آفتابنیوز : حتماً گروهى میخواستند كه ورزشگاه را ترك كنند و بىترديد شعار «دنيزلى حيا كن» را تا سر زبان آوردند اما اين گل دقيقه ،۷۹ اين گل لعنتى آنقدر شوكه كننده بود كه هيچ كس نتوانست حرفى بزند و سكوت تنها حاكم مطلق ورزشگاه بود. اسكوربورد آزادى به دفعات صحنه گل محرم نويدكيا را پخش میكرد و اين تصاوير عين سوهان روى اعصاب آن ۵۰ هزار نفر كشيده میشد؛ میپرسيد كدام ۵۰ هزار نفر؟
همان ۵۰ هزار نفرى كه آمده بودند تا انتقام جام حذفى را تماشا كنند؛ همان ۵۰ هزار نفرى كه میخواستند تيم شان برنده بازى باشد تا دلشان خنك شود كه اگر نتوانستند سر ماجراى عماد رضا سپاهان را محكوم كنند، حالا در اين بازى تلافى كردهاند ولى گل دقيقه ۷۹ محرم نويدكيا كه نتيجه برترى محسوس سپاهان در نيمه دوم بود، تمام آرزوها و رؤياهاى آنها را نقش بر آب كرد.
ما هم كمی ترسيديم كه سرنوشت آنها چه میشود و با اين شكست آيا قهر میكنند و پشت دستشان را داغ میگذارند كه اصلاً به ورزشگاه نروند و اصلاً رنگ قرمز را فراموش كنند؛ نگران بوديم كه بدون آنها ديگر پرسپوليس و ليگ برتر ديدن ندارد!
عين كابوس بود؛ اين بازى آدم را میبرد به فصل ۸۳-۸۲ كه پرسپوليس با تمام ستارههايش زمين خورد و بلند نشد كه نشد. اين سرنوشت محتوم پرسپوليس تا كى، تا چه روزى و تا چه زمانى ادامه دارد. لابد آنها هم مثل ما به اين فكر میكردند كه سكوت ورزشگاه نمیشكست.
گروهى نااميد در فكر ترك ورزشگاه بودند كه دقيقه ۸۹ و ضربه ايستگاهى آنها را متوقف كرد. مهرزاد معدنچى پشت توپ ايستاد؛ يك دقيقه تا پايان وقت قانونى باقى مانده بود؛ محسن قهرمانى به جاى تمام ورزشگاه كه جرأت نفس كشيدن نداشتند، نفس عميقى كشيد و در سوت خود دميد. معدنچى با صداى سوت حركت كرد و ضربه ايستگاهى را زد؛ بازگشت به مسير رؤيايى و پايان تمام خيالات بد و حالا ورزشگاه آزادى و آن ۵۰ هزار نفر خوشبختترين مردمان هفته هجدهم ليگ بودند كه از سپاهان ۲ - 1 بازى را برده و جام حذفى را تلافى نمودند.
دنيزلى پس از پايان بازى رو به آنها كرد و دستى براى آنها تكان داد كه نشانه تشكر بود؛ آخر آنها حتى تا دقيقه ۸۹ كه تمام آرزوهايشان بر باد رفته بود، حتى يك لحظه به تيم خود پشت نكردند و عليه هيچ كس شعار ندادند.
نويسنده: سعيد زاهديان