مثال عملکرد قاليباف را شايد بتوان نمونه اقتباس شده بسيار کوچکي از شيوه برخورد فيدل کاسترو در کوبا دانست. عملکردي که از سوي برخي به رغم مدت طولاني رهبري کاسترو هم چنان با استقبال عمومي مواجه است و حمايت هر کوبايي را به همراه دارد، اما آيا واقعاً فيدل کاسترو از مقبوليت مردمي برخوردار است. شايد ميزان محبوبيت واقعي کاسترو را زماني بتوان تخمين زد که نظر مخالفان در بند وي، نيز به عنوان حق شهروندي مورد توجه قرار گيرد. اما با حبس مخالفان، محبوبيت معنايي ندارد.
با توجه به اين مساله آيا قاليباف نيز تا کنون عملکرد خويش را به قضاوت مخالفان گذاشته است؟ آيا توضيحي درباره برکناري بسياري از نيروهاي انساني مفيد و کارآمد در اين نهاد داده است؟ دليل اين مدعي. افزايش آمار تخلفات کارکنان نيروي انتظامي در يکي دو سال اخير است که اين تخلفات عملاً از قشر تازه وارد شده به ناجا بروز کرده است, قشري که براساس فيلترهاي گزينشي انتخاب شده اند. حضور نيروهاي بدون تخصص، سبب شده است که متخصصين با توجه به شناخت فضاي حاکم بر نيروي انتظامي فاصله خويش با اين نهاد را حفظ کنند، علاوه بر آن آمار بالاي تخلفات در ناجا از قبيل ارتشاء فساد اخلاقي، باندبازي، باج خواهي نشات گرفته از عدم توجه به اصول زيربنايي در اداره يک سازمان است. وجود نيروي ناکارآمد سبب سوق پيداکردن اين نهاد به امور غيرقانوني ديگر نيز شده است، فعاليت هاي اقتصادي يک نهاد نظامي که با بودجه ي دولت اداره مي شود جاي سوال دارد، مدعاي اين تخلف تشکيل بنياد تعاون است، بنيادي که مجوز قانوني ندارد و فعاليت هاي اقتصادي آن در شرايطي صورت مي گيرد که محل تامين سرمايه اصلي آن مشخص نيست. نمونه ديگر ايجاد موسسه رهگشا است، موسسه اي که در امور راهنمايي و رانندگي فعاليت مي کند. اين موسسه دريافتي هايي دارد که به خزانه دولت واريز نمي شود. نمونه ديگر تشکيل "ناجي پاس" است که نه عملکرد آن مشخص است، نه منابع دريافتي و واريزي آن.
اما جداي از اين موارد، تخلفات ديگر نيروي انتظامي در گريز از قانون را نيز بايد بررسي کرد. گريز از قانون بدان جهت که خودروهاي وارداتي توسط نيروي انتظامي تنها سال 81 معاف از پرداخت امور گمرکي و عوارض بودند اما در سال هاي پس از آن نيروي انتظامي هم چنان بدون تعيين نحوه پرداخت هزينه هاي گمرکي اقدام به ورود خودروهايي مي کنند که هر کدام حدود 60 ميليون تومان قيمت دارند.
با توجه به اين گونه موارد است که منتقدين قاليباف هنوز معتقدند که چگونه استدلال مبلغان قاليباف را مي توان پذيرفت و حضور يک فرد نظامي که عملکرد آن به قضاوت گذارده نشده است را در عرصه سياست پذيرا شد.