«سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران اعلام کرده است: «کلیۀ امتحانات نهایی و هماهنگ استانی شهر تهران در پایه نهم، طبق برنامۀ ارسالی به قوّت خود باقی است.» برنامه امتحانی مدارس در آغاز دی ماه نیز تغییر نکرده است. این در حالی است که در ۹۰ روز پاییز و به جز تعطیلات پنج شنبه و جمعه و مناسبت های مختلف تقویمی، مدارس خصوصاً در تهران روزهای متمادی به خاطر آلودگی ناشی از وارونگیِ هوا تعطیل بودهاند. کما این که امروز هم مثل دیروز تعطیل است و هفتۀ قبل نیز در طول هفته تنها روز چهارشنبه، بچهها به مدرسه رفتند.
این گفتار نمیخواهد از تعطیل کردن مدارس به خاطر آلودگی هوا در روزهایی که از مرز هشدار فراتر میرود، انتقاد کند چون سلامت بچهها از هر موضوع دیگر مهمتر است. ضمن این که با تعطیل شدن مدارس حجم قابل توجهی از ترددها کاسته میشود و این به سود سلامت شهروندان دیگر هم هست. نکتۀ قابل توجه اما این است که تعطیل بودن یا نبودن، تأثیری بر امتحان گرفتن ندارد و مهم نیست درس خواندهاند یا نه. مهم نیست پرسشها و ابهامات آنان رفع شده است یا نه. مهم این است که سنت امتحان باید برگزار شود.
مدرسه که قرار بود نماد مدرنیته و مدرنیسم باشد خود به یک نهاد سنتی بدل شده و مهمترین ویژگی نمادهای سنت، جنبههای مناسکی و مراسمی آنهاست و مدارس نمونۀ تام و تمام به حساب میآیند. از این روست که درست در روز تعطیل اعلام میکنند امتحانها برقرار است. حالا این بچه ها درس خواندهاند یا نه، طرح سؤال کرده اند یا نه و ابهامات و مشکلات آنها رفع شده یا نه مشکل مدیریت آموزش و پرورش نیست! در این ساختار، مهم امتحان است. پیش از این نوشتیم مدرسه ها «امتحانسرا» شده و همّ و غم، نه شکوفایی بچه هاست نه مهارت آموزی نه تزریق و تقویت اعتماد به نفس و نه کشف استعداد. کار مدرسه این است: امتحان و امتحان و امتحان.
از ابتدای سال تا انتهای سال در شیپور امتحان میدمند و با امتحان میترسانند یا اداره میکنند.
آنارشیست و ضد نهاد نیستم تا بگویم امتحان نگیرید. معلوم است که هر از گاهی باید آزمونک (کوییز) و در نوبت های مشخص در دی و خرداد، آزمون (امتحان) گرفته شود تا سطح معلومات و آموختههای بچه ها را محک بزنند. اما امتحانات مکرر، روح پرسشگری را در بچه ها کُشته و نوبت به وقت مقرر هم که می رسد، هیبت امتحان را شکسته و جالب تر این که این همه تعطیل، تأثیری نگذاشته است. چون اگر قرار بر خواندن باشد در خانه و به یاری گاج و کلاغ سپید و خیلی سبز یا معلم خصوصی خوانده اند و زبان انگلیسی را هم در مؤسسات خصوصی آموخته اند و مدرسه انگار جایی است برای امتحان دادن.
اگر غیر این بود، وقتی درس نداده اند یا درس ها عقب افتاده در برنامۀ امتحانی هم باید تغییری می دادند اما چون در استان های مختلف برگزار می شود و باید هم زمان باشد و همه هم تعطیل نبوده اند، سر وقت برگزار می شود. عذر موجهی دارند اما اگر مدرسه تنها جایی برای امتحان گرفتن است این همه در مدرسه فشار نیاورند.
این گونه امتحان گرفتن یادآور آن حکایت مشهور است که سه کارگر برای لوله گذاری کار می کردند. یکی حفر می کرد و خاک را بیرون می ریخت. دیگری لوله کار می گذاشت و سومی خاک می ریخت و می پوشاند. یک روز کارگر لوله گذار نیامده بود. کار اما تعطیل نشد. کارگر اول مثل هر روز خاک را بیرون می ریخت. کارگر سوم هم مثل هر روز حفره را پر می کرد!
مهم نیست مدرسه تعطیل بوده و درس نداده اند. مهم این است که امتحان بگیرند!»
خیلی عالی بود. آفرین