آفتابنیوز : آفتاب: قریب به دو سال پیش، زمانی که «داود مددی» به عنوان سرپرست وزارت رفاه و تامین اجتماعی منصوب شد در اولین مراسم معارفه خود با معاونین، مدیران و کارکنان سازمان بهزیستی، طی سخنانی با اشاره به روایاتی، معلولیتهای ذهنی و جسمی کودکان را ناشی از «عدم رعایت اصول بهداشت جنسی» دانست.
شاید در آن مقطع کسی فکر نمیکرد که وی بعد از آن به سازمان تامین اجتماعی برود و طی فرمانی موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی را ملزم به تدوین کتابی نماید که تاییدکننده سخنان ایشان در مورد عدم رعایت بهداشت جنسی باشد.
اخیر از سوی این موسسه و با تمسک به سال پیامبر اعظم(ص)، کتابی تحت عنوان
«نهجالعداله» به چاپ رسیده است.
رئیس این موسسه در سخن ناشر، چنین میگوید: «در تهیه این مجموعه افزون بر عنایت خداوند مهربان حکیم، بیتردید وامدار رئیس محترم هیات مدیره و مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی جناب آقای مهندس داود مددی مدیر دیندار، با اخلاق و پارسا هستیم که همواره حامی گسترش فرهنگ دینی در کنار توسعه دانش علمی و مدیریت هستند».
اما درباره این کتاب نکاتی وجود دارد که یک منبع مطلع از مسایل موجود در سازمان تامین اجتماعی، با ارسال متنی به آفتاب آنها را متذکر شده است. آفتاب ضمن انتشار این مطلب، آماده درج توضیحات احتمالی سازمان تامین اجتماعی و ناشران کتاب است. گفتنی است که نویسنده این نامه، جهت خودداری از ترویج مطالب موهن، از ذکر جزئیات آن خودداری کرده است و آفتاب نیز امیدوار است که بنابر شنیدهها، این کتاب به سرعت جمعآوری شود تا پس از ماجرای آزمون موهن آموزش و پرورش، نقطه سیاه دیگری در کارنامه دولت نهم ثبت نشود.نکته اول: انتشار این کتاب در چهارچوب وظایف و مسئولیتهای سازمان تامین اجتماعی به ویژه موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، هرچند که به نام مقدس پیامبر اعظم آراسته گردیده است، نمیگنجد. بهویژه آن که بسیاری از بخشهایی از این کتاب مورد تردید جدی بسیاری از صاحبنظران عرصه علوم دینی و حدیث میباشد و انتشار آن در بین عامه مردم بسیار آثار بدتر از طرح سوالات فرهنگیان دارد. شایسته است این کتاب هرچند که به طور محدود پخش گردیده، توقیف و مورد بازبینی صاحبنظران دینی قرار گیرد.
نکته دوم: چنانچه سازمان تامین اجتماعی مقید بود که در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری، در گرامیداشت سال پیامبر اعظم، تالیفاتی داشته باشد. شایسته بود این این تالیفات در چارچوب سیاستهای سازمان تامین اجتماعی و به منظور فراگیری بیمههای اجتماعی و جایگاه آن در معارف دینی باشد.
نکته سوم و با اهمیت که بایستی مورد توجه قرار گیرد حاکم شدن دیدگاههایی در این سازمان و کشور است که بیش از حد مسایل را عوامانه و به دور از فلسفه دین و فقه پویای امام خمینی (ره) مطرح میکند. به طور مثال، در صفحه 195 کتاب مذکور، چنین آمده است:«سخن گفتن زن در نزد غیرشوهر و محارمش بیش از 5 کلمه در حال ضرورت»...
همه به خوبی میدانند که از کارمندان سازمان نزدیک به 40 درصد آن را زنان تشکیل میدهند و استناد به چنین روایاتی، با توجه به مطالب پیش گفته در مورد باورهای مدیریت سازمان، آیا در واقع از بین بردن امنیت شغلی این قشر عظیم نیست و این باور در ذهن کارکنان ایجاد نمیشود که مدیریت سازمان درصدد حذف زنان از این سازمان است و یا نکاتی را که درخصوص همبستری در این کتاب آمده است که نمیتوان آن را بازگو کرد، شایسته تامل علمای دین نیست؟
نکته پایانی این است که اموال و داراییهای سازمان تامین اجتماعی حقالناس است و بایستی مدیران از آن پاسداری نمایند نه اینکه در چارچوب خواستههای شخصی خود اموال را چنین هزینه و بعد نه جرات توزیع آن را داشته باشند و نه حرمت دفاع از آن را و برای برائت خود به جای اینکه به کار خلق بپردازند، در مسیر خانه علمای عظام و روحانیون حرکت کنند تا از فشارهای روحی و سیاسی بکاهند.
نویسنده نامه مزبور در پایان آورده است: پس از آزمون موهن ضمن خدمت فرهنگیان در آموزش و پرورش، این دومین بار است که چنین اتفاقی در دولت نهم در ماههای اخیر رخ میدهد. گویا مسایل دینی هیچ متولی ندارد و همگان در دستگاه اجرایی خود را متولی همه کار میدانند.