اسلحهای که محسن افشانی در دابسمشی که برایش دردسرساز شد در دست داشت به نظر میرسد که یک ماکاروف روسی است.
ابتدای انتشار دابسمش محسن افشانی با سلاح سرد و گرم، عدهای از قلابی بودن اسلحه کمری در دست این بازیگر نوشتند. عدهای هم، اما نظرشان این است که این اسلحه که او در مقابل دوربین آن را مسلح میکند و با آن خط و نشان میکشد، یک ماکاروف روسی است. سلاحی بسیار خوشدست که به خاطر وزن و کوچکی آن کاربرد زیادی دارد.
این اسلحه نیمهخودکار که به هشت تیر و خلبانی نیز معروف است، در زمان شوروی سابق برای سازمان اطلاعات روسیه (کا گ. ب) ساخته شد و کاربرد زیادی در انجام عملیاتهای سری داشت.
گفته میشود از این سلاح در ایران تعداد زیادی وجود دارد، همچنین تصویری در فضای مجازی از مرحوم هاشمی رفسنجانی درحال تمرین در میدان تیراندازی با سلاح کمری ماکاروف وجود دارد.
اگر نظرات این عده درست باشد، اما مسالهای که در این میان نامشخص است این است که این اسلحه چگونه به دست این بازیگر رسیده است و اصلا آیا او برای داشتن آن مجوز داشته یا خیر؟ نکتهای که احتمالا بعد از چند روز از انتشار کلیپ مذکور نیروهای امنیتی را برای بازداشت این بازیگر مجاب کرده و سرانجام شب گذشته محسن افشانی بازیگر سینما به دلیل انتشار کلیپی با مضمون ترویج و تبلیغ سلاح گرم و سرد در فضای مجازی، به دستور مقام قضایی دستگیر و تحویل زندان شد.
چطور جنون شهرت باعث بازداشت محسن افشانی شد؟
محسن افشانی جدیدترین سلبریتی قربانی چهره شدن به هر قیمتی است. بازیگری که دورهای مدام آنتن داشت. فرصت اجرا در اختیارش میگذاشتند و با همین رویه چنان پیش رفت که توانست فالوورهای بسیاری بگیرد. از اجرای ناموفق «ماه عسل» که تنها مجریای بود که به نیمه ماه رمضان نرسیده جای خود را به مجری بعدی داد تا ساخت مستند درباره «راهیان نور». محسن افشانی برای چهرهماندن همه کار کرد جز اینکه تمرکزش را بر فعالیت هنریاش بگذارد.
بازیگری که شاید در ابتدا میشد امید داشت با اتکا به چهرهاش بتواند یکی از موفقهای سینما و تلویزیون باشد، مثل همه آنهایی که خیلی هنر بازیگری ندارند، اما چشمان رنگیشان باعث شده هیچوقت بازارشان کساد نباشد، اما او از همان ابتدا با حاشیه همراه شد.
با گسترش فضای مجازی رفتار همیشه پر از تصمیمات احساسی او بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و حاشیههایش را چندبرابر کرد.
از ماجرای پارتیهای دبی تا گریه روی آنتن زنده برای عشق از دست رفته و بعدتر قصه ازدواج. او پیشتر برای رفتارهای نسنجیده و خارج از عرف ساختاری جامعه مثل دیگرانی، چون سوشا مکانی بارها مورد شماتت و حتی بازخواست قرار گرفته بود، ولی این تب بودن در دید و توجه شبکههای اجتماعی به سرعت این نوجوان یکباره سرشناس شده در مسیر بلوغ را به سمت ساخت تصاویر رادیکال از خود پیش برد.
رفتارهایی، چون جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان تا کلی کلیپ تبلیغاتی. از درگیر شدن با ساشا سبحانی تا ویلچرسواری در بیمارستان!
او که برای این رفتارها جایگاهش جلوی دوربین را از دست داده بود، گمانش این بود با دابسمشهایش میتواند در دید بماند. پس شروع کرد به ساخت کلیپهایی در شکلهای مختلف و در این راه تا انتشار کلیپ عروسیاش هم پیش رفت و همین یکی دو روز گذشته با انتشار عکس نامتعارفی از خود و همسرش در استخر خبرساز شد.
مسیر رادیکال استفاده از شبکههای اجتماعی و توجهاتی که حتی به قیمت حملات انتقادی، پیجش و قابلیت درآمدزایی و شهرت را برای آدمها زنده نگه میدارد، حالا از او یک مجرم سابقهدار ساخته است.
جرمش چیست؟ ترویج خشونت برای دابسمشی که بیشتر به شوخی میماند. دابسمشی که در آن او رو به دوربین کلتی را مسلح میکند و چاقویی را از غلاف بیرون میکشد. او تازهترین قربانی جذابیت کاذب شبکههای اجتماعی است. جدیدترین قربانی نداشتن سواد رسانهای و مسئولیت اجتماعی.
دردسری تازه برای دستگاه قضایی کشور که احتمالا نمیدانند به چه جرم ملموسی میتوان برای بازیگری سرشناس با رفتارهای ضداجتماعی کیفرخواست صادر کنند و شاید حکم بازداشت موقتشان بیشتر جنبه تادیبی دارد!