ارتباط اعضای خانواده، به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی که بر پایه ازدواج بنا شده است، در شکلگیری نگرشها و بازخوردهای اجتماعی آمادگی و توسعه مهارتهای اجتماعی اعضای خانواده نقش بسیار مهمی دارد. در رابطه بین افراد، یکی از مؤلفههای مهم سازگاری است که به صورت تمایل به برقراری ارتباط هر موجود زنده با وضع موجود با محیط موجود تعریف میشود. به طور اخص یکی از زمینههای سازگاری در زندگی انسان، سازگاری زناشویی است. ثبات و سازگاری زناشویی یکی از ملاکهای موفقیت تعامل زوجین است. پژوهشگران در مقالهای با عنوان «بررسی سازگاری زناشویی و عملکرد ازدواج بر اساس میزان تفاوت سطح تحصیلی در زوجین» به بررسی تفاوت سطح تحصیل بر روابط زوجین پرداختند.
در پژوهشی که فاطمه شجاعی؛ دانشآموخته کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه اصفهان، رضوانالسادات جزایری؛ استادیار گروه مشاوره خانواده دانشگاه اصفهان، سید احمد احمدی؛ استاد گروه مشاوره خانواده دانشگاه اصفهان و مریمالسادات فاتحیزاده؛ دانشیار گروه مشاوره خانواده دانشگاه اصفهان، انجام دادهاند، آمده است: «علاوه بر رضایت زناشویی بالا و عملکرد مطلوب خانواده که از عوامل شکلگیری یک ازدواج موفق است، عوامل دیگری نیز در این راستا دارای اهمیت هستند. از جمله این عوامل، میزان توافق زوجین در حوزههای مختلف از جمله میزان تحصیلات است، زیرا دانشآموخته به دلیل فراگیری علمی در زمینههای گوناگون و کسب آگاهیهای بیشتر، دارای این خصوصیت است که فرد را از انجام و یا بروز رفتارهای نامناسب باز میدارد و علاوه بر این، تعیینکننده جایگاه فرد در جامعه است.»
در این مقاله آمده است: «این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای بوده و برای جمعآوری دادههای پژوهش از شیوه کمی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین ساکن در شهر اصفهان در تمام سطوح تحصیلی در سال ۱۳۹۶ بود که به سه گروه مختلف تقسیم شدند. ۱- مرد دارای تحصیلات عالی است و زن تحصیلات کمتری دارد، ۲- زن دارای تحصیلات عالی است و مرد تحصیلات کمتری دارد، ۳- هر دو از یک سطح تحصیلی برخوردارند.»
در این پژوهش از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شد. از این رو ابتدا از بین نواحی شهر اصفهان، به صورت تصادفی پنج ناحیه انتخاب شد. سپس از بین فرهنگسراهای موجود در مناطق برگزیده به صورت تصادفی به یک فرهنگسرا در هر ناحیه مراجعه شد و از بین زوجین مراجعهکننده در کارگاههای زوجی در حال اجرا در فرهنگسراها، با توجه به نیاز هر گروه درخواست مشارکت کرده و پرسشنامههای مورد استفاده در پژوهش توسط نمونهی موردنظر تکمیل شد. برای هر گروه اندازه نمونه به میزان ۲۰ زوج یعنی تعداد ۴۰ نفر به ازای هر گروه منظور شد؛ که در مجموع سه گروه مورد پژوهش، حجم نمونه ۱۲۰ نفر (۶۰ مرد و ۶۰ زن) انتخاب شدند.
در بخش دیگری از این مطالعه آمده است: «سازگاری زناشویی زوجین در گروهی که میزان تحصیلات مرد نسبت به زن بالاتر بود، نسبت به گروههای زوجی دیگر بالاتر است. با توجه به اینکه سازگاری زناشویی از زمینههای فرهنگی تأثیر میپذیرد، میتوان در تبیین نتایج این پژوهش چنین بیان کرد که طی نسلهای متوالی در جامعه ایرانی این وضعیت متعارف و معمول بوده است که عموماً امکان دستیابی به میزان تحصیلات بالاتر برای مردان بیشتر بوده و در نتیجه دستیابی به میزان تحصیلات بالاتر، امکان رسیدن به زمینههای اشتغال بیشتر و همچنین رشد اقتصادی و مالی و درآمد بالاتر، رسیدگی غنیتر به نیازهای اقتصادی خانواده و قدرت تصمیمگیری بیشتر فراهم میشود.»
محققان در این پژوهش میگویند: «زوجین با سطوح تحصیلی همسان، از شیوههای کارآمدی برای ابراز احساس استفاده کرده و ارتباط سازندهتری نسبت به سایر گروههای پژوهشی دارند. همچنین عملکرد این زوجین در رابطه با اقتصاد و مسائل مالی کیفیت بالاتری نسبت به زوجین با تحصیلات بالاتر مرد نسبت به زن و زوجین با تحصیلات بالاتر زن از مرد، دارد.»
در این مقاله آمده است: «محدودیت در تعمیم نتایج این مطالعه به فرهنگهای دیگر، به واسطه تأثیر احتمالی تفاوتهای فرهنگی در نحوه برخورد با تفاوت یا تشابه میزان تحصیلات همسران لازم است مد نظر قرار بگیرد.»
این پژوهش در سیوهشتمین شماره دوره دهم فصلنامه فرهنگ مشاوره و رواندرمانی منتشر شده است.