آفتابنیوز : آنچه كه پس از گذشت شش سال، كاملاً ملموس و عیان است.جامعه ایران و توده غالب مردم پایبندی عجیب و غیرقابل انكاری به «واژهها» دارند. در حقیقت برای ما بیش از آن كه ماهیت موجودی هر پدیدهای مهم باشد، شكل و شمایل دلنشین و چشمنواز آن در اولویت است. پدیده ظاهربینی و ظاهرنگری در میان ما یك اپیدمی فراگیر است. آنچه كه در تار و پود زندگی روزمره ما تاثیرگذار است و به عنوان یك جریان، آثار آن هویداست.
اگر بپذیریم كه فوتبال نیز برشی از واقعیات روتین جامعه است، بنابراین این اپیدمی فراگیر به فوتبال رخنه كرده. آنجا كه واژه <پروفشنال> را تنها به واسطه شكل و شمایل لوكس و پرزرق و برقش با آغوش باز میپذیرم و از كند و كاو در كنه آن گریزانیم.
صفایی فراهانی قصد داشت تا با حرفهای كردن لیگ و تعمیم آن به لایههای درونی فوتبال در بستر این بدعت و نوآوری اسباب پیشرفت و اعتلای فوتبال را فراهم كند، اما بنا به سنت قدیمی كه از هر بدعت تازهای به بدترین شكل ممكن استفاده كرده و تنها مضرات زیانهای آن را طلب میكنیم حرفهای شدن هم نه تنها برای ما سودمند نبود بلكه در هیاهوی كاذب این واژه پرطمطراق و رنگ و لعابدار غرق شدیم. غافل از این كه حرفهای بودن نیازمند دسترسی به یكسری استانداردهای خاص و ویژه است كه فوتبال ما به شدت در آن زمینه ضعیف به نظر میرسد و تهی میباشد.
بنابراین حرفهای شدن بدون داشتن ابزار و زمینههای آن نه تنها اسباب پیشرفت و اعتلای فوتبال ما را فراهم نكرد بلكه به سقوط آزاد ما منجر شد.
مقایسه وضعیت فوتبال ما و نتایج كسب شده قبل و بعد از حرفه ای شدن این انگاره را ثابت میكند. بدون تردید روزهای طلایی فوتبال ایران و نقطه عطف آن را باید در دهه 50 دانست. آنجا كه فوتبال ایران متاثر از شرایط موجود و مربیانی چون رایكوف و راجرز در قاره آسیا یك قدرت مطلق بود و در همه زمینهها برترین تیم قاره قلمداد میشد.
هت تریك قهرمانی در جام ملتهای آسیا و بازیهای آسیایی، قهرمانی پیدرپی و همیشگی در بازیهای نوجوانان و جوانان، راهیابی به سه دوره رقابتهای المپیك، قهرمانی در عرصه رقابتهای باشگاهی آسیا و البته حضور در جامجهانی 16 تیمی در شرایطی كه آسیا تنها یك سهمیه داشت، اوج بلوغ، قدرت و شكوفایی فوتبال ایران را به رخ میكشید. آن هم در روزهایی كه واژه «پروفشنال» در فوتبال ایران هیچ معنا و مفهومی نداشت!
پس از سالهای ركود و نسیان دهه 60 كه به واسطه شرایط حاكم بر جامعه متاثر از انقلاب و جنگ تحمیلی فوتبال ایران یك بار دیگر این شرایط را البته خفیفتر و كمرنگتر تجربه كرد. آنجا كه در سال 90 تیم فوتبال ایران اولین مقام قهرمانی خود در آسیا را بعد از انقلاب در بازیهای آسیایی پكن تجربه كرد و استقلال و پرسپولیس نیز همزمان و به طور مشترك در رقابتهای آسیایی قهرمان شدند.
در سالهایی كه هنوز هم واژه «پروفشنال» برای ما معنایی نداشت و یك رویای دوردست بود.مشكلات دقیقاً از لحظهای آغاز شد كه همزمان با موج روز فوتبال دنیا قدم به وادی حرفهای ها گذاشتیم در حالی كه حتی ابزار مقدماتی آن را نیز در اختیار نداشتیم. اولین پیامد این نكته حذف از رقابتهای جام جهانی 2002 بود و سپس ناكامیها یكییكی از راه رسیدند.
استمرار دور تسلسل ناكامی در ردههای پایه، جان كندن برای رسیدن به جامجهانی در شرایطی كه سهمیه آسیا به 4/5 تیم افزایش یافته و ما با هزار یك اما و اگر و به عنوان تیم دوم راهی این رقابتها میشویم و البته حسرت 32 ساله در راه رسیدن به المپیك و اسفبارتر ناتوانی تیمهای باشگاهی ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا كه مدتهاست حتی از صعود از گروه خود عاجز هستند، نشاندهنده ابعاد قدم گذاشتن در وادی حرفهایگری بدون مطالعه، تحقیق و سنجیدن شرایط و ابزار كافیست.
حرفهایگری و حرفهای شدن تنها یك واژه لوكس و شیك نیست كه مصارف آن تنها در حوزه شفاهی كاربرد ندارد. حرفهای شدن نیازمند بستر ایدهآل و ابزار و شرایط خاصی است كه فوتبال ایران از آن تهی به نظر میرسد و برای رسیدن به آن فاصلهای بعید دارد.
منبع: جهانفوتبال