آفتاب: سید حسین موسویان معاون پژوهشهای بینالملل مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام صبح جمعه در کنفرانس مرکز تحقیقات گلف دبی، در خصوص «تبعات و آثار حضور آمریکا در منطقه و خلیج فارس» به سخنرانی پرداخت و پیشنهاداتی را برای افزایش ضریب امنیت منطقهای مطرح کرد. وی در این سخنرانی با اشاره به پرونده هستهای ایران و با بیان این كه «تصویب قطعنامه 1737 شورای امنیت سازمان ملل متحد اقدامی كاملا غیر عادلانه در ممانعت از پیشرفت كشورهای درحال توسعه جهان است» تصریح کرد قصد آمریكا و برخی هم پیمانان این كشور از طرح مساله ایران در شورای امنیت، ایجاد بحران جدید در خاورمیانه و برای تحقق طرح خاورمیانه بزرگ است.
موسویان در ابتدای این سخنرانی با تاکید بر این که «حضور قدرتهای بزرگ فرامنطقهای و به ویژه آمریکا در خلیج فارس، چهره منطقه را به شدت دگرگون ساخته است» گفت: در حالی که منطقه خلیج فارس منطقهای با کارکردهای اقتصادی و فرهنگی است، چهرهای کاملا نظامی به خود گرفته است، رشد بیثباتی در نتیجه رشد نظامیگری و استفاده از ابزارهای تهاجمی برای پیشبرد نظم جدید در منطقه که عمدتاً ریشه در منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی قدرتهای بزرگ دارد، باعث گردیده است تا رشد مؤلفههای واگرایانه، بیش از عواملی باشد که میتواند باعث همگرایی و همکاری در این منطقه حساس جهان گردد.
وی ادامه داد: صرف وجود این مساله كه منطقه خلیج فارس از اهمیت حیاتی برخوردار است، نمیتواند دلیل موجهی برای اشغال نظامی این منطقه باشد. اگر چه نفت یك كالای استراتژیك درجهان محسوب میگردد، اما حفاظت از جریان آزاد نفت میتواند ادعای درستی برای حضور نظامی آمریكا در منطقه باشد. نفت یك كالای بینالمللی بوده و قاعده حاكم بر آن قاعده عرضه وتقاضا و وابستگی متقابل است.
رئیس سابق کمیته سیاست خارجی شورای امنیت ملی اظهار داشت: در سال 2003 آمریكا بدون توجه به كلیه معیارها و قواعد بینالمللی، به بهانه وجود سلاحهای كشتار جمعی در عراق، دومین لشكركشی بزرگ به خلیج فارس را پس از جنگ اول خلیج فارس در سال 1990 انجام داده و به طور یك جانبه به عراق حمله و این كشور را اشغال كرد. این اقدام آمریكا كه با نادیده گرفتن بند 4 ماده 2 و فصل هفتم منشور همراه بود، باعث گردید تا منطقه خلیج فارس دستخوش بیثباتیهای جدی گردیده و موازنه در این سیستم تابع، كاملا دگرگون گردد.
وی افزود: از زمان حمله آمریكا به عراق هر روز بر دامنه بیثباتیها موجود در منطقه افزوده میشود و نه تنها ناآرامیها در این كشور در عمل میتواند روابط دیگر كشورهای منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد بلكه كشته شدن نزدیك به 150 هزار نفر در طول سه سال اخیر حتی با كشتارها و جنایات دوران دیكتاتوری صدام نیز قابل قیاس نیست. ضمن آن كه فرقهگرایی در عراق میتواند عملا این كشور را با خطر تجزیه مواجه سازد كه خود تبعات منفی امنیتی را در بر خواهد داشت.
موسویان با اشاره به سخنرانی اخیر بوش كه طرحی را برای تقویت حضور نظامی این كشور در عراق ارایه كرده است گفت: هدف از این اقدام كه با اعزام نیروهای نظامی بیشتر به عراق همراه است، مشاركت مستقیم در استقرار امنیت عنوان شده است. طرح بوش در حالی مطرح میگردد كه با راهبردهای گزارش كمیته «بیكر همیلتون» مغایرت دارد و مخالفت سنای آمریكا را نیز برانگیخته است.
سخنگوی سابق تیم مذاکرات هستهای ادامه داد: در حال حاضر بیبرنامگی آمریكا و شكست سیاستهای این كشور در ایجاد امنیت و تقویت همگرایی در عراق و ثبات در منطقه كاملا مشاهده میشود. گزارش كمیتهی «بیكر همیلتون» نیز ناتوانی آمریكا در دستیابی به اهداف خود در عراق را مطرح میكند، اگرچه نوع ارزیابیهای انجام گرفته توسط كمیتهی «بیكر همیلتون» و یا دموكراتها با نگاه حكومتی بوش متفاوت است، ولی در اساس وجود بحران و بن بست فصل مشترك وجود دارد.
موسویان خاطرنشان كرد: در حالی كه آمریكا به بازسازی نوعی اجماع منطقهای و بینالمللی، برای پیشبرد راهبردهای خود احتیاج دارد، سعی میكند تا از طریق فعال كردن حساسیت عوامل منطقهای و بینالمللی در حوزههای مشترك و میلیتاریزه كردن منطقه و با فشار بر نظامهای سیاسی در منطقه اهداف خود را پیش برده و بر ناكامیهای خود سرپوش گذارد.
معاون پژوهشهای مركز تحقیقات استراتژیك مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه این سخنرانی به تحولات در افغانستان اشاره كرد و گفت: به رغم گذشت پنج سال از سقوط نظام طالبان، این كشور همچنان از مشكل بیثباتی رنج میبرد. ساختارهای سیاسی افغانستان همچنان بیثبات بودهاند و با وجود تلاشهای زیادی كه برای كمك به دولت این كشور از سوی كشورهای منطقه و نظام بینآلمللی جهت برقراری ثبات و رشد زیرساختارها صورت گرفت، همچنان نمیتوان آینده دقیقی را برای این كشور ترسیم كرد.
وی افزود: اخیرا نیز شاهد ظهور مجدد طالبان و مقامات این گروه در مناطق جنوبی افغانستان بودیم كه با درگیری با نیروهای ناتو همراه بوده است. این نكته مهم است كه هرگز در شرایط جنگی نمیتوان به ثبات و توسعه دست یافت.
سخنگوی سابق تیم مذاکرات هستهای در ادامه با بیان این كه رفتار خصومتآمیز آمریكا با جمهوری اسلامی ایران از معضلات مهم منطقهای و بینالمللی است ادامه داد: پس از سقوط نظام خودكامگی در ایران در سال 1979 و وقوع انقلاب مردمی در ایران، آمریكاییها برای ناكارآمد كردن نظام جمهوری اسلامی دست به هر اقدامی زدند. این كشور درطی هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حمایتهای همه جانبهای از صدام و اقدامات تجاوزگرایانه وی به عمل آورد. پس از پایان جنگ نیز طیف وسیعی از فشارها، از جمله تحریم را به ایران وارد آورد. به عنوان مثال، درحالی كه ایران به عنوان یك كشور درحال توسعه قصد دارد، حق خود را برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای طبق معاهده عدم اشاعه اعمال كند، آمریكا قصد دارد با اقدامات خصومتآمیز ضمن آن كه ایران را از حق قانونی و مشروع خود محروم كند، فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران را به عنوان تهدیدی نسبت به صلح و امنیت بینآلمللی درچارچوب شورای امنیت سازمان ملل دنبال كند.
موسویان تاكید كرد: این درحالی است كه ایران هیچگاه هیچ عضوی از سازمان ملل متحد را تهدید نكرده و علیه هیچ كشوری نیز متوسل به زور نشده است. ایران معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای NPT را در سال 1970 به تصویب رساند و در سال 1995 به تمدید نامحدود آن رای مثبت داد. این كشور از سال 2002 كلیه اقدامات لازم جهت اعتمادسازی را انجام داد. ایران به طور داوطلبانه برای دو سال پروتكل الحاقی را به اجرا درآورد و تاسیسات هستهای ایران از دسامبر 2003 تا فوریه 2006 توسط بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی با انجام بیش از 2500 هزار نفر روز، مورد بازرسی قرار گرفتهاند كه نتیجه آن دسترسی به كلیه سایتهای مورد درخواست آژانس و نیز حدود 100 دسترسی تكمیلی محقق شده است. با این وجود ایران آمادگی خود را برای موافقت با نظارتهای قویتر نیز اعلام كرده است.
سخنگوی سابق تیم مذاکرات هستهای در ادامه با اشاره به این كه آژانس در گزارشهای متناوب خود به صراحت اعلام كرده است شواهدی دال بر انحراف در برنامه هستهای ایران دیده نشده است گفت: تمامی این اقدامات نشان دهنده اراده ایران برای حداكثر اعتمادسازی است، اما نهایتا در حالی كه رژیم اسراییل به صراحت از در اختیار داشتن سلاحهای هستهای سخن میگوید، شورای امنیت با تصویب قطعنامه 1737 برنامه هستهای ایران را به عنوان تهدید صلح و امنیت جهانی قلمداد كرده و با اعمال ماده 41 منشور ملل متحد وارد موضوع تحریم شده است، این حركت شورای امنیت ضربه بزرگی را بر كارآمدی رژیمهای بینالمللی وارد خواهد آورد.
معاون پژوهشهای مركز تحقیقات استراتژیك مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این كه تصویب قطعنامه 1737 شورای امنیت سازمان ملل متحد اقدامی كاملا غیر عادلانه در ممانعت از پیشرفت كشورهای درحال توسعه جهان است اظهار داشت: حافظه تاریخی به ما یادآوری میكند كه 55 سال قبل و در زمان ملی شدن صنعت نفت در ایران، یكی از اعضای دایم شورای امنیت موضوع ملی شدن صنعت نفت در ایران را به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی مطرح كرده و آن را با شورای امنیت كشاند، در نهایت نیز حكومت ملی ایران با كودتای آمریكایی ـ انگلیسی سرنگون و خودكامگی مورد حمایت این دو كشور به ایران بازگشت.
وی ادامه داد: اكنون نیز واضح است كه قصد آمریكا و برخی هم پیمانان این كشور از طرح مساله ایران در شورای امنیت، ایجاد بحران جدید در خاورمیانه و برای تحقق طرح خاورمیانه بزرگ است. معتقدم در نتیجه این روند، چالشهای به وجود آمده باعث بیثباتی در بسیاری از كشورهای منطقه و بحرانها و آشوبهایی خارج از كنترل میگردد. چنین شرایطی بهترین وضعیت برای تحقق اهداف آمریكا برای تغییر در نظامهای منطقه است كه آمریكاییها بارها و در گزارشهای متعددی به آن اشاره كردهاند.
موسویان حمایت بیدریغ آمریكا از رژیم اسراییل به عنوان تنها رژیم توسعه طلب و تنها نظامی كه دارای سلاحهای هستهای و كشتارجمعی در منطقه است را نمونه دیگری از رفتار متناقض و دوگانه این كشور نسبت به منطقه دانست و تصریح كرد: آمریكا نه تنها از 33 روز حملات نظامی اسراییل به جنوب لبنان حمایت كرد، بلكه بدون در نظر گرفتن جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت این رژیم درحمله به مناطق غیر نظامی و اردوگاههای پناهندگان سازمان ملل كه مصداق بارز تروریسم و مغایر با بسیاری از قواعد بینالمللی، از جمله كنوانسیون ژنو است، در نهایت قطعنامهیی را در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رساند كه تنها حقوق اسراییل را به رسمیت میشناخت. اكنون نیز این كشور سعی دارد تا با ایجاد اختلاف در میان گروههای مختلف لبنانی، شرایط این كشور را به سمت جنگ داخلی هدایت كرده و در نهایت شرایط را برای به قدرت رساندن دولت دست نشانده غیر مردمی فراهم كند.
وی در ادامه گفت: سیاستهای آمریكا در میلیتاریزه كردن منطقه عملا به اسراییل توان تحرك بالایی داده است، جدای از سیاستهای توسعهطلبانه وجنگ محورانه اسراییل كه در عمل مانع از شكلگیری ثبات و صلحی پایدار در خاورمیانه میگردد، سیاست از نیل تا فرات این رژیم و عدم پایبندی آن به كنوانسیونها و مقررات بینالمللی، باعث شده است تا شكلگیری نظام امنیت منطقه یی با چالش موجه شود. علاوه بر این كه حضور نظامی آمریكا در منطقه باعث جلوگیری از شكلگیری نظام جامع امنیت منطقهای میگردد، طرحهای عملی در مورد منطقه عاری از سلاحهای كشتارجمعی خلیج فارس نیز غیر ممكن میگردد. نه تنها قدرتهای بزرگ حاضر در منطقه، دارنده ذخایر اصلی سلاحهای كشتارجمعی درجهان هستند، بلكه رژیم اسراییل تنها كشور دارنده سلاحهای كشتار جمعی در خاورمیانه است كه هیچ یك از معاهدات خلع سلاح را نیز نپذیرفته و در عین حال از حمایت همه جانبه غرب برخوردار است. اگر چه وجود این سلاحها تا پیش از این به طور رسمی پذیرفته نشده بود، اما اخیرا نخست وزیر رژیم اسراییل به طور رسمی وجود این سلاحها در اسراییل را تایید و استفاده از آن را مجاز شمرد. وی تصریح كرد: استفاده این رژیم از بمبهای فسفری و شیمیایی و نقض صریح و فاحش كنوانسیون ژنو در حمله به لبنان و به ویژه فاجعه انسانی قانا، این رژیم را به تهدیدی جدی برای تمامی كشورهای منطقه تبدیل كرده است. نكته مهم آن كه اسراییل سلاحهای كشتار جمعی را به عنوان آخرین وسیله در بازدارندگی نمیبیند، بلكه این سلاحها چتر امنیتی برای ادامه اشغال غیر قانونی سرزمینهای اشغال شده است.
معاون پژوهشهای مركز تحقیقات استراتژیك مجمع تشخیص مصلحت نظام طرح خاورمیانه بزرگ یا به تعبیر برخی «خاورمیانه جدید» سعی دارد تا با تغییر و براندازی نظامهای سیاسی منطقه، اهداف اقتصادی و امنیتی آمریكا را تامین كند. تلاش برای پیشبرد دموكراسی هدایت شونده درجوامع منطقه خلیج فارس و خاورمیانه كه میتواند با كاربرد زور و براندازی در نظام سیاسی نیز همراه باشد، منطقه را از وضعیتهای كنش مبتنی بر همكاری به واكنشهای تدافعی ادغام در سیستمهای امنیتی فرامنطقهای سوق داده است.
وی ادامه داد: بخشی از تلاش آمریكا در منطقه كه به صراحت در طرح خاورمیانه جدید و یا برخی دیگر از طرحهای مربوط به منطقه از آن یاد شده است، رشد و ترویج سكولاریسم در منطقه میباشد. این روند نه تنها تمامی باورها و اعتقادات مردم منطقه را به چالش میكشد، بلكه تلاش دارد تا پایه و اساس تمامی نظامهای سیاسی منطقه كه مبتنی بر اسلام است را سست كند. تاكید مكرر استراتژی امنیت ملی آمریكا بر اسلام به عنوان چالشی در برابر غرب، نشان دهنده اهمیتی است كه این كشور برای رشد سكولاریسم در منطقه قائل است.
معاون پژوهشهای مركز تحقیقات استراتژیك مجمع گفت: به نظر میرسد نگاهی جامع به عوامل آشوبساز یا بیثبات كننده در منطقه میتواند مبنای مناسبتری برای تحقق ثبات فراهم سازد. باید توجه داشت كه این منطقه همواره با ورودیهای آشوبسازی مواجه بوده است كه در شرایط خاص فعال شده و شرایط آنارشی را برای مدتی به منطقه تحمیل كردهاند. در یك ارزیابی كلی میتوان گفت، مجموع تهدیدات از چارچوب خلیج فارس فراتر بوده و حضور نظامی آمریكا و دیگر كشورها میتواند عملا این سیستم را از كارآیی خارج كند.
موسویان در ادامه به طرح پیشنهاداتی پرداخت و گفت: كشورهای منطقه باید نظام جامع امنیت منطقهای را تدوین و سیستم امنیت دسته جمعی را به عنوان بهترین تضمین امنیتی بین خود ایجاد كنند. مبنای این سیستم همكاری بوده و بر تقویت مولفههای مشترك و كاهش تدریجی مولفههای اختلافزا تاكید دارد. همچنین كاهش حضور قدرتهای خارجی در منطقه و تغییر كاركرد آنان از میلیتاریزه كردن منطقه به كمك برای تقویت سیستم همكاریهای جامع منطقهای و كمك به ایجاد و تقویت زیرساختها، میتواند عدم توسعه كه یكی از اصلیترین دلایل ناامنی باشد را برطرف كند.
وی در ادامه پیشنهادات خود افزود: باید از طریق سیستم همكاری منطقهای و امنیت دست جمعی، مكانیسمی برای مبارزه با تروریسم و ریشههای آن طراحی كرد. در حال حاضر ثبات در عراق بیش از هر چیز برای ثبات منطقه اهمیت دارد. امنیت كشورهای منطقه جدای از امنیت عراق نیست. بنابراین باید مكانیسمهای گفتوگو و همكاری منطقهای برای بررسی زمینههای خروج بیگانگان از این كشور و راههای تامین ثبات در آن فعال گردد.
موسویان تصریح كرد: شرایط تحقق موارد مطرح شده، اعتماد و اطمینان متقابل از یكسو، و شفافسازی از سوی دیگر بین كشورهای منطقه است. همچنین، «سیستم همكاریهای جمعی منطقهای» به عنوان اصلیترین عامل تضمینكننده امنیت كشورهای منطقه، قبل از هر چیز به اعتمادسازی كامل و جامع نیاز دارد. وجود یك سیستم همكاری جمعی منطقهای برای همكاریهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی برای اعتمادسازی كامل و جامع، عدم مداخله قدرتهای خارجی در منطقه، صلح و ثبات و امنیت پایدار، تحكیم روابط ملتها، توسعه پایدار منطقهای، یك «ضرورت حیاتی» است.