آفتابنیوز : محمدرضا ایمانی، پژوهشگر و مدرس حوزه علوم اجتماعی، رسانه و روانشناسی در گفتگو به شفقنا زندگی، درباره اینکه آیا تنهازیستی رو به رشد و تبدیل شدن به یک معضل است گفت: این قضیه وجود دارد و به عنوان یک واقعیت در جامعه باید آن را بپذیریم. هر انسانی نیازمندیهایی دارد، وقتی این نیازها مرتفع نشوند مشکلات و چالشهایی را ایجاد میکنند که بیشترین آسیب را نیز به فرد میزند.
وی افزود: محدودیتها و مشکلات حال حاضر جامعه ما به تنها زیستی کمک کرده است. رشد بسیار چشمگیر در بیکاری، تحصیلات دانشگاهی و طلاق عواملی است که به تنهایی افراد بیشتر کمک میکند؛ فردی که ازدواج کرده و طلاق گرفته، فردی که بیکار است و به دور از خانواده و شهرش به یک شهر بزرگ آمده تا کار کند و درآمد کسب کند زیاد داریم. افرادی هستند که از شهرهای دیگر به تهران آمده اند، مسافرکشی میکنند و مشخص نیست کجا میخوابند، چه شرایطی دارند و بهداشت، تغذیه، آرامش و آسایششان چگونه است.
او ادامه داد: این موارد مشکلاتی جدی دارد که در بُعد اول ناراحتی و فشار عصبی و روحی است که به این افراد وارد میشود. مسئله بعدی سیستمهای کنترلی بر رفتار است، وقتی یک دختر یا یک پسر در سنی قرار دارند که میخواهند جدا زندگی کنند آیا میتوانند خودشان را کنترل کنند یا خیر، وقتی خودشان را کنترل نکنند عوارض و عواقبی نظیر مفاسد اجتماعی، بحران، سقط جنین، نزاعها و درگیری ها، مسائل پلیسی و قتل را به دنبال دارد.
این پژوهشگر اظهار داشت: همه اینها به عنوان یک زنجیره پیوسته کنار یکدیگر تعریف میشوند. نمیشود گفت که افراد به هیچ عنوان نیازمندیهای خودشان را در نظر نگیرند. به هر حال هر فردی نیاز به ازدواج دارد، وقتی برایش فراهم نباشد راههای دیگری را برای گذراندن زندگی خود و مهیا کردن آن شرایط، ایجاد میکند که خیلی از آنها به موضوعات غیراخلاقی ختم میشود که متاسفانه به صورت ملموس در جامعه میبینیم. ازدواجهای سفید که بدون هیچ تعهدی دختران و پسران با یکدیگر زندگی میکنند و مسائل روحی و روانی که به دنبال خودش دارد یا افرادی که با حیوانات خانگی نظیر سگ، گربه، پرنده و … زندگی میکنند.
امنیت اجتماعی و فردی در خطر است
ایمانی خاطرنشان کرد: متاسفانه امروز در جامعه ما تنهایی یک معضل است. امنیت اجتماعی و امنیت فردی در خطر است و اگر برای آن برنامه ریزی منظمی صورت نگیرد رو به افزایش است. منظور از برنامه ریزی نیز این است که فرصتهای برابر شغلی ایجاد کنیم. طبق آمار رسمی یک میلیون و ششصد و بیست هزار بیکار داریم. ۱۳ میلیون جوان در آستانه ازدواج داریم. در صورتی که سال گذشته ۶۷۰ هزار ازدواج ثبت شده داشتیم، اما در مقایسه با یک بازه زمانی دیگر که یک میلیون و نهصد و هشتاد هزار ازدواج بوده میزان خیلی پایینی است. اینها مسائلی است که متاسفانه آسیب هایش را در جامعه داریم میبینیم.
نیروی انسانی ما رها شده است
این مدرس حوزه علوم اجتماعی به شفقنا گفت: مهمترین و با ارزشترین چیزی که در هر کشور تعریف میشود نیروی انسانی است. ما نیروی انسانی جوان، خوش فکر، تحصیل کرده و آماده به کار داریم، اما از آنها نمیتوانیم به درستی استفاده کنیم و آنها رها شده هستند. این رها شدگی آسیب جدی به آنها وارد میکند، چون نیازهای ابتدایی شان در زندگی تامین نمیشود.
او با تاکید بر اینکه عامل اقتصادی در گرایش افراد به تک زیستی خیلی پر رنگتر است عنوان کرد: سایر موارد نیز اگر پیدا میشوند به دنبال مسائل اقتصادی است. فردی که از نظر مالی وضعیت بهتری داشته باشد با منطق درستتر و بهتری زندگی میکند و اگر ازدواج هم کرده باشد میتواند مسائل خودش را پوشش دهد. گرچه در این بین افرادی هم هستند که از نظر تمکن مالی سطح خیلی خوبی دارند و پدر و مادرشان آنها را حمایت میکنند، ولی خانه مجردی دارند، اما نسبت این دسته از افراد نسبت به عموم جامعه زیاد نیست.
جامعه صنعتی تر، تنها زیستی را پدید میآورد
ایمانی در پاسخ به این پرسش که تنها زیستی معمولا در چه نوع جوامعی پدید میآید، گفت: هرچقدر جامعه به سمت صنعتیتر شدن پیش میرود و توسعه پیدا میکند خواه ناخواه افراد از نظر ذهنی به دنبال پیشرفت و مسائل زندگی خودشان هستند و بُعد خانوادگی تا حدود زیادی در آن کمتر میشود، به خصوص جوامعی که از نظر موضوعات خانوادگی و اجتماعی کمتر هزینه کردند یا انگیزه لازم را برای زندگی، تأهل یا در کنار خانواده زیستن را ندارند.
تطبیق زندگی ایرانی با غربی اشتباه بزرگی است
او ادامه داد: الگوی زیستی ما با الگوی زیستی خیلی از جوامع فرق دارد. اینکه ما خودمان را با کشورهای اروپایی یا آمریکایی تطبیق دهیم یک اشتباه بزرگ است. هر کشوری اقتضائات خودش را دارد. آنها سبک زندگی خودشان را دارند و با آن بزرگ شدند، باورها و اعتقادات خودشان را هم دارند. ما مردمی هستیم که در شرق دنیا و در آسیا زندگی میکنیم، عاطفی، احساسی و متوسل به خانواده هستیم. خصوصیات فکری، ذهنی و دینی ما کاملا متفاوت است؛ بنابراین نیازمندی هایمان نیز متفاوت است. ابتدا باید همه این موارد را به عنوان یک مؤلفه در نظر بگیریم سپس به این بیندیشیم که ما نسبت به آنها بیشتر هستیم یا کمتر، مثبتتر هستیم یا منفی تر. هر جامعه را باید با اقتضائات خودش مورد سنجش قرار دهیم.
وارد شدن حیوانات به چرخه زندگی و الگو برداری از غرب
این پژوهشگر اجتماعی معتقد است: وارد شدن حیوانات به چرخه زندگی ما یک الگوبرداری از غرب است. بسیاری از خانوادههایی که تمکن مالی دارند میپذیرند که وقتی فرزندانشان بزرگ شدند جدا شوند و برای خودشان زندگی کنند، این نیز در قالب همان الگوبرداری است؛ اما فردی که بر اثر یک فشار اقتصادی یا تنگنا مجرد زندگی میکند موضوعش متفاوت است. به فرض مثال از شهرستان به تهران آمده یک ماشین هم خریده و با آن مسافرکشی میکند، شرایطی است که پدیدار شده، یعنی حاضر است تحت سختی و فشار قرار گیرد تا در آمدی داشته باشد تا بتواند از خانواده اش حمایت کند یا یک زندگی معمولی را بگذراند.
پدیده تنهازیستی تهاجم فرهنگی نیست
وی درباره اینکه آیا پدیده تنها زیستی محصول غرب است عنوان کرد: امروز بسترهای اجتماعی در همه دنیا فراهم است و ارتباطات نیز شکل گرفته، لذا افراد میتوانند الگوهای مختلف را ببینند و از آنها برداشت کنند. این مسئله به ظرفیتهایی که در جامعه وجود دارد بر میگردد. نمیتوانیم بگوییم که در این زمینه تهاجم فرهنگی صورت میگیرد یا آنها این نوع زندگی را تبلیغ میکنند. هر انسانی بنا به نیازی که دارد از یکسری موارد برداشت میکند و نیازهایش را برطرف میکند.
در کدام شهرها تنهازیستی بیشتر است؟
ایمانی به خبرنگار شفقنا گفت: میزان تنهازیستی در شهری مثل تهران و کرج نسبت به بعضی دیگر از مناطق بیشتر است. هر چقدر مناطق ما سنتیتر هستند این قضیه کمتر دیده میشود و هر چقدر شهرها بزرگتر هستند مثل تهران، اصفهان و کرج فراوانی اش بیشتر است. در کل منازل مجردی یا افرادی که تنها زندگی میکنند در شهرها بیشتر هستند. درباره گروههای جنسیتی و سنی نیز آماری در دست ندارم، ولی با توجه به بافت فرهنگی که در کشورمان حاکم است میزان آقایانی که علاقمند به زندگی مجردی هستند به نظر میرسد بیشتر باشد. این اتفاق حتما بعد از پایان دوران تحصیل رخ میدهد و در سنین بالای ۲۵ سال بیشتر است.
این مدرس رسانه درباره پیامدهای منفی تک زیستی توضیح داد: اولین چیزی که وجود دارد این است که همه ما انسانها نیازهای عاطفی داریم. نیاز عاطفی مان این است که در کنار یک خانواده زندگی کنیم، مورد تحسین قرار گیریم، صحبت کنیم، نیازمندیها و علاقه مندی هایمان را بازگو و مرتفع کنیم. این قضیه وقتی اتفاق نمیافتد باعث سر زدن به هم ریختگی، استرس و رفتارهای پرخاشگرایانه از افراد میشود یا ممکن است که شخص دچار افسردگی شود.
تنهازیستی یک امر مذموم نیست
وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا تنها زیستی یک امر مذموم محسوب میشود یا یک واقعیت اجتماعی است که افراد حق انتخاب آن را دارند بیان کرد: چرا امر مذمومی باشد، یک واقعیت اجتماعی است. یک فردی مجبور است بنابر اقتضائات یا مشکلاتی که دارد تنها زندگی کند. افراد حق دارند که این نوع زندگی را انتخاب کنند، ولی عوارض و عواقبش را هم باید در نظر بگیرند. به عنوان یک فرد باید برای خودمان ارزش قائل باشیم و بدانیم که تنهایی زیستی چه آسیبهایی را به ما وارد میکند. اگر زندگی با منطق توأم باشد کمک میکند که کیفیت زندگی در سطحی باشد که احساس خرسندی و خوشحالی کنیم. وقتی احساس خوشحالی نداریم این سبک زندگی قرار است چه کمکی به ما کند. وقتی فردی تمکن مالی برای اداره زندگی خودش ندارد تحت فشار قرار میگیرد و چارهای ندارد جز اینکه این نوع از سبک زندگی را انتخاب کند. در واقع بر اثر اجبار است، چون هیچکس این تنهایی را دوست ندارد.
این مدرس درباره ارائه راهکار برای جلوگیری یا کاهش این پدیده تصریح کرد: با بحرانهایی که در کشورمان دارد شکل میگیرد چه راهکاری میتوانیم داشته باشیم، زیر بنای جامعه مان را مضمحل کرده ایم. با رشد فزاینده بیکاری چه کار میتوان کرد، با جوانانی که نمیتوانند زندگی شان را اداره کنند، هزینه مسکنی که بسیار بالا است، هزینه تحصیل فرزندانی که بسیار بالا است چه کار میتوان کرد، برنامه ریزان اجتماعی باید به این سمت بروند. اگر فرصتهای شغلی فراهم بشود و ما بتوانیم حداقلهای زندگی را برای معاش جوانان ایجاد کنیم، اگر بتوانیم نیازهایشان را برطرف و مسکنشان را مهیا کنیم قطعا جوانان ما دوست دارند که ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند.
سایه شوم کسانی که حاضر نیستند جایگاهشان را به جوانان بدهند
افرادی که فرصت اشتغال را از جوانان گرفته اند
او همچنین درباره اینکه با سیاست گذاری از طرف دولت این مسئله قابل حل است یا خیر، گفت: فقط دولت نیست؛ هر کدام از ما هم باید مسئولیت پذیر باشیم. مثلا یک کارگاه تولیدی ایجاد شود یا چرخهای از تولید در جایی شکل بگیرد تا بتوانیم چند نفر را بر سر کار بگذاریم. امیدوارم نسل دهه ۳۰ و ۴۰ از سر این مملکت برداشته شود. پُست هایشان خالی شود تا جوانان مردم بتوانند سر کار بروند. افرادی هستند که سن بازنشستگی شان گذشته، ولی هنوز سر کار هستند، افرادی هم هستند که بازنشسته شدند، ولی همچنان سر کار هستند.
وی افزود: این دسته از افراد فرصتهای اشتغال را از جوانان ما گرفته اند و جوانان ما دچار افسردگی، ناراحتی و خودکشی و هر اتفاق دیگری شدند. وجود سایه شوم افرادی که به خاطر منافع خودشان حاضر نیستند فرصتهای شغلی را در اختیار افراد جوان قرار دهند خودش یک بحران جدی است. درباره اینکه میگویند کشور ما مسئله مدیریتی دارد یکی از بزرگترین مشکلاتش افرادی است که حاضر نیستند بازنشسته شوند و کنار بروند.
نقش خانوادهها در جلوگیری از تنهازیستی جوانان
این مدرس روانشناسی در پایان گفت و گوی خود درباره نقش خانوادهها نیز خاطرنشان کرد: اولین تدبیر این است که خانوادهها در تربیت فرزندانشان طوری بچهها را آموزش دهند که بتوانند خارج از موضوعاتی که امروز در جامعه وجود دارد یک هنر، حرفه یا فن را یاد بگیرند تا از کنارش بتوانند امرار معاش کنند. دوم اینکه ما فرزندانمان را تنها نگذاریم. دور از خانواده زیستن خیلی سخت است. سوم هم این است که در مورد ازدواج بسیار با منطق و با دقت عمل کنند تا به طلاق ختم نشود. طلاق یک شکست عاطفی سنگین است که بر خلاف باور عموم عوارض و عواقبش برای آقایان شدیدتر از خانمها است.