«محمود احمدینژاد چند روز پیش با ایندیپندنت فارسی - که گفته میشود بودجه خود را از سعودیها دریافت میکند و معمولا رویهای علیه نظام ایران از این رسانه مشاهده میشود - گفتوگویی کرده است که در آن، خود را به جای حسن روحانی نشانده و گفته است که من فوت کوزهگری مواجهه با آمریکا را بلدم که نمیگویم، اما میتوانستم در مجمع عمومی سازمان ملل از تضییعشدن حقوق مردم ایران جلوگیری کنم. این گفتوگو بهانهای برای اظهار نظرهای یکی از نزدیکان احمدینژاد، یعنی جوانفکر شد تا شرحی بر سخنان او بزند. سخنان اخیر جوانفکر در تشریح مواضع احمدینژاد نکته جدیدی ندارد اما در خلال آن یک مسئله حائز اهمیت دیده میشود. آنجا که او منکر درخواستهای احمدینژاد مبنی بر دیدار و گفتوگو با اوباما و بوش میشود.
علیاکبر جوانفکر در گفتوگو با «نامهنیوز» نتیجه حضور احمدینژاد در سازمان ملل را ایدهای برای جهانیان دانسته و گفته است: «دکتر احمدینژاد درباره نقش سازمان ملل و فلسفه وجودی آن در مدیریت مسائل جهانی صحبت کردند و تأسف خود را از این که در حال حاضر اراده و خواست ملتها در این سازمان جایگاهی ندارد، ابراز داشتند. ایشان در دوره ریاستجمهوری خودشان ایدهها و نظریات نوین و مهمی را در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کردند که مورد توجه و استقبال بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفت. ما بر این باوریم که وضع موجود حتما باید به نفع ملتها تغییر کند و به تجربه ثابت کردهایم که میتوان منافع ملت ایران را در سطحی که زیبندهشان و جایگاه آنهاست، محقق کرد. ایران یک کشور مهم و تأثیرگذار در معادلات جهانی است که اگر افراد شایسته و ذیصلاحی سکان مدیریت آن را در دست داشته باشند، هم ملت ایران به شرایط و موقعیت ممتاز دست خواهد یافت و هم سایر ملتها از برکات وجودی آن منتفع خواهند شد.»
او در پاسخ به این پرسش که باتوجه به پیشینه احمدینژاد در دادن نامه به رؤسای جمهور آمریکا و درخواست دیدار او از اوباما و بوش آیا او در مقطع کنونی اگر جای روحانی بود، قائل به مذاکره با ترامپ بود، گفته است: «لطفا ابتدا مشخص کنید که استناد شما برای این ادعا که ایشان در گذشته از آقایان بوش و اوباما درخواست دیدار در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل کرده بودند، چیست؟ ایشان چه زمانی و در کجا چنین چیزی را درخواست کردهاند؟»
جوانفکر در حالی درخواست احمدینژاد مبنی بر دیدار با اوباما و بوش را رد میکند که اگر نگاهی به سخنرانیهای او در مقطع ریاستجمهوریاش بیندازیم، بهروشنی مستندات مورد درخواست جوانفکر مشخص میشود؛ بهنحوی که رئیس دولتهای نهم و دهم در مرداد سال ۸۹ در همایش سالانه ایرانیان خارج از کشور در سالن کنفرانس سران در تهران اعلام کرد که آماده است با باراک اوباما رودررو گفتوگو کند. او برای این گفتوگو ماه سپتامبر را پیشنهاد داد و گفت که حاضر است این اتفاق در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک رخ دهد. او پیش از این نیز در سال ۸۸ در دیدار با رئیسان دانشگاههای علوم پزشکی ایران در تهران گفته بود: «به سازمان ملل میروم و اوباما را به مناظره دعوت میکنم؛ مناظرهای در برابر رسانههای جهان؛ نه این که پشت درهای بسته بنشینیم و راجع به مسائل حرف بزنیم.»
محمد البرادعی در کتاب خاطراتش که به فارسی هم منتشر شده، نوشته است: «احمدینژاد در نامهای در سال ۱۳۸۸ و از طریق من آمادگی ایران را برای مذاکره دوجانبه بدون پیششرط و بر مبنای احترام متقابل به اوباما اعلام کرد.»
حتی قبلتر هم احمدینژاد در شهریور سال ۸۵ در نشستی با خبرنگاران اعلام آمادگی کرد که میخواهد در مناظرهای تلویزیونی با جرج بوش مسائل جهانی و راهحلهای آن را به بحث بگذارد. او گفت که تنها شرط این مناظره آن است که هیچ سانسوری در آن نباشد و بهویژه به ملت آمریکا و ملتهای عالم اجازه دهند نظر خودشان را دراینباره بگویند. حتی در پی این سخنان یکی از مقامات کاخ سفید گفت که پیشنهاد برگزاری مناظره زنده تلویزیونی ازسوی احمدینژاد فقط منحرفکردن نگرانیهای مشروع جامعه بینالمللی درباره فعالیتهای هستهای ایران است که تنها به ایالات متحده محدود نمیشود.»
جوانفکر در شرایطی بهراحتی تاریخ چند سال اخیر را انکار میکند که میتوان با یک جستوجوی ساده در اینترنت به تمام سخنرانیهای احمدینژاد از جمله درخواستهای او برای دیدار با اوباما و بوش دست یافت که بخشی از آن ارائه شد. از سوی دیگر، نامههای پیاپی محمود احمدینژاد به رؤسای جمهور آمریکا و حتی ترامپ در حالی است که هیچیک از آنها پاسخی به نامههایش ندادند و فراموش نمیشود که وقتی احمدینژاد به اوباما نامه نوشت چندی بعد رئیسجمهور آمریکا نه به احمدینژاد که نامهای خطاب به مقام معظم رهبری نگاشت. نامههای متعدد و بیپاسخ احمدینژاد هم کم از درخواست او برای دیدار با اوباما و بوش ندارد. طرفداران احمدینژاد در آن دوران غربستیزی را یکی از ویژگیهای مثبت دولتهای نهم و دهم میدانستند و این در حالی است که تمام گزارههای مذکور نشان از آن دارد که این طور نبوده است و شاید به همین دلیل باشد که اکنون علیاکبر جوانفکر تاریخ دولتی را که خود در آن مسئولیت داشته است، انکار میکند.
احمدینژاد در گفتوگوی اخیرش با رسانه ضدانقلاب ایندیپندنت فارسی از منشور نهضت به سوی بهار هم سخن گفته است؛ منشوری که مشخص نیست چه جامعه هدفی را دنبال میکند. او در پاسخ به این پرسش که چه سازوکاری برای اجرای این منشور درنظر گرفته شده و آیا این منشور صرفا یک متن اخلاقی است یا قرار است به مرحله اجرا درآید، اظهار کرده است: «نهضت به سوی بهار یک جریان مردمی، فراگیر و جهانی است و به شخص یا جغرافیا و گروه و طایفه خاصی محدود نمیشود. این نهضت مبتنی بر مهمترین اصل معرفت و عمل انسانی یعنی توحید، مشخصههایی دارد که باید دائما تبیین و ترویج شود. انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران نیز در حقیقت برای رسیدن به همین اهداف برپا شدهاند و باید در همین مسیر حرکت کنند و ادامه یابند. این امر نیازمند حضور، مشارکت و نظارت همگانی است؛ بنابراین این منشور نهضت به سوی بهار صرفا یک منشور اخلاقی نیست.»
احمدینژاد در شرایطی در منشورش از آزادی انسانها و رعایت اخلاق سخن میگوید که بیشتر برخوردها با فعالان سیاسی و رسانهای و رسانهها در دو دولت او رخ داد که ارائه مستندات آنها مانند موضوع اخیر، یعنی درخواست دیدار او با دو رئیسجمهور آمریکا، کار سختی به نظر نمیرسد.»