اینستاگرام را که باز کردم، اولین عکسی که دیدم «محمد» بود؛ دوستی که شجاعانه با بیماری سرطان میجنگد. آخرین خبری که از او داشتم ششماه قبل بود، حالا صورتش چروک، موهایش سفید و چهرهاش خسته بود. تنم لرزید که بیماری چطور او را در هم شکسته است. اما برایش کامنت گذاشتم: «دل قویدار رفیقِ همیشه خوشتیپ!»
کمی پائینتر چند دوست دیگر را دیدم که پیر شده بودند. انگار وقتی من مثل اصحاب کهف خواب بودم زمان چند ده سال جلوتر رفته بود. طبیعی نبود و خیلی زود متوجه شدم چالش جدید است. FaceApp. نرمافزاری که با آن شما را به شکل طبیعی پیر میکند. در چندساعت، اینستاگرام به خانه سالمندان مردانه تبدیل شد. زنها و دخترها از آن استقبال چندانی نکردند اما مثل ویروسی که فقط مردها به آن مبتلا میشوند از همه جا سردرآورد، از ستارههای سینما تا اعضای تیم ملی والیبال و حتی وزیر ارتباطات!
میشود آن را در میان سرگرمیهای جدید دستهبندی کرد اما چرا از چیزی که میترسیم استقبال میکنیم؟ «پیری» در تعریف عمومی دورانی است که زیبایی و طراوت جوانی را دست میدهیم، بدن تحلیل میرود، در مناسبات اجتماعی به بازی گرفته نمیشویم، از کار بازنشست میشویم (البته در مورد بسیاری از مقامات کشوری در ایران این امر صدق نمیکند) و دریغادریغ شروع میشود ... پس چرا تمایل داریم پیر شدن خودمان را ببینیم و به اشتراک بگذاریم که دیگران ببینند؟
برخی هم بر این باورند که در پس این نرمافزار اهداف سودجویانهای وجود دارد و امکان جاسوسی و بهرهگیری از آن برای بیگدیتا متصور است. بیشتر مردم اما توجهی به این موضوعات ندارند. یک موج تازه است و به آن میپیوندند و هر کس با داشتن عکس شما میتواند، نسخه پیریتان را سفارش بدهد و لازم نیست حتماً به صورت شخصی این کار را بکنید.
سن امید به زندگی یونانیان و رومیان باستان حدود ۳۵ سال بود؛ این را مقایسه کنید با سن امید به زندگی ژاپنیها که بالاتر از ۸۵ سال است یا ما ایرانیان که نزدیک به ۷۶ سال شده است. شاید نوادگان ما قرنها عمر کنند. این موضوع ارتباط مستقیمی با بهبود خدمات پزشکی، تغذیه، مسائل روانشناختی و از بین رفتن مخاطراتی مانند جنگ دارد. با این همه هنوز «سالخورگی» و «پیری» یعنی نزدیکشدن به پایان زندگی. امری که انسان از آن گریزان است و قرنهاست در پی یافتن اکسیر جوانی حتی شاخ کرگدن را میجوشاند و میخورد و افاقه نمیکند!
در نهان این سرگرمی ممکن است این تصور باشد که پیری آن قدر از ما دور است که دوست داریم زودتر آن را ببینیم یا گمان میکنیم ممکن است هرگز پیر شدنمان را نبینیم و کنجکاو میشویم. جلب توجه و شنیدن تحسینهایی مانند «شما تو پیری هم خوشتیپ هستید» بیتاثیر نیست. این روزها کسب «لایک» در شبکههای اجتماعی از نان شب واجبتر شده است.
نخستین بار نیست که چنین چالش هایی راه میافتد، قدیمیهای فیسبوک در ایران یادشان میآید چالشی به اسم «چگونگی مرگ» بود که در آن به شما میگفت چطور از این دنیا خواهید رفت. تصادف، بیماری، سقوط از کوه و ... فانتزی بود اما این یکی با کیفیت بسیار خوبی تصویر دوران سالخوردگی را پیش چشم آدم میآورد. اگر تنها حُسن این چالش، قدر دانستن همین سالهای «توانستن» باشد چالش مفیدی است. این که در دوران پیری «کاش وقتی جوان بودم» تکیه کلام مان نشود.
زندگی در ایران این روزها دشوار است. فشارهای اقتصادی و اجتماعی بسیاری از جوانها را از شناسنامهشان «پیرتر» کرده اما همین عکسها نشان میدهد «پیری» واقعی هنوز از راه نرسیده است. این عکسها شاید کمک کند سربرگردانیم و با احترام و همدلی بیشتر به سالخوردههای محترم پیرامونمان نگاه کنیم. آنها که مثل ما گمان میکردند وقت برای زندگی بسیار است و حالا کوووو تا پیری!»