کد خبر: ۵۸۷۸۸۸
تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۹

جامعه‌ای که آدم‌های خوب را به سمت «هیولا» شدن هُل می‌دهد

این روزها آدم‌های خوب محکوم هستند چون نمی‌توانند در روزگار گرانی برای فرزندان خود زندگی به سامانی بسازند.آنها نه تنها به خاطر خوب بودن‌شان تشویق نمی‌شوند بلکه با صفت‌هایی مانند بی دست و پا، ساده، بی‌عرضه و .... روبرو می‌شود. همین رفتار باعث می‌شود آدم‌‍‌های خوب جامعه حس سرشکستگی داشته باشند. حس اینکه از دیگران عقب مانده‌اند و کسی نیست خوب بودن آنها را ببیند.
آفتاب‌‌نیوز :
در قسمت اول سریال «هیولا» جدید ترین ساخته‌ی مهران مدیری،  فرهاد اصلانی نقش آقایی را بازی می‌کند که به واسطه رفتار شرفتمندانه خاندانش در همه عمر،شرافت نام گرفته‌ است.

آقای شرافت در وقت ناهار در حالی که همه جمع بودند از رفتار شرافتمندانه پدر خود در قبول نکردن رشوه‌ای بزرگ سخن به میان می‌آورد. دختر آقای شرافت اما لب به گلایه می‌گشاید و می‌گوید اگر پدربزرگش رشوه را قبول کرده بود الان مستاجر نبودند و زندگی آرامی را تجربه می‌کردند.

رفتار دختر بچه آقای شرافت چندان عجیب نیست. در جامعه‌ای که پول تبدیل به معشوقه زیبا روی بسیاری از ما شده است، چه انتظار دیگری می‌شود داشت؟

بچه‌ها معنای شرافت را درک نمی‌‌کنند چون برای آنها زندگی خوب یعنی خانه‌ای بزرگ، ماشینی گران و سفرهایی به راه.

به خاطر همین است که پدران خود را محکوم می‌کنند. پدری که سالم زندگی کرده است و هیچ ندارد و این را فرزندان او درک نمی‌کنند.

بچه‌ها هرچقدر بزرگ‌تر می‌شوند این حس نسبت به پدرشان پررنگ تر می‌شود. آنها دوستان خود را می‌بینند و دست به مقایسه می‌زنند.

بله، این روزها آدم‌های خوب محکوم هستند چون نمی‌توانند در روزگار گرانی برای فرزندان خود زندگی به سامانی بسازند. نمی‌توانند ماشین چند ده میلیونی بخرند. نمی‌توانند در شمال شهر خانه بخرند.

آنها نه تنها به خاطر خوب بودن‌شان تشویق نمی‌شوند بلکه با صفت‌هایی مانند بی دست و پا، ساده، بی‌عرضه و .... روبرو می‌شود.

همین رفتار باعث می‌شود آدم‌‍‌های خوب جامعه حس سرشکستگی داشته باشند. حس اینکه از دیگران عقب مانده‌اند و کسی نیست خوب بودن آنها را ببیند.

همین سرخوردگی باعث می‌شود که آنها هم بعد از مدت‌ها دست از خوب بودن بکشند. دلار بفروشند. خودرو دلالی کنند. رشوه بگیرند تا حداقل رفاه داشته باشند.

چرا این روزها کمتر سرمایه داری حاضر است، وارد چرخه تولید شود؟ دلیل آن مشخص است. تولید یعنی هزینه، یعنی اعصاب خرد، یعنی بدهکاری به بانک، یعنی شرمساری در برابر کارگر. همین سرمایه دار می‌بیند اگر پولش را هرجایی دیگر به غیر از تولید خرج کند، ده‌ها برابر سود خواهد کرد و ثروتش چند برابر خواهد شد و به خاطر همین معنا دور تولید را خط می‌کشد.

جامعه به سمتی رفته است که آدم موفق فردی است که خانه‌ای در شمال شهر دارد  و ماشین لوکوس سوار می‌شود. مهم نیست که او این ثروت را از کجا آورده است، مهم این است که پولش از پارو بالا می‌رود.

جامعه ایران به دست خودش آدم‌های خوب را به سمت بد شدن هُل می‌دهد و باید از این رفتار ترسید و نسبت به آینده ایران نگران شد. جامعه‌ای که کم کم در حال ترسناک شدن است.

عصرایران/مصطفی داننده 
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین