است كه فرصتهایی را جستجو میكرد و اینجا و آنجا سرك میكشید.
قلعهنویی هنوز پی فرصت گشتن و چنگ زدن به موقعیتها را ترك نكرده و انگار هنوز باور نكرده كه سرمربی تیم ملی است.موقت بودن جایگاه قلعهنویی در فدراسیون موقت فوتبال، دلیل اصلی این اتفاقات است ولی یك دلیل دیگر همین عادات قلعهنویی است.
از این خبرها، چه برداشتی میشود!گرد و خاك هوا كردن، فضا را بخارآلود و كدر و قدرت «دید» چشمها را پایین آوردن، یك تاكتیك است كه معمولاً به استراتژی خاصی خدمت میكند:راه راست را كج نشان دادن، راه كج را به جای راه راست نشاندن.امیر قلعهنویی، با این خبرها چه میكند؟ او خودش را در كدام موقعیت كاری میبیند؟ فردای روزی كه در كار تیم ملی <وابماند> چه خواهد شد؟
آیا او را به هر گوشهای وصل كردن و دستهایش را در هر كاری وارد كردن به حال فوتبال ما - كه قلعهنویی در آن مسوِولیتهای بزرگی دارد - فایدهای خواهد داشت؟ آیا قلعهنویی مشغول به ده كار و گرفتار در ده گوشه، فایدهای به حال مسوِولیت اصلیاش - ساختن یك تیم ملی قوی و قدرتمند كه فوتبال حساب شده و دقیق و قابل كنترل و برنامهدار بازی كند - خواهد داشت؟ قلعهنویی را مشغول میخواهند.
قلعهنویی را گرفتار میخواهند.باید دید خود او، چقدر در این زمینه هوشمندی نشان میدهد. چقدر از این «مهم شدن»های القایی، پرهیز میكند و به یك كار كه مهمترین كارها است میپردازد.
منبع: جهانفوتبال