آفتابنیوز : تا همین یک دهه قبل اگر میشنیدیم خانمی پشت فرمان اتوبوس مسافربری نشسته و میخواهد سرنشینان آن را به مقصد برساند، دچار
حیرت و ترس میشدیم. تصور تماشای نشستن یک زن پشت فرمان بزرگ آن ماشین عظیمالجثه، تناقضی عجیب و چه بسا خندهدار برایمان میساخت و حتی اگر موافق شعارهای دهان پر کن برابری جنسیتی و کمک به حضور فعال زنان در جامعه بودیم، ترجیح میدادیم از اتوبوسی که یک زن، راننده آن است، پیاده شویم و جانمان را به یک راننده مرد بسپاریم و عازم سفر شویم.
اما سالهاست که این تصور با حضور چشمگیر زنان در نقاط مختلف کشور در حال شکستن است. این مسئله به مدد فضای مجازی و عکسها و فیلمهایی که از فعالیت آنها در ناوگان حمل و نقل و جادههای مختلف کشور منتشر شده، تا حد زیادی پذیرفته شده است.
اگرچه این زنان هنوز هم با مشکلات ریز و درشت مختلفی مواجهاند، اما سرسختی، پشتکار و مقاومتشان در برابر قضاوتهای سطحیانگارانه برخی از مردم، موجب شده تا حضورشان در این عرصه روزبهروز جدیتر و باورپذیرتر شود. «مریم فیاض»، یکی از رانندگان ناوگان اتوبوسرانی جادهای اصفهان است که از سال 91 فعالیت رسمیاش را در این زمینه آغاز کرده و تا امروز در کنار همسرش جادههای دور و نزدیک کشور، را دوتایی طی میکنند. آنچه در ادامه میآید حاصل گفتگوی ایسنا با این بانوی اتوبوس ران است.
اینکه یک زن راننده اتوبوس باشد، امروز دیگر عجیب نیست، اما زمانی که شما راننده شدید، خیلی دور از ذهن بود. این تابوشکنی برایتان سخت نبود؟
دقیقا؛ بسیار سخت بود. به ویژه اینکه من اصالتا اهل اصفهان و متعلق به خانوادهای سنتی هستم که باورهای خاص خودشان را درباره زن، نحوه حضور و فعالیتش در جامعه دارند. آنها ابتدا در برابر چنین تصمیمی واکنش نشان دادند و قادر به پذیرش آن نبودند، اما سرسختی من باعث شد بالاخره مسئله را بپذیرند. امروز هم کار به جایی رسیده که پُز مرا به دیگران میدهند و از نسبت فامیلی خودشان با من حرف میزنند.
از چه زمانی تصمیم گرفتید راننده اتوبوس شوید؟
این تصمیم به طور ناگهانی گرفته نشد. من سال 76 ازدواج کردم. همسرم بعد از اینکه شغلش را در محل کار قبلیاش از دست داد، تصمیم گرفت در ناوگان اتوبوسرانی مشغول فعالیت شود. طی این مدت من در آژانس مدارس کار میکردم و همین مسئله هم تا حدی حساسیت خانوادهام را برای ورود من به عرصه رانندگی کم کرده بود. بعد از اینکه همسرم کارش را شروع کرد، به او گفتم من هم میخواهم گواهینامه پایه یک رانندگی بگیرم و همراه با تو، در جادهها رانندگی کنم. البته او اول مخالفت کرد، اما وقتی اصرار مرا دید، کم کم پذیرفت. به هر حال دوری از همسرم و کمک به او در تامین هزینههای زندگی از اهداف مهم من برای ورود به این کار بود. تا اینکه در سال 88 همسرم همکاری به نام خانم جلالی داشت که در خط اصفهان-شیراز کار میکرد که من همین را دلیلی قرار دادم و به همسرم گفتم «ببین یک خانم چطور میتواند به خوبی راننده اتوبوس باشد، پس من هم میتوانم مانند این خانم در جاده رانندگی کنم». همین شد که برای گرفتن مدرک پایه یک رانندگی اقدام کردم.
آیا علاقهتان به رانندگی در این اصرار و پافشاری تاثیر داشت؟
بله. من از ابتدا رانندگی را بسیار دوست داشتم، به خصوص رانندگی در جاده؛ چون به طبیعت نزدیک میشوم و این مسئله آرامش زیادی به من میدهد. سالها فعالیتهای زیادی برای یادگیری کامپیوتر، آرایشگری، خیاطی و ... داشتم، اما هیچکدام به اندازه رانندگی به من آرامش و لذت نمیدهد.
اما واکنش کسانی که برای گرفتن گواهینامه یا کار به آنها مراجعه میکردید، چطور بود؟
متاسفانه واکنشها خوب نبود. من یک سال پی در پی امتحان میدادم و رد میشدم! در واقع باید بگویم مرا رد میکردند! فقط به دلیل اینکه زن هستم و آنها به راحتی قبول نمیکردند. بعد از گرفتن مدرک هم یک سال اجازه کار به من ندادند، تا اینکه بالاخره راضی شدند همراه همسرم، سفر کنم. دو سال کار کردیم و بعد از من خانمها «بخشی» و «حسینی» آمدند و وقتی دیدند تعداد خانمها افزایش پیدا کرد، اعلام کردند که خانمها ممنوع السرویس هستند و باز بیکار شدیم. البته من چون همراه با همسرم سفر میکردم، توانستم به کارم ادامه دهم. درحال حاضر هم راههای دور مثل بوشهر، اهواز، عسلویه، اردبیل و ... را همراه همسرم سفر میکنم، اما مسیرهای نزدیک مثل تهران را با همسرم با دو ماشین حرکت میکنیم. مثلا همسرم با فاصله 20 دقیقه پشت سر من حرکت دارد.
واکنش مسافرها به حضور یک راننده زن باید جالبترین بخش ماجرا باشد.
بله؛ دقیقا. زمانی که کارم را در ابتدای دهه 90 شروع کردم مردم هنوز نسبت به این مسئله ذهنیت خوبی نداشتند و واکنشهای بدی نشان میدادند. خاطرات زیادی هم از این واکنشها دارم. مثلا یک بار خانم جوانی زمانی که دید من به جای همسرم پشت فرمان نشستم، شروع به داد و بیداد کرد و گفت «به من نگفته بودند قرار است یک راننده زن، پشت فرمان باشد"! من هم گفتم «شما اول اجازه بده، من کارم را شروع کنم، مطمئنا اگر صلاحیت این کار را نداشتم، به من اجازه کار داده نمیشد». خلاصه آن خانم نشست و بعد هم خوابش برد و حتی از مقصدی که قرار بود بین راه پیاده شود هم، رد شد! اما رفته رفته واکنش مردم بهتر و بهتر شده است، به خصوص اینکه در فضای مجازی از فعالیت رانندههای زن، عکس و فیلم منتشر میشود و باعث عادی شدن ذهنیت مردم شده است. مسئله دهان به دهان میچرخد و دید مردم را تغییر میدهد. البته هنوز هم در هر خط برخورد مسافران با هم متفاوت است.
برخورد آقایان با کار شما چطور است؟
آقایان هم برخورد متفاوتی دارند. عدهای که تحصیلکرده و آگاه به مسائل روز هستند، برخورد خیلی محترمانهای دارند و حتی مرا تشویق
میکنند، اما گاهی هم از همان ابتدا غر میزنند و مرا مسخره میکنند. البته من به این حرفها هیچ اهمیتی ندادم و اجازه نمیدهم، این صحبتها روی تصمیمم اثر گذارد، چون معتقدم انسان، چه مرد و چه زن باید همپای شرایط، تغییر کند و خود را با دانش روز، هماهنگ کند.
گویا شما دو پسر نوجوان و جوان دارید. نوع نگاه آنها به مادرشان به عنوان یک راننده جاده چگونه است؟
پسر بزرگم همراهی بیشتری با این مسئله داشت و مخالفتی نمیکرد، چون میدید در کنار پدرش برای بهتر شدن کیفیت زندگیشان تلاش میکنم و قدردان این موضوع بود. اما پسر کوچکم زمانی که بچه بود، ناآرامی میکرد و چشم انتظار آمدن ما بود، اما اکنون که بزرگتر شده با این شرایط کنار آمده است.
اگر فرزند دختری داشتید، اجازه میدادید مثل مادرش راننده اتوبوس شود؟
همانطور که من دوست داشتم خودم زندگی را تجربه کنم و به چیزهایی که دوست دارم برسم، معتقدم دختر من هم باید برسد. قطعاً معایب و مشکلات کار را به او میگفتم، اما نمیتوانستم مانعش شوم. هرکس باید زندگی را از نزدیک تجربه کند و از آن لذت ببرد.
واضح است که برخی مشاغل با روحیه و شرایط جسمانی خانمها سازگاری ندارد. اما شما که در یکی از این مشاغل مشغول به کار هستید، چطور با این مسئله برخورد میکنید؟
این درست است که شغل باید با روحیات یک زن سازگار باشد، اما نباید برای اینکه مرد یا زنی میخواهد تجربه فعالیت در زمینه کارهای دیگری را داشته باشد، مانع او شویم. من از کودکی به فضای افکار زنانه بیعلاقه بودم و به فعالیتهای سخت مردانه تمایل بیشتری داشتم. به همین دلیل هم به رانندگی علاقمند شدم و امروز در این مسیر قدم گذاشتهام.
پدرم از بچگی به من و خواهرانم میگفت «شاید برخی زن را موجودی ضعیف تلقی میکنند، اما شما در ذهنتان فرقی میان زن و مرد قائل نشوید. شاید توانایی یک دختر در وجود یک پسر نباشد و برعکس. این بستگی به ذات و تربیت آنها دارد». او میگفت «باید مستقل باشید و روی پای خودتان بایستید و به کسی تکیه نکنید». من هم این نحوه تربیت را برای فرزندانم به کار بردهام. با اینکه فرزندانم، پسر هستند به آنها خیاطی با دست، غذا پختن و ... یاد دادهام. آنها بسیار خودکفا هستند و وقتی ما خانه نیستیم خودشان خرید میکنند و امور روزمره زندگی را انجام میدهند. باید بپذیریم که زنها پتانسیلهای زیادی برای رشد و توسعه جامعه دارند. زنها نسبت به مردها در انجام برخی امور مانند رانندگی دقت، تمرکز و حساسیت زیادی دارند و انعطاف پذیرند. نباید بین زن و مرد در عرصه اجتماع تبعیض قائل شد. اگر زنی نتوانست در رشته مورد علاقهاش کار کند، خودش کنار میرود و کار را به دیگری میسپارد، اما اگر میتواند نباید مانعش شویم. مثلا خواهرم در رشته مکانیکی هواپیما درس خوانده و با بهترین معدل فارغ التحصیل شده، اما اجازه کار به او نمیدهند و متاسفانه او در این زمینه بسیار سرخورده شده است.
پس معتقدید باید فکر و نوع نگاه جامعه به این مسئله باید تغییر کند؟
بله؛ این مسائل ریشه فرهنگی دارد و متاسفانه در اصفهان بیشتر دیده میشود. یک بار زمانی که پشت فرمان نشستم آقایی داد زد و گفت: «خانم گاز در آشپزخانه است»! این مشکل فرهنگی است و باید ذهنیت مردم ما نسبت به جایگاه زن در جامعه عوض شود تا شاهد بروز و شکوفایی زنها در عرصههای مختلف باشیم. باید سال ها برخلاف جهت آب حرکت کنیم تا این وضعیت تغییر کند. من در همایشی که پایان سال 97 با حضور شهردار اصفهان برای رانندگان برگزار شد، حضوری خدمت شهردار گفتم که «باید در این زمینه تلاش بیشتری شود تا جامعه تغییر کند».